حرفهای خودی و بیخودی علیالحساب کهکشانی حقوق! یعنی این را بگویم که اعلام پرداخت سه میلیون تومان علیالحساب بابت سه ماه بهار به بازنشستگان از نظر حجم انتشار و اعلام، دست کمی از تبلیغات انتخابی نامزدها نداشت، فقط مسئولین مربوطه برای اعلام این مژده، به سفرهای استانی نرفتند و کمپین و همایش و ستاد […]
حرفهای خودی و بیخودی
علیالحساب کهکشانی حقوق!
یعنی این را بگویم که اعلام پرداخت سه میلیون تومان علیالحساب بابت سه ماه بهار به بازنشستگان از نظر حجم انتشار و اعلام، دست کمی از تبلیغات انتخابی نامزدها نداشت، فقط مسئولین مربوطه برای اعلام این مژده، به سفرهای استانی نرفتند و کمپین و همایش و ستاد راه نینداختند، وگرنه برای مدت یک هفته روزنامه و خبرگزاری و رسانههای ملی و میلی و اینترنت و وبسایت و فلان کانال و صفحه و بهمان گروه و ارسال پیامک و هر راهی که امکانش بود، این واریز علیالحساب کهکشانی حقوق را در بوق و کرنا کردند تا ریز و درشت و صغیر و کبیر بفهمند دو ریال به بازنشستههای بینوا پرداخت شده است و این عزیزان میتوانند بروند سه کیلو گوشت با دو تا قلم اضافی خریداری کنند و حظوافر ببرند!
میدانم که باور میفرمایید ولی میل، میل شماست اگر هم خواستید باور نکنید، که از دو حال خارج نیست، یا اینکه سر عزیزان مربوط و مسئول اساساً و اصولاً در حساب و کتاب و خرج و مخارج زندگی نیست و نمیدانند وضعیت قیمتها چگونه است و یا اینکه این مبلغ پرداختی، با یک صفر بیشتر به سمع و نظر این بزرگواران رسیده است وگرنه برای ماهی یک میلیون تومان، پرداختی، این همه سر و صدا و اعلام چند باره، انجام نمیشد.
اگر کسی از این بزرگواران برای هوشنگخان (خودمان را میفرماییم) تره خرد میکرد و یک مشورت ریزی میگرفتند که باید چگونه خبر این واریزی را به گوش بازنشستگان برسانیم، آن وقت بنده به ایشان عرض میکردم که همان پیامک واریز وجه که از طرف بانک برای بازنشسته میرود هم نصفش زیاد است، ولی خب چه میشود کرد، حرف ما محلی از اعراب ندارد!
من نمیدانم این متناسبسازی حقوق بازنشستگان، یا نهایی و اجرا کردن رتبهبندی معلمان، تعیین هر ساله حقوق و دستمزد نیروی کار (همان حقوق اداره کاری خودمان) و این قسم چیزها چقدر کار میبرد، چه مشقت و پیچیدگی و سختی و خوفناکی و عجیب و غریبی و ابهام و ایرادی دارد که برای هر کدام از آنها همیشه داستان وجود دارد، یک تعیین حداقل دستمزد کارگران، چرا همیشه به روزهای آخر سال میکشد و برخی اوقات بخشی از آن بعد از شروع سال جدید، نهایی میشود و هیچوقت هم اتفاقنظر و رضایت کاملی در طرفین وجود ندارد که البته قریب به اتفاق این کارگران و نمایندههایشان هستند که شاکیاند، یا این رتبهبندی معلمان چرا باید چندین سال طول بکشد و همچنان نیمبند و نیمهتمام باشد با کلی نارضایتی و اعتراض، اصلاً اینها را بگذار تا بگذریم، گیر و گرفتاری متناسبسازی حقوق بازنشستگان در کجاست، منبع آن که از یک درصد افزایش ارزشافزوده پیشبینی شده، که حالا بعد از این مدت دو ریال علیالحساب پرداخت میشود و اینجور که در خبر است در آینده نزدیک قرار است حل و فصل شود. البته عجالتاً بازنشستگان کشوری و عزیزان بازنشسته تأمیناجتماعی همچنان باید دلشان را به وعدهدرمانیها خوش کنند!
ما که میگوییم عزیزان مسئول و دولت جوانبخت آتی، یک فکر اساسی در مورد این فربهی و سنگینی بدنه عریض و طویل دولت و دستگاههای اجرایی بنمایند و این کُندی مزمن و واکنش و اقدامات فرسایشی را درمان کنند، به هرحال به غیر از تعللهای حساب شده و یا برای نبود پول و یا انقولت و اصلاحیههای فراوان که مسیر هموار تدوین و تصویب و تأیید و ابلاغ و اجرای مقررات و قوانین را پر از چاله و چوله میکند، این عدم چابکی و چالاکی و سریعالانتقالی و روندهای حوصله سر بر هم مزید بر علت است که عجالتاً مثل دو بال شکسته، وبال شدهاند! و بهنظر میرسد دیجیتالی کردن دولت و سامانهها و وبسایت و سکوهای مختلف و ریز و درشت و تسهیل فرآیندها در جدالی همیشگی و تنگاتنگ با بروکراسی دست و پاگیر و ایجاد سازمان و واحد و کمیته و نهاد و… جدید و حجیم کردن قدیمیها، قرار دارند و هر چندگامی که جلو میرود، همزمان یا هدف دورتر میشود و یا خان جدید بر شونصد خان اضافه میشود!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.