دغدغههای دامپزشکان حیات وحش دامپزشکی حیاتوحش در ایران علمی نوپاست. علیرغم افزایش احتمال انتقال بیماریهای ناشناخته به حیاتوحش و آسیبپذیری جدی بسیاری از گونهها، هنوز دانش ما در این زمینه کافی نیست. چرا تاکنون دامپزشکی حیاتوحش در ایران جدی گرفته نشده است؟ به گزارش سینا پرس، افزایش احتمال انتقال بیماریها در نتیجه فعالیتهای انسانی، یکی […]
دغدغههای دامپزشکان حیات وحش
دامپزشکی حیاتوحش در ایران علمی نوپاست. علیرغم افزایش احتمال انتقال بیماریهای ناشناخته به حیاتوحش و آسیبپذیری جدی بسیاری از گونهها، هنوز دانش ما در این زمینه کافی نیست. چرا تاکنون دامپزشکی حیاتوحش در ایران جدی گرفته نشده است؟
به گزارش سینا پرس، افزایش احتمال انتقال بیماریها در نتیجه فعالیتهای انسانی، یکی از مهمترین تهدیدات پیشروی بسیاری از گونههای در معرض خطر و اکوسیستمهاست. فعالیتهای انسانی میتوانند شیوع گسترده عاملهای بیماری را به دنبال داشته باشند. در حال حاضر تقابلات گسترده حیوانات وحشی با انسانها و حیوانات اهلی سبب شده که جانوران وحشی در معرض بیماریهایی قرار گیرند که پیش از این با آنها روبهرو نشده بودند. بدیهی است که این مسأله میتواند بر ابعاد و تراکم جمعیتهای جانوران وحشی بشدت تأثیرگذار باشد و آن را کاهش دهد.
زمانی که بحث حضور سگهای ولگرد در یک زیستگاه بهعنوان زنگ خطری جدی برای حیاتوحش مطرح و تنها راهکار عقلانی یعنی حذف سریع مطرح میشود، اکثراً واکنشهای احساسی هم بروز میکند. حتی مدتی است که شایعاتی درباره جمعآوری سگهای ولگرد از شهرها و رهاسازی آنها توسط برخی از ارگانها در زیستگاههای طبیعی بر سر زبانهاست. همه این موارد میتواند طومار حیاتوحش ایران و گونههای در معرض خطر را به راحتی درهم بپیچد اما چرا به این مسایل کمتر توجه میشود؟
دامپزشکی حیاتوحش در ایران جدی گرفته نمیشود
هرچند سال یک بار در سیاهکوه پارک ملی کویر، اپیدمی طاعون نشخوارکنندگان کوچک انتقال یافته از دامهای اهلی باعث مرگ و میر گستردهای در جمعیت پازنها میشود. تنها در سال ۱۳۹۴ استانهای مرکزی، زنجان، البرز و سپس قزوین شاهد تلفات گسترده پازن بودند. عامل این تلفات نیز بیماری طاعون نشخوارکنندگان کوچک Peste des Petits Ruminants (PPR) بود. این بیماری که حدود ۷۴ سال پیش در غرب آفریقا شناسایی شد، یک بیماری ویروسی و مهلک است که عمدتاً گوسفند، بز اهلی، قوچ و میش و کل و بزهای وحشی بدان مبتلا میشوند اما در ایران آنطور که باید جدی گرفته نشده است. میزان تلف شدن جمعیتهای مبتلا در شرایط حاد، حدود ۸۰ درصد تخمین زده شده است. برخی از کارشناسان، افزایش جمعیت پازنها، گذر از ظرفیت برد مناطق و عدم حضور دامپزشکان با دید تخصصی حیاتوحش را در مراجع تصمیمگیر سایتهای تحتتأثیر، از جمله دلایل تلفات گسترده سالهای اخیر عنوان میکنند.
فراموش نکنید که بیماری ممکن است تنها و مهمترین عامل تهدید برخی از گونههای نادر و در معرض خطر باشد. چنانچه آخرین جمعیت راسوهای پاسیاه شناختهشده در طبیعت (یک گونه بومی ایالات متحده و در معرض خطر)، بوسیلهی ویروس بیماری موسوم به دیستمپر سگسانان در سال ۱۹۸۷م. از بین رفت و تنها تعداد معدودی از افراد سالم این گونه که برای یک برنامه پرورش در اسارت زندهگیری شده بودند، توانستند بقای گونه را تا حدی تضمین کنند. مثال دیگر این اتفاق سندروم بینی سفید یکی دیگر از بیماریهایی است که اخیراً منجر به مرگ میلیونها خفاش در سرتاسر ناحیه شرقی ایالات متحده شده و آمار تلفات را در برخی غارها به مرز۹۰ درصد رسانده است. این بیماری که میتواند عامل قارچی داشته باشد در سال ۲۰۰۶م. شناسایی شد و اکنون به اندازهای در آمریکا جدی گرفته میشود که کلیه غارهای خفاشها را بر روی عموم بازدیدکنندگان به استثنای دانشمندان و محققانی است که لباسها و تجهیزات خود را پیش از ورود استریل و گندزدایی میکنند، بستهاند.
تنها راهکار مهار بیماریهایی از این دست این است که نخست از گسترش آنها در میان حیوانات نگهداریشده در اسارت جلوگیری شود و سپس اطمینان حاصل شود که بیماریهای جدید بهطور اتفاقی به جمعیتهای حیوانات وحشی منتقل نمیشوند. اما چه کسانی قرار است که این مأموریت مهم را در ایران برعهده بگیرند؟ پاسخ این سؤال ساده است: دامپزشکان حیاتوحش. حال پرسش بعدی اینجاست که آیا دامپزشکی حیاتوحش در ایران تدریس میشود؟
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.