باور بفرمایید اینکه گفته میشود باید در سفر از مسیر لذت برد و نه اینکه منتظر ماند تا به مقصد رسید، حرف خیلی درست و بهجایی است که اگر ما خلقا… ایرانی جماعت به آن توجه کنیم، نصبالعین و آویزه گوشمان نماییم، قطع به یقین حال و احوالمان خیلی بهتر از اینی که هست خواهد […]
باور بفرمایید اینکه گفته میشود باید در سفر از مسیر لذت برد و نه اینکه منتظر ماند تا به مقصد رسید، حرف خیلی درست و بهجایی است که اگر ما خلقا… ایرانی جماعت به آن توجه کنیم، نصبالعین و آویزه گوشمان نماییم، قطع به یقین حال و احوالمان خیلی بهتر از اینی که هست خواهد شد.
فیالمثل اگر میگویند یک نفر با حقوق معمولی باید چند ۱۰ سال پسانداز نماید تا شاید بتواند خانه خریداری کند، باید فیالفور حواسمان را بدهیم به لذت بردن از این مسیر چند ۱۰ ساله و بدون آنکه به نرخ تورم و آب رفتن سفره و سرعت خرگوشی هزینهها و هنرنمایی لاکپشتی افزایش حقوقها توجه کنیم، خود را بسپاریم به صدای بوق و هیاهوی شهرها، بوی دلکش هوای آلوده و دود و غبار شاعرانه فضا و صدای ناهنجار خرد شدن استخوان زیر فشار زندگی و گرما و داغی لذتبخش خجالت و شرمساری پیش سر و همسر و در این سفر رویای، منظره و چشمانداز و چالهچولهای را از قلم نیندازیم!
اصلاً اینها را رها کنید، همین حضور میلیونی متقاضیان وام مسکن پشت درب نیمهبسته بانکها، مراحل پرپیچ و خم ثبتنام و پیگیری و تهیه مدارک و ضمانت و انتظار برای قرارداد و معطلی چندماه بعد از آن و… همهاش سفری است در بروکراسی بانکی و گشت و گذاری بر عدم تخصیص اعتبارات لازم و یک بام و دو هوای حرفها و قولها و عملها و اداره شده ملوکالطوایفی بانکها و کلی چیز باحال دیگر که اگر متقاضی محترم به جای اینکه به آنها توجه کند، دچار اشتباه شده و ششدانگ حواسش را بدهد به رسیدن به مقصد و واریز پول وام به حساب انبوهساز، کلاهش پس معرکه است و کلی لذت و حال و حول و صحنه بدیع و تکرار نشدنی را از دست داده است!
ما که میگوییم حتی در دوران انتظار چند ماهه برای گرفتن وام ازدواج هم باید قدر لحظهلحظههای انتظار و فشار عصبی و تأخیر در برنامهریزی و انجام کارهای مربوطه و بلاتکلیفی مزمن را بدانیم، بالاخره هرچه باشد در این روزگار کجمرام، خیلی هنر کنیم، فقط یکبار میتوانیم این مسیر دلهرهآور هیجانانگیز را طی کنیم و همه این مشکلات و دردسرها خاطره میشوند که روزی همه آنها را به یاد آورده و بر بخت بدمان هقهقکنان، میخندیم!
باور بفرمایید در سفرهای خیلی کوتاه مثل رفتن به سرکار با اتوبوس و مترو هم بهتر است به جای آنکه به فشار و هُل و له شدن توسط دیگر مسافران و لگدمال شدن کفش و تکانهای یهویی و پرت شدن از اینطرف به آن طرف و بوی تند عرق و تأخیر و معطلیها و دیگر حاشیههای بیارزش توجه کنیم، به زیباییهای سفری که در حال انجام آن هستیم فکر کرده و لذت ببریم، و اگر زیبایی در کار نیست، خود را بسپاریم به تخیل و توهم، شاید اینبار که مقصد هم آنچنان لعبتی نیست، دلمان را خوش کنیم به تکرار هر روزه و یکنواختی پایانناپذیر!
درست است این ایده جنابمان برای لذت بردن از سفر، در مورد مترو و اتوبوس آنقدر جذاب نیست ولی همچنان بر سر حرف خودمان هستیم، و در این روزگاری که دومرتبه صفهای مرغ و گوشت و روغن و وام و تخصیص ارز و قسعلیهذا برگشته و همه ما را آنقدری مسرور کرده که در پوست خود نمیگنجیم، بهتر است براساس قاعده همینه که هست، آش خالته بخوری پاته نخوری پاته، کمی خودمان را جمع و جور کنیم، از خوشخیالی و رویاهای شیرین دست برداشته و از هر نوری که از پس این ابرهای تیره و تار میتابد، حظوافر ببریم، شاید چهار روزی دیگر همین انتظارهای چند ۱۰ ساله و چندین و چند ماهه و صفهای رنگارنگ جمع شد و ثبات بازار و ارز و رفاه و رونق اقتصادی و سفرهها و به شهر و دیارمان برگشت، آنگاه است که حسرت همه این فرصتها را خواهیم خورد!
دیدگاه بسته شده است.