به قلب ما بازگردید آقای کیروش آنچه که در این یادداشت خواهید خواند خلاصهای است از حسی که در مجادله ناامیدکننده کیروش و برانکو و آخرین بیانیه سرمربی تیم ملی بروز کرده است. به گزارش «ورزش سه»، بیانیه آخر، ما را با دریایی از سوءظن تنها گذاشت. تردید و تردید. تردید به همه لحظههای خوبی […]
به قلب ما بازگردید آقای کیروش
آنچه که در این یادداشت خواهید خواند خلاصهای است از حسی که در مجادله ناامیدکننده کیروش و برانکو و آخرین بیانیه سرمربی تیم ملی بروز کرده است.
به گزارش «ورزش سه»، بیانیه آخر، ما را با دریایی از سوءظن تنها گذاشت. تردید و تردید. تردید به همه لحظههای خوبی که با او گذرانده بودیم. ثانیههای غرور، آن جا روی صندلیهای مشرف به چمن مخملی بلوهوریزنته، جایی که مهردادپولادی با یک دریبل از ایگواین و مسی گذشت.
یک سال بعد حتی، در آن نبرد شورانگیز مقابل عراق که تیم ۱۰ نفره با شور و انرژی و تعصب کمی قبل از سوت پایان در دقیقه ۱۲۰ بازی را به تساوی کشاند. اینها، لحظههایی ورای گذشتهها با کیروش بودند، اگرچه قبلتر با شکست کره به جام جهانی رسیده و خیابانها را به عشق تیم متحد و سختکوشش پر کرده بودیم.
کارلوس کیروش، چهرهای متفاوت در فوتبال ایران بوده است؛ از مرد رویاها و ناخدای دریاهای توفانی در لحظههایی که دوستش داشتهایم تا سرمربی بهانهجوی تندخو، در همه روزهای تعطیلی تیم ملی.
روزهایی که خبر استعفای او با سرمشقهای یکسان خبر اول فوتبال ماست، خبری که قبلتر قلبمان را به تپش میانداخت و حالا فقط آزارمان میدهد.
چه، او به عنوان یکی از ۱۰ مربی گرانقیمت ملی دنیا، در آخرین بیانیه مسؤولیت نتایج منفی (احتمالی) تیم ملی در گیرودار رقابتهای مقدماتی جام جهانی را به گردن فدراسیون فوتبال کارفرمای خود انداخته و به هواداران فوتبال یادآوری کرده برنامه آمادهسازی بینظیر و یکتایش حالا دیگر وجود خارجی ندارد، چرا که سرمربی پرسپولیس و شرکایش آن را با مخالفتهای سازمان یافته به هم زدهاند.
حالا رابطه ما با کیروش، شبیه دوگانههای ادبی آشناست؛ یار بیوفا و مرد دلخسته یا برعکس. آن روز که وزیر وقت ورزش به درستی به ما یادآوری کرده بود کیروش مرزهای حقوقی قرارداد و رابطه کارفرما و کارگزار را مخدوش کرده و در گفتوگوها بالاتر از ما میایستد، مقابل او جبههای سخت تشکیل دادیم اما استعفای آخر و البته اعلام ادامه کار با توجه به مخالفت فدراسیون به دلیل «اعتماد و اطمینان از تعهد شخصی و حرفهای و مهارت» یا «صداقت و تعهد کامل» وی (آنچه که کیروش درباره خود نوشته است) ما را به فکر فرو برد که آیا مخالفت محکم آن روز با وزیری که شاید بخش مهمی از علت حذفش از کابینه به همین موضعگیری بازمیگشت، درست بود یا نه؟
کارلوس کیروش گرانقیمتترین سرمربی تاریخ فوتبال ایران است و البته کارنامهدارترین آنها، اما باید از خود و البته از او سؤال کنیم که چه چیزی انگیزه پرداخت سنگینترین مبالغ ممکن برای اوست؟
محض یادآوری، کیروش بخشی از این دستمزد را به واسطه چیزهایی دریافت میکند که بهانههای دائمی او برای سریال استعفا بودهاند. مسایلی که جمع آنها حضور یک مربی بزرگ را الزامی میکند تا با وجود او بخشی از این نقاط ضعف بیاثر شوند.
به واقع، فوتبال ایران همواره با مشکلاتی مثل ضعف برنامهریزی، مشکل زمین و امکانات، مسأله نیروی انسانی و سرمربیان کم دانش باشگاهی مواجه بوده اما همین مسایل است که حضور کیروش را توجیه میکند والا اگر شرایط مطابق با کشورهای صاحب امکانات و ثروت و دانش فوتبال جهان میبود، استخدام کیروش با این دستمزد بیسابقه جای توجیه نداشت کمااینکه او با وجود غرغرها و تهدیدهای دائمی ششمین سال حضور در فوتبال ایران را آغاز خواهد کرد و در فروردین سرمربی ما در دو بازی قطر و چین خواهد بود تا شاید صدرنشینی در گروه A مقدماتی آسیا ادامه داشته باشد.
نکته اینجاست که (صادقانه)خود کیروش هم این دستمزد را در جای دیگری نخواهد گرفت. او در هیچ سرزمین دیگری نخواهد توانست بازیکنان یک تیم را از اردوی تیم ملی اخراج کند، این تعداد روز در سال را در مرخصی باشد و تا این حد مرزهای قدرت و درخواستها تا حد عزل و نصب در فدراسیون را افزایش دهد. (اینها حقیقت محض هستند).
این که امروز فدراسیون فوتبال ایران در پاسخ به سرمربی تیم ملی و بیانیه بیسابقهاش چه خواهد کرد نکته مهمی نیست، مهمتر، چیزی است که کیروش با قلب و اعتماد ما میکند. با قلب میلیونها ایرانی که او را به عنوان یک سلحشور دوست داشتهاند.
آنهایی که بعد از شکست بوسنی، بعد از حذف مقابل عراق و در انتهای همه روزهایی که با شکست به پایان رسیده بود، پشت کیروش را خالی نکردند. آنهایی که آخرین یادداشت آقای سرمربی و الفاظ گزندهاش را خوانده و حیرت کردهاند که این اصرار به جنگ و تأکید به ناامیدی از کجاست؟
آنهایی که سوءظنشان نسبت به فرمانده برانگیخته شده و از خود میپرسند آیا او واقعاً دوستمان داشت وقتی در اولین مصاحبه تلویزیونی قبل از بازی بحرین ما را به ورزشگاه دعوت کرد؟
اینها، این سؤالات، آغاز راهی است که به جدایی میرسد. سریع یا آرام. حالا کیروش بابت مخدوش کردن این ارتباط مسؤول است. رابطهای که به نظر در جایی بالاتر از بردها و نتایج، دلگرمی همه هواداران و البته ترمزی برای انتقادها و ناباوریها بود.
بابت سست شدن این اطمینان شما مسؤولید آقای کیروش. شما که هنوز دوستتان داریم اما شاید نه مثل قبل. نه مثل روزهای بلوهوریزنته و کانبرا، نه مثل شب عید دو سال پیش که لحظه تحویل سال دعای خیلیها، ماندن شما بود.
البته ما ناامید نیستیم، پس کاش یک روز همه چیز به عقب برگردد و دوباره آن علاقه شعلهور شود. تا آن وقت، روز به خیر و موفق باشید آقای کیروش.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.