رویکرد آقای هاشمی اساساً عمرانی بود

روایت آخوندی از ۸ سال دوران سازندگی رویکرد آقای هاشمی اساساً عمرانی بود وزیر راه و شهرسازی گفت: متأسفانه در دو دولت گذشته تمام دستاوردهای آقای هاشمی و دولت سازندگی بر باد رفت و مردم اعانه‌بگیر دولت شدند. «سردار سازندگی» لقبی است که به «اکبرهاشمی‌رفسنجانی» داده شد به واسطه ۸ سال کار عمرانی و آبادانی […]

روایت آخوندی از ۸ سال دوران سازندگی

رویکرد آقای هاشمی اساساً عمرانی بود

وزیر راه و شهرسازی گفت: متأسفانه در دو دولت گذشته تمام دستاوردهای آقای هاشمی و دولت سازندگی بر باد رفت و مردم اعانه‌بگیر دولت شدند.

«سردار سازندگی» لقبی است که به «اکبرهاشمی‌رفسنجانی» داده شد به واسطه ۸ سال کار عمرانی و آبادانی در کشور؛ در شرایطی که از یک سو ایران جنگ زده و ملتهب را تحویل گرفته بود و از دیگر سو به دلیل تحریم‌های اقتصادی در تنگنای مالی قرار داشت.

به گزارش ایلنا، عباس آخوندی از سیاست‌های اقتصادی و عمرانی ۸ سال دوران سازندگی سال‌های ۶۸ تا ۷۶ روایتی متفاوت دارد. از نقش آقای هاشمی در بهبود و تغییر ساختار اقتصادی کشور، جریانی که مخالف این تغییر رویکرد اقتصادی بود و نقش ایشان در ایجاد امنیت در منطقه و همچنین به تاراج رفتن بخشی از این دستاورد‌‌ها در دولت نهم و دهم

اقدامات هاشمی منجر به ابلاغ سیاست‌های اصل ۴۴ شد

*آقای هاشمی در شرایطی امور کشور را در دولت پنجم به دست گرفت که یک کشور جنگ زده پیش رویش بود و از سوی دیگر کشور در شرایط تحریم قرار داشت و قیمت نفت در هر بشکه حدود ۷ دلار بود که با مجموع این شرایط، می‌توان گفت کم‌ترین درآمد و بودجه را برای اداره کشور در اختیار داشت اما شاهد بودیم که به دلیل توجه ایشان به توسعه عمران و زیرساخت‌ها با آن شرایط مالی، موضوع سازندگی در اولویت قرار گرفت و این سیاست دستاوردهای قابل‌توجهی برای کشورمان داشت، شما هم در آن زمان یکی از اعضای کابینه دولت سازندگی در دوره ششم ریاست جمهوری بودید، مأموریت دولت در آن شرایط چه بود و چطور توانست علی‌رغم تمام مشکلات کارنامه موفقی در حوزه عمران و سازندگی به یادگار بگذارد؟

آقای هاشمی‌رفسنجانی پس از جنگ مسؤولیت کشور را بر عهده گرفت، در واقع کشور در شرایط اقتصادی پس از جنگ به سر می‌برد. در ۸ سال جنگ تحمیلی عمده منابع کشور برای مدیریت جنگ هزینه شده و بخش عمران و آبادانی کشور متوقف مانده بود.

از سوی دیگر مناطق متعددی از جغرافیای کشورمان در دوران جنگ آسیب دیده بودند. عمدتاً تمام زیربناهای کشور اعم از آب‌رسانی، برق، ایجاد شبکه گازی، توسعه راه‌های کشور و خطوط ریلی دچار اختلالات جدی شده بودند.

حتی در آن زمان دچار قطعی برق و آب بودیم و اساساً در بسیاری از شهرهای کشورمان شبکه گازرسانی ملی نداشتیم و کشور دچار گرفتاری‌های بسیار زیادی بود.

آقای هاشمی در چنین شرایطی مسؤولیت ریاست جمهوری کشور را پذیرفت و اصلی‌‌ترین مأموریتی که برای خود قائل شد این بود که به نحوی بتواند عمران و آبادانی ایران را شروع کند و در واقع اقتصاد پس از جنگ را بازسازی کند.

نگاه ایشان این بود که از موقعیت ایران در صحنه بین‌المللی استفاده کند و با اتکا به ظرفیت‌های اقتصادی ایران سرمایه‌های داخلی و خارجی را جذب کند.

ایشان قصد داشت با اتکا به درآمد‌های حاصل از فروش نفت و اعتبار اقتصادی ایران در صحنه بین‌المللی، منابع لازم را برای اجرای طرح‌های زیربنایی فراهم آورد.

آقای هاشمی رفسنجانی در این زمینه اقدامات بسیار مهم و گسترده‌ای را به انجام رساند. تقریباً بخش عمده اقدامات زیربنایی در حوزه آب، برق و گازرسانی، بخش توسعه راه‌آهن از جمله مقدمات اجرایی پروژه بافق – بندرعباس و حوزه توسعه راه‌های کشور، بخش‌های متعدد زیر ساختی و عمرانی و سایر اقدامات اساسی دیگر در دوره سازندگی به اجرا رسید.

از آنجایی که رویکرد آقای هاشمی رفسنجانی اساساً رویکرد عمران و آبادانی بود، در این زمینه از هر امکانی که پیش می‌آمد، حسن استفاده را می‌کرد.

البته در آن سال‌ها اصل ۴۴ قانون اساسی کشور امکان ورود بخش خصوصی را چه در حوزه صنعت بانکداری و چه در حوزه صنعت بیمه و در بسیاری از صنایع بزرگ را نمی‌داد اما آغاز تغییر رویکردهای اقتصادی در آن زمان و در آن شرایط صورت گرفت.

آقای هاشمی به دنبال این بود که بانک‌ها و بیمه‌ها را در اختیار بخش خصوصی قرار دهد. ایشان تعریف جدیدی از چگونگی استفاده از منابع معادن بزرگ کشور داشت و امکان ورود بخش خصوصی به معادن را فراهم آورد.

در واقع اقدامات اساسی و بنیادی ایشان بود که به تدریج منجر به ابلاغ سیاست‌های اصل ۴۴ اساسی در سال‌های ۱۳۸۴ شد.

هاشمی رویکرد اقتصادی کشور را تغییر داد

*در دوره سازندگی، عمران با رویکرد اقتصاد آزاد شروع شد اما چرا در ایران شاهد ادامه این جریان در دولت‌های بعد به ویژه در دولت نهم و دهم نبودیم مانند آنچه در چین رخ داد و پس از اقتصاد دولتی در دوره ریاست جمهوری «مائو» موج اقتصاد آزاد و خصوصی‌سازی کشورشان را برگرفت و ادامه پیدا کرد؟

در ساختار اقتصاد ایران بحث اصل ۴۴ قانون اساسی مطرح است. اصل ۴۴ قانون اساسی بخش عمده‌ای از صنایع کشور را در انحصار دولت قرارداده بود و این موضوع یک مانع قانونی و حقوقی برای توسعه بخش خصوصی محسوب می‌شد.

نکته دوم این است که برای ادامه این جریان نیاز به یک اجماع ملی داشتیم تا این تغییر رویکرد‌‌ها صورت بگیرد.

با توجه به این‌که در دوران انقلاب، گرایش‌های چپ در ایران تقویت شد و بعد از آن هم به دلیل ضرورت‌های جنگ این جریان در کشور تعمیق پیدا کرد، غیر از آقای هاشمی که تمایل به تغییر جهت در اقتصاد ایران داشت، هنوز در گروه‌های اجتماعی و سیاسی کشور، گرایش به سمت بخش خصوصی بسیار ضعیف بود.

این موضوعات به اضافه بحث اصل ۴۴ قانون اساسی در مجموع مانع این می‌شد که اقتصاد ایران به سمت بخش خصوصی تمایل پیدا کند. اتفاقاً در این جریان و در این زمینه نقش آقای هاشمی بسیار با اهمیت است و جزو اولین کسانی بود که این تغییر جهت را آغاز کرد.

با‌‌ همان تفسیری که از قانون اساسی برای عملکرد بانک‌ها و بیمه‌ها داشت و یا تعاریف جدیدی که در این زمینه‌ها وجود داشت، به تدریج و به مرور رویکرد اقتصادی را تغییر داد تا این‌که در ‌‌نهایت منجر به این شد که اساساً سیاست‌های جدیدی در اصل ۴۴ قانون اساسی ایجاد شود و یک بازخوانی بنیادین در این قانون صورت گرفت.

هاشمی سعی می‌کرد مردم در اقتصاد فعال باشند

*یکی از ویژگی‌های دولت سازندگی این بود که پروژه‌های عمرانی و زیرساخت‌ها علی‌رغم کسری بودجه ۵۰ درصدی به سرانجام می‌رسیدند و اساساً اولویت در آن دوران تنگنای مالی، احداث و تکمیل زیرساخت‌ها بود. امروز هم دولت در تنگنای مالی قرار دارد و می‌بینیم که دیگر پروژه‌های عمرانی در اولویت نیستند و بودجه دستگاه‌های عمرانی محقق نمی‌شود آیا می‌توان این دو برهه زمانی را با یکدیگر مقایسه کرد و آیا امکان برگشت به سیاست‌های دوران سازندگی وجود دارد؟

 

بازگشت به آن سیاست‌ها نیاز به تغییر ساختاری بسیار گسترده‌ای دارد. در آن دوران و در آن سال‌ها اصلی‌‌ترین سیاست، سیاست توانمند‌سازی مردم بود. دولت علی‌رغم این‌که مسؤولیت‌های گسترده‌ای را عهده دار بود اما تا جایی که امکان آن وجود داشت، سعی می‌کرد مردم در اقتصاد فعال باشند. اما در دولت‌های نهم و دهم مشکلی که به وجود آمد این بود که مردم از جهت‌های اقتصادی به دولت متکی شدند و در واقع مردم اعانه‌بگیر دولت شدند. امروز تغییر این سیاست، اقدام بسیار بزرگی است که به نظر من باید صورت بگیرد و گریزی از آن نیست.