حرفهای خودی و بیخودی روز قلم! چند روز پیش یعنی روز چهاردهم تیرماه، روز قلم بود و ما که یعنی ناسلامتی خودمان قلم به دست هستیم، آنقدر حواسمان جمع انتخابات بود که یادمان رفت در این رابطه قلمی بزنیم، البته تا دلتان بخواهد هستند افرادی که هر ساله به مناسبت این روز، قلمفرسایی میکنند […]
حرفهای خودی و بیخودی
روز قلم!
چند روز پیش یعنی روز چهاردهم تیرماه، روز قلم بود و ما که یعنی ناسلامتی خودمان قلم به دست هستیم، آنقدر حواسمان جمع انتخابات بود که یادمان رفت در این رابطه قلمی بزنیم، البته تا دلتان بخواهد هستند افرادی که هر ساله به مناسبت این روز، قلمفرسایی میکنند و در بین آنها مسئول و مدیر و متولی کم نیستند که با آب و تاب، چنان از قلم و اهل فرهنگ و ادب و نویسنده و نگارنده تعریف و تمجید میکنند که خود ما هم باورمان میشود که انگار جدیجدی این بزرگواران تصمیم دارند بالاخره بعد از مدتها در پاسداشت قلم و اهل قلم بهجز حرف، قدمی هم بردارند. البته هنوز روز به آخر نرسیده و خورشید تابان غروب نکرده، دو ریالی مبارکمان میافتد که خیر، از این خبرها نیست و درب همچنان بر همان پاشنه میچرخد و پیچاندن عجالتاً مستدام است!
به هرحال وظیفه هوشنگخانی خودمان میدانیم که این روز را به اهل قلم تبریک عرض کنیم که عمری را صرف نوشتن و آفرینش متن و یادداشت و داستان و روایت و نگارش نمودند و در آسمان فرهنگ و ادب این کهن سرزمین یکی از بسیار ستارههایی هستند که برخی پرفروغتر و در دیدتر هستند و برخی دیگر خلوتنشین و کمپیدا ولی زیبایی آسمان از حضور همه چشمنواز است.
البته تا یادمان نرفته است عرض کنیم که هوشنگخان، حساب برخی قلم به مزدها و بچهزرنگهای غوره نشده، مویز گشته را که گرچه قلم به دست دارند ولی فرسنگها با اهل قلم فاصله دارند و تولید متن و محتوا و حرف و نقل و خاطره و شعار و حکایت و روایت و قصه و داستانشان از جنس دیگری است و مینویسند که یا نانی به کف آرند و یا مقامی به دست گیرند و یا در مراتب ارادت به پول و قدرت و سمبه پرزور و شهرت و معروفیت و این قسم چیزها، سنگتمام بگذارند را جدا کرده است و به هیچ وجهی وجه اشتراکی نمیبیند!
نمیدانم چرا بهغیر از آنهایی که در سطور بالا عرض کردم، قلم و قلمزنی برای هیچ کسی نان و آب نشده و اینجور که فهم ما میگوید قبلترها و بعدترها هم، نخواهد شد و اصولاً این قلم خصیصه خصاصتش زیاد است و حتی به خودی و همراه و همقدم خود نیز اعتنایی نداشته و آبی برایش گرم نمیکند، نمیدانم شاید ما ندیدهایم و در بلاد شرقی و غربی و آنطرف آبی، اوضاع فرق میکند و هستند افرادی که نان سالم و مبسوط از قلم خویش خوردهاند، به هرحال اگر هم اینطور باشد، که آن را هم بعید میدانیم، تومانی، ۹ ریال با اوضاع و وضعیت در اینجا فرق میکند. بماند که اساساً دست به قلم بودن در این وادی، به خودی خود خطرزا و خطرساز است و بعید است کسی مدت مدیدی در این کار باشد و از برکات و نعمات اینچنینی آن نواخته نشده باشد!
در خبر است؛ ۱۴تیر بدین خاطر روز قلم نهاده شده است که در دوران باستان در این مرز و بوم روز سیزدهم (تیرگان) تیرماه جشنی گرفته میشد که بخشی از این جشن پاسداشت قلم بود و این بدین خاطر بود که براساس آنچه در آثار الباقیه ابوریحان نوشته شده است، در این روز هوشنگ، از پادشاهان پیشدادی، کاتبان را به رسمیت شناخت و به مردم دنیا دستور داد تا در روز جشن، لباس کاتبان را بپوشند و مقام آنان را عزیز دارند. حالا اینکه آن به رسمیت شناختن و احترام کردن زمانهای قدیم همچنان بر جای خود قرار دارد یا نه، بحث دیگری است که عجالتاً نمیخواهیم به آن وارد شویم ولی باور بفرمایید، از اینکه برخی در این روز که نه، بلکه در تمامی روزهای سال در فجازی و واقعی، لباس کاتبان را پوشیده و در هیئت نویسندگان درآمده و با منش و روش خود، حرمت و تکریم و عزت اهل قلم را با چند سکه و اندکی ریال و مقادیری دلار دچار تردید و تحدید قرار دادهاند، حسابی شکار هستیم!
یکی و دو تا هم که نیستند، امر بر برخی مشتبه شده است که با هر بهرهای از هنر نویسندگی، سنگ مفت و گنجشک مفت…!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.