حرفهای خودی و بیخودی خودروپریشی مزمن! همانطور که میدانید و میدانیم و البته میدانند و به روی خودشان نمیآورند، این بحث واردات خودرو چه آن مصوبه واردات خودروی نو و چه این قانون واردات خودروی کارکرده، اجرایی شدن و نشدنش یک چیز است و واقعی و مؤثر و نتیجهبخش بودنش چیز دیگری، عجالتاً که […]
حرفهای خودی و بیخودی
خودروپریشی مزمن!
همانطور که میدانید و میدانیم و البته میدانند و به روی خودشان نمیآورند، این بحث واردات خودرو چه آن مصوبه واردات خودروی نو و چه این قانون واردات خودروی کارکرده، اجرایی شدن و نشدنش یک چیز است و واقعی و مؤثر و نتیجهبخش بودنش چیز دیگری، عجالتاً که آن اولی هم در اجرا و هم در نتیجه دچار آنفارکتوس گردید و مدتهاست به زندگی نباتی خود ادامه میدهد و نه برای خودش و نه برای دیگران سود و منفعتی نداشت، فقط چند صباحی کلی برو بیا و ارائه طرح و پیگیری و مذاکره و چانهزنی و تصویب و تأیید و ابلاغ و آییننامهنویسی و قانون و مقررات و دستورالعمل و یک خروار سند و مدرک و نفرساعت مصرفی روی دست کشور گذاشت و در خطخطی کردن اعصاب و روان خلقا… یک گوشه کار را گرفت!
این یکی، یعنی قانون واردات خودروهای کارکرده، بنده خدا هنوز که هنوز است بعد از مدتها که از تصویب توسط وکلا و تأیید توسط شوراینگهبان و ابلاغ به جناب دولت کریمه، گذشته است، هنوز پا به عرصه زندگی نگذاشته که بخواهد دچار بیماری خوشخیم و بدخیم و سکته مغزی و قلبی شود، البته بعید هم نیست که مورد توجه ویژه قرار گرفته و خیلی زود رشد و نمو کرده و حسابی رشید شده و بزنم به تخته رنگ و رویش هم باز شود، ولی عجالتاً همچنان دوران استراحت، شاید هم نقاهت را طی میکند که البته امیدواریم جوان، پیر نشود و دنیای فانی را وداع نگوید!
به هرحال این هم مهم است که نباید دلار نازنین حاصل از صادرات نفت و گاز و سرمایههای ملی، به پای واردات خودروی کارکرده ریخته شود، اصلاً چه معنی دارد که برویم خودروی دستدوم خارجکی بخریم، وقتی خودمان چند خودروساز گردنکلف حاضر به یراق داریم که همان دلارهای نازنین حاصل از صادرات نفت و گاز و سرمایههای ملی را دو دستی تقدیم خواهران و برادران زحمتکش چینی میکنند و قطعات و بدنه وارد کرده و با سرهمبندی کردن آنها خودروهایی همتراز ساخت وطن، تولید و قلب ملتی را شاد میکنند!
حالا بر فرض محال اکثر قریب به اتفاق مردم و وکلای مجلس و بسیاری دیگر از مقامات و متولیان اجرایی و نهادی و قسعلیهذا بهخاطر آرام گرفتن بازار خودرو و کشیده شدن افسار قیمت این چارچرخها، پشت سر این قانون واردات خودروهای کارکرده باشند، وقتی کاری اشتباه است و موجب میشود که خودروساز داخلی نازدانه دُردانه، در تنگنای رقابتی قرار بگیرد و نتواند خودروهای فوق مدرن خود را به قیمت آب روان به خلقا… هدیه کند، همین بهتر که چاله و چوله و دستانداز و هزارتوهای مازنشان بر سر اجرایی شدن قوانین خانه خراب کن اینچنینی قرار بگیرد، مضافاً اینکه پول قطعهساز چشمبادامی پیش پیش و با فروش نفت داده میشود، ولی قطعهساز وطنی باید مدتها چشم به راه بماند تا شاید بعد از هرگز چهار ریال کف دستش بگذارند و همیشه چندین و چند ماه دیون عقب افتاده بر گردنش فشار مضاعف بیاورد، تا کاملاً دقیق و من عامیفهم، معلوم شود که اصل چانهزنی و سختگیری در برابر ورود خودروی اجنبی و حمایت تمامقد و بیچون و چرا از خودروساز نازنین داخلی، بهخاطر همین قطعهسازی و اشتغال و چرخیدن چرخ صنعت است!
راستش را بخواهید علتالعلل این خودروپریشی مزمن را نمیفهمیم، اگر نخواهیم کار را پیچیده کنیم و بگوییم حساب دو، دوتا چهارتاست، خانه پرش یک حساب سرانگشتی است، یکطرف خلقا… ایرانی جماعت، یکطرف قیمتهایی که افسار پاره کردهاند، یکطرف خودروساز با سابقه امتحان پس داده، طرف دیگر خودروهایی که نقلش نگفتنی است و طرف دیگر خودروهای خارجی نو یا کارکرده که واردات آن، بازاری را آرام و دل خلقی را شاد میکند. ما که از این سادهتر و روانتر بلد نیستیم، حالا چرا اینقدر کار پیچیده میشود و به خنس میخورد و اما و اگر و شاید به میان میآید، بحث دیگری است که باید در رانت و باند و انحصار و کاسبی و کار تیمی و نابلدی و سادهانگاری و اعتماد و حسننیت بیجا و این قسم چیزها دنبالش بگردیم!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.