صندوق توسعه ملی، اعلام کرد: با وجود نقدهای مطرح شده به بند (ب) ماده۳ برنامه هفتم توسعه مبنی بر واگذاری میادین مشترک به صندوق توسعه ملی، اما نه فقط قانون چنین تفسیری ندارد، بلکه بهعنوان یک نهاد مالی، صرفاً به دنبال سرمایهگذاری و بهرهبرداری از میادین مشترک در خلأ سرمایهگذار و جای خالی ایران در […]
صندوق توسعه ملی، اعلام کرد: با وجود نقدهای مطرح شده به بند (ب) ماده۳ برنامه هفتم توسعه مبنی بر واگذاری میادین مشترک به صندوق توسعه ملی، اما نه فقط قانون چنین تفسیری ندارد، بلکه بهعنوان یک نهاد مالی، صرفاً به دنبال سرمایهگذاری و بهرهبرداری از میادین مشترک در خلأ سرمایهگذار و جای خالی ایران در این میادین است. به گزارش مناقصهمزایده به نقل از صندوق توسعه ملی، در بند (ب) ماده ۳ قانون برنامه هفتم توسعه، به دولت اجازه داده شده به منظور تسویه بدهیهای خود و شرکت ملی نفت ایران به صندوق توسعه ملی از طریق وزارت نفت، نسبت به عقد قرارداد با این صندوق در زمینه اکتشاف، توسعه، استخراج، تولید، فروش و صادرات نفت و گاز، با اولویت میادین جدید یا مشترک اقدام کند، البته «بدون واگذاری مالکیت و حاکمیت» و «بدون بنگاهداری». اما در این میان برخی به مخالفت با این پیشنهاد و مصوبه قانون بالادستی پرداختند. به اعتقاد برخی از آنان، در برنامه هفتم آمده مخازن زیرزمین و انفالی که به مردم متعلق است، واگذار شود؛ در صورتی که در این ماده قانونی هیچ اشارهای به «مخازن زیر زمین و انفال» نشده است. ذکر اینکه ضروری به نظر میرسد که صندوق توسعه ملی بهعنوان حافظ منافع نسلهای آینده باید نه از منابع خود که از «منابع مردم» بهعنوان سرمایه ملی، خلق ثروت کند که اگر این اتفاق رخ ندهد، نسلهای بعدی، ما، دولت و مجلس را به تاراج اموال متهم میکنند. ضمن اینکه یکی از کلیدیترین پرسشهای پرتکرار اهالی رسانه از مدیران صندوق توسعه ملی، میزان بدهی دولت به صندوق و آخرین وضعیت تسویه این مطالبات است و همانطور که پیشتر اعلام شد، بدهی دولت به این نهاد مبلغی در حدود ۱۰۰ میلیارد دلار برآورد میشود. در عین حال، به گفته مهدی غضنفری؛ رئیس هیئت عامل صندوق توسعه ملی، این بدهی میراث یک دولت و دو دولت نیست، بلکه میراثی است که از دولتهای مختلف به ارث رسیده است. در چنین شرایطی پیشنهاد صندوق توسعه ملی، به هیچوجه نقدهای مخالفان را تأیید نمیکند؛ بلکه همسو با نیات آنها و در جهت استیفای حقوق صندوق خواهد بود. از سوی دیگر در شرایطی که کشورهای همسایه از میادین مشترک در خلأ حضور سرمایهگذار بهرهبرداری میکند، صندوق توسعه ملی پیشنهاد داد تا نه بهعنوان دخالت در امور شرکت ملی نفت و شرکتهای حفاری، بلکه بهعنوان یک نهاد مالی، با بکارگیری روش I-HOP مجوز سرمایهگذاری داشته باشد. همانطور که غضنفری نیز در مصاحبههای مطبوعاتی خود تأکید کرده که «ما با روش I-HOP میخواهیم بالای سر چاههای نفت برویم. صندوق توسعه ملی به هیچ وجه نمیخواهد کارمند صندوق را به عسلویه و اهواز و جنوب اعزام کند. این شرکتهای خصوصی و دولتی متخصص هستند که از پس این کار برمیآیند. ما بهعنوان صندوق توسعه ملی تأمین مالی میکنیم.» یکی دیگر از نقدهای مغایرت بند (ب) ماده۳ برنامه هفتم توسعه با قانون اساسی، اصل ۸۱ این قانون است که با مراجعه به این اصل درمییابیم که مطابق آن، «دادن امتیاز تشکیل شرکتها و مؤسسات در امور تجارتی و صنعتی و کشاورزی و معادن و خدمات، به خارجیان مطلقاً ممنوع است». آیا صندوق توسعه ملی مصداق این اصل است؟ با این حال، صندوق توسعه ملی بنا دارد تا اصل سرمایه نفتی کشور حفظ شود و همچون سایر صندوقهای توسعه و ثروت در دنیا، به دنبال ثروتآفرینی از محل سرمایه موجود باشد.
دیدگاه بسته شده است.