حرفهای خودی و بیخودی نوبتی هم که باشد! یکی از کشفیات جنابمان این است که یک قاعده نانوشته و هماهنگی بینظیری در رابطه با برخی مشکلات، در کشور وجود دارد، اجازه بدهید با ذکر مثال و رسم شکل برایتان توضیح بدهم، شاید یک آفرینی به ما گفتید و ما کیف کردیم! در رابطه با […]
حرفهای خودی و بیخودی
نوبتی هم که باشد!
یکی از کشفیات جنابمان این است که یک قاعده نانوشته و هماهنگی بینظیری در رابطه با برخی مشکلات، در کشور وجود دارد، اجازه بدهید با ذکر مثال و رسم شکل برایتان توضیح بدهم، شاید یک آفرینی به ما گفتید و ما کیف کردیم!
در رابطه با گرانی اقلام و کالاها، همیشه این قاعده برقرار است که همه کالاها با هم گران نمیشوند و با رعایت نوبت و به ترتیب در صف گرانی قرار گرفته و هر موقع که وقتش رسید آنها هم گران میشوند، البته اگر تعداد کالاهای در شرف گرانی زیاد باشد، کار را صنفی و موضوعی میکنند، یعنی بهخاطر تراکم بالا، اقلام خوراکی برای خودشان یک صف دارند، منسوجات و پوشاک صف مجزا، خدمات، مواد اولیه و تجهیزات و ماشینآلات تولید، لوازم خانگی، هزینههای حمل و نقل و اقلام و تجهیزات مربوط به خودرو و این قسم چیزها، انواع در و پنجره و کابینت و… هر کدام برای خودشان در صف مجزایی به نوبت منتظر افزایش قیمت میمانند، تا هم اینکه کار شیر تو شیر نشود و مردم دچار شوک شدید نشوند و هم اینکه در یک مدت زمان کوتاه نوبت به همه برسد و خلقا… از افزایش قیمتها کسب فیض مبسوط نموده و حالش را ببرند!
یعنی تا حالا نشده که فیالمثل گوشت و مرغ و تخممرغ و لبنیات و حبوبات و این دست مواد غذایی با هم گران شوند و اکثر اوقات، یکی از این اقلام به عنوان پیشقراول وارد معرکه میشود، یک جهش موفقیتآمیز از خود نشان میدهد، مردم هم یک شوک خفیف دریافت کرده و پس از آنکه چند روزی گذشت و خلقا… با ضربه وارد شده کنار آمدند، بعدی وارد گود شده و کار به همین شکل جلو میرود، این را هم بگویم که همیشه هدفگذاری اصلی و زحمت بیشتر برعهده یکی، دو قلم است که بعد از چند شوک کوچک و پیشدرآمدهای خفیف، شوک اصلی را وارد کرده و هوک سنگین را روی فک، مینوازند!
در اقلام و اصناف و مجموعههای دیگر هم، این داستان به همین روال است، کافی است کمی تا قسمتی حواستان را جمع تغییر و تحولات قیمتی نمایید، میبینید که عجب کشفی کرده است هوشنگخان! شاید هم شما با دقت نظری که به خرج میدهید بتوانید رابطهها و قواعد بیشتر و حساب شده و یا عجیب و غریبتر و پیچیدهتری هم پیدا کنید و روی دست ما بلند شوید!
این را هم بگویم که این داستان رعایت نوبت در وارد آوردن ضربات چپ و راست و آپرکاتهای سرعتی و قدرتی فقط به قیمت کالاها و خدمات محدود نمیشود، حتی در زمینه آلودگی هوا، ناترازیهای انرژی و چیزهای دیگر هم این قصه نوبتدهی و صفبندی وجود دارد، بهنحوی که انسان، از این همه هماهنگی و هارمونی تعجب کرده و شگفتزده میشود!
بهطور مثال نگاه کنید، برای آلودگی هوا خیلی حساب شده و قاعدهمند، در پاییز و زمستان، عزیزان منوکسیدکربن و مازوت و وارونگی هوا دست به دست هم میدهند و روز شهرها را چون شب تار میکنند، در بهار و تابستان، این گرد و خاک و غبار و گرده و تابش اشعه فرابنفش، هستند که خودی نشان داده و شرایط ناسالم و خطرناک را برای شهروندان به ارمغان میآورند، البته دود و دَم خودروها همیشه به عنوان عنصر کمکی و حمایتی، حضور فعال داشته و یک گوشه کار را گرفته و کم و کسریها را جبران میکند که عوامل اصلی با موفقیت وظیفه خود را به انجام برسانند!
در یک فصل کمبود گاز و ناترازی گازی برخی کارخانجات را از بیگازی به تعطیلی میکشاند و نیروگاهها را به مازوتسوزی میاندازد و در تابستان کمبود برق یک روز تعطیلی و بعضاً بیشتر را به صنایع و تولیدکنندهها هدیه میدهد و البته در همه فصلها ناترازی بنزین به عنوان یار کمی حواسش به همه چیز هست و هر جا و هر زمان که شرایط به طرف نرمال شدن برود، خودش آستین را بالا زده و دست به کار میشود تا در هیچ زمانی از سال مردم احساس نبود یک ناترازی تأثیرگذار در کنار خود را، نداشته باشند!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.