حرفهای خودی و بیخودی پنجشنبههای شنبهای، یا شنبههای پنجشنبهای! احتمالاً شما خواننده گرامی، میدانید که جنابمان با طرح تعطیلی شنبهها خیلی موافق و همراه هستیم و آن تعطیلی پنجشنبهها را همچین کفبُر و ریشهای نمیپسندیم و فهم ما میگوید که خیلی بیشتر از فواید اندکی که دارد، ضرر و دردسر با خود همراه میآورد. […]
حرفهای خودی و بیخودی
پنجشنبههای شنبهای، یا شنبههای پنجشنبهای!
احتمالاً شما خواننده گرامی، میدانید که جنابمان با طرح تعطیلی شنبهها خیلی موافق و همراه هستیم و آن تعطیلی پنجشنبهها را همچین کفبُر و ریشهای نمیپسندیم و فهم ما میگوید که خیلی بیشتر از فواید اندکی که دارد، ضرر و دردسر با خود همراه میآورد. بنابراین خواستیم همین اول این موضوع را یادآوری کنیم که کسی فکر نکند که عرایض بعدی ما همچین زیرپوستی و حساب شده در حال فَت پا زدن به طرح تعطیلی شنبهها و روی هوا کردن آن است!
خدمت شریف با سعادتتان عرض کنم که فرض بفرمایید این طرح به قانون تبدیل شد و توسط جناب دولت به همه دستگاههای اجرایی و عمومی ابلاغ گردید و شنبه دوشادوش جمعه رسماً تعطیل گردید. خب بیایید ما همدیگر یک دوری بزنیم، ببینیم اوضاع چگونه است!
کسبه و اصناف و بازار که حال و روزش معلوم است، یک روز کار نکند دچار دردسر میشود، ولی نظر هوشنگخانی ما این است که لااقل یک سالی طول میکشد تا کمکم خودش را با این پنجشنبههای غیرتعطیل هماهنگ کند، البته خیلی زودتر از آن با شنبههای تعطیل کنار میآید. به هرحال هرچه باشد ما ملت همیشه در صحنه علاقه وافری به تعطیلات و خصوصاً پیشواز رفتن در این زمینه داریم.
بنابراین تا مدتی عملاً تعطیلی بخشی از بازار و کسبه میشود پنجشنبه، جمعه و شنبه، یعنی از همان عصر چهارشنبه همه چیز نیمهتعطیل میشود تا صبح یکشنبه! شرکتها و صنایع خصوصی، بحثشان فرق میکند، این تعطیل نبودن روز پنجشنبه خیلی زود در آنها جا میافتد، چون به هرحال سودشان در عدم تعطیلی است، ولی بهنظر میرسد کنار آمدن آنها با تعطیلی کامل روز شنبه به این زودیها اتفاق نخواهد افتاد زیرا که بخش مهمی از ارتباطات آنها با کف بازار، اصناف و ارائهکنندگان خدمات است که آنها همانطور که عرض کردم، مدتها وقت میبرد که بیایند سرخط! در نتیجه این صنایع و شرکتهای خصوصی مجبورند همچین کجدار و مریز طی طریق کنند و شنبههای نیمهتعطیل و یا با حداقل نیرو کار را جلو ببرند، یا بخشی از نیرویهای ستادی مثل اداری و بازرگانی را بهصورت روتین و تا همان حدود یک سال در روز شنبه به سر کار بیاورند تا ارتباطاتشان با سطح بازار و جامعه دچار اختلال نشود.
به هرحال بحث تعطیل شدن یا نشدن پنجشنبه و شنبه یک چیز است و بحث وجود فرهنگ و فرهنگسازی در این زمینه چیز دیگری است و چون طبق معمول ما اول پارچه را میبریم و بعد گَز میکنیم، در این فقره هم ابتدا قانون ساری و جاری میشود و بعد فرهنگ آن کمکم نزول اجلال میفرمایند و سبک زندگی خلقا… خود را با آن هماهنگ و همراه میکند.
به هرحال نظر و فهم هوشنگخانی ما این است که پس از اجرایی شدن قانون تعطیلی شنبهها، ممکن است چندین و چند سال هم بگذرد ولی همچنان این تغییر در جامعه بهطور کامل جا نیفتاده و عادی نشود و مثل آن قصه تغییر ساعت و بحث ساعت قدیم و جدید که بسیاری از قرار و وعده و برنامهها را به هم میریخت و برخی افراد در طی چند ۱۰سالی که آن اجرا شد هیچوقت نتوانستند با آن کنار بیایند و اسباب ناراحتی و یا خنده و جوک و طنز و داستانسراییهای زیادی را فراهم آورده بودند، در این فقره رسمی و جدی شدن پنجشنبه بهعنوان روز کاری و تعطیلی رسمی شنبه، باید منتظر یک دیوان از حکایت و روایت و طنز و بیبرنامگی و شلختگی و عدم هماهنگی و قصه و داستان شیرین و تلخ و بیمزه و لوس و جالبانگیز هولناک! باشیم.
راستش را بخواهید، هنوز به این جمعبندی نرسیدیم که دوایر دولتی و نهادی با این تغییر تعطیلی چگونه کنار میآیند ولی حدس میزنم، همچین بفهمی نفهمی یک روز به تعطیلی این سازمانها اضافه شود و پنجشنبههای تقریباً تعطیل که کار خلقا… در آن راه نیفتد و مرخصی و مأموریت و جلسه و تأخیر و تعجیل کارکنان به قوت خود باقی باشد، همچنان برقرار خواهد بود!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.