پول آش!

پول آش! (قسمت اول) یکی از اقوام تعریف می‌کرد که در مجتمع مسکونی‌ای زندگی می‌کنند که شامل ۱۷ بلوک ۱۶ واحدی است. یعنی ۲۷۲ واحد آپارتمان در آن قرار دارد که نقل داستان‌هایش نگفتنی است ولی چیزی که از همه بیشتر باعث دردسر و زحمت ساکنین شده، حضور تعداد اندکی است که هیچ تمایلی به […]

پول آش! (قسمت اول)

یکی از اقوام تعریف می‌کرد که در مجتمع مسکونی‌ای زندگی می‌کنند که شامل ۱۷ بلوک ۱۶ واحدی است. یعنی ۲۷۲ واحد آپارتمان در آن قرار دارد که نقل داستان‌هایش نگفتنی است ولی چیزی که از همه بیشتر باعث دردسر و زحمت ساکنین شده، حضور تعداد اندکی است که هیچ تمایلی به پرداخت شارژ ماهیانه ندارند و با سم‌پاشی و عیب و ایرادات بنی‌اسرائیلی، برخی دیگر از ساکنین را نیز با خود همراه کرده‌اند تا جایی‌که برخی از امورات اصلی مجتمع به‌خاطر بی‌پولی به مشکل خورده است.

جالب است که ادله این جنابان شارژپیچان درباره ندادن شارژ این است که برخی از امورات مجتمع درست انجام نمی‌شود، یعنی اینکه از یکطرف ندادن شارژ توسط ایشان اداره مجتمع را مختل کرده و از طرفی دیگر خودشان مدعی هستند که چرا این‌گونه است و ما برای همین شارژ نمی‌دهیم! این اقوام گرانمایه می‌گفت یک روز با یکی از پیشکسوت‌های شارژ نده صحبت می‌کردم و بهش گفتم، کم و کسری‌ها به‌خاطر همین شارژ ندادن‌هاست، ولی به فرض که شما درست می‌فرمایید، به هرحال خدمات مجتمع کجدارمریز در حال طی شدن است، شما به‌خاطر همین برقراری نگهبانی و تمیزکاری محوطه و سرویس ماهیانه آسانسور‌ها و… شارژ خود را بدهید، اینجور که شما اصلاً شارژ نمی‌دهید یعنی عملاً پول این خدمات را دیگران می‌دهند و شما هم استفاده می‌کنید و این اولاً حق‌الناس است و ثانیه به‌خاطر پول ندادن شما هر کم و کسری که پیش بیاید و به ضرر کسانی باشد شارژ خود را به‌موقع می‌دهند، باز شما دِین به گردن دارید.

عجالتاً خیلی کاری به جواب آن جناب نداریم که اصل قصه این است که کسی که خود را به خواب زده، نمی‌شود بیدار کرد، حالا چهار ریال پول شارژ چرا اینقدر برای بعضی‌ها اهمیت دارد که همواره باید سر ندادن آن بدهکار و مدیون دیگر ساکنین و در حال جر و بحث با هیئت‌مدیره و دیگران باشند، در فهم ما نمی‌گنجد، شاید همین مسئله باعث می‌شود این حضرات دیده شوند و این تابلوبازی را دوست دارند! ا…‌اعلم

به هرحال خواستیم عرض کنیم که ضرب‌المثل هر چقدر پول بدهی آش می‌خوری، آنقدر‌ها هم ضرب‌المثل درست‌درمانی نیست و این قدیمی‌ها هم حداقل در این یک فقره حرف حسابی نزده‌اند، فی‌المثل همین مالیات بر درآمد، فکر می‌کنید چرا کسبه و تولیدکننده و توزیع‌کننده و… از دادنش شانه خالی می‌کنند و هزار راه رفته و نرفته را طی می‌کنند تا دو ریال کمتر مالیات بدهند! علتش همین است که وقتی شارژ نمی‌دهی عده‌ای دیگر هستند که شارژ بدهند و تو خدمات مفتی دریافت کنی که گفته‌اند، مفت باشد، کوفت باشد! و وقتی مالیات نمی‌دهی، تو هم از خدماتی که به عامه داده می‌شود استفاده می‌کنی و هیچ ربطی به میزان پولی که برای آش می‌دهی ندارد!

اما از آنجا که رسم انصاف در هوشنگ‌خان، نهادینه است، باید عرض کنیم که این فرار از مالیات دادن هم آنچنانی که عزیزان مسئول و متولی می‌فرمایند، که نتیجه‌‌اش می‌شود کم و کسری پول و کاهش خدمات به همان کسبه و کسب و کارها، نیست، از اتفاق گیر و گرفتاری خیلی از کسانی که میلی به پرداخت مالیات ندارند همین است که به‌ازای مالیاتی که داده‌اند، عواید و خدماتی دریافت نکرده‌اند که بماند، روز به روز بر سختی کسب و کار و نوسانات اقتصادی و زحمت و حرص و جوش و فشار خون و مرض قند و قلب‌گرفتگی و انفارکتوس و غش و ضعف اضافه شده است و انگار کلاً بزرگواران مالیات و دارایی در یک دنیایی هستند و عزیزان خدمت‌رسان بانکی و صمتی و کشاورزی و کاری و رفاهی در جزیره‌ای دیگر که نمی‌توانی صاحب کسب و کاری را پیدا نمایی که بتواند بین ریال به ریال مالیاتی که می‌دهد، و قطره قطره خدمات و تسهیل فضای کسب و کار و اعطای وام و مراقبت و محافظت و قطع دست دلال و واسطه و رانت و واردات و صادرات بی‌رویه و هزار و یک شیوه و روش خدمت‌رسانی، مابه‌ازایی پیدا کند!