حرفهای خودی و بیخودی پیشنهاداتی برای دولت مسعود! (۱) کلاً مردم باحالی داریم، هنوز انتخابات تمام نشده و مُهر ریاست جمهوری منتخب جوانبخت، خشک نشده، هر کسی از ظن خود یار شده است و پیشنهاد و توصیه و انذار و تعریف و تحدید و تکریم است که از در و دیوار میبارد و یک […]
حرفهای خودی و بیخودی
پیشنهاداتی برای دولت مسعود! (۱)
کلاً مردم باحالی داریم، هنوز انتخابات تمام نشده و مُهر ریاست جمهوری منتخب جوانبخت، خشک نشده، هر کسی از ظن خود یار شده است و پیشنهاد و توصیه و انذار و تعریف و تحدید و تکریم است که از در و دیوار میبارد و یک خط درمیان مردم، به این نتیجه رسیدهاند که بهتر است با بیان نظرات و پیشنهادات خود راهگشای فکر و تصمیم و اقدام و عمل رئیسجمهور شوند!
قبل از هر چیز عرض کنیم که هوشنگخان، خودش را بند انگشت کوچک منتخب جمهور هم نمیداند، اما از آنجا که صغیر و کبیر و ریز و درشت، وارد گود شده و هر کدام موارد بسیار بدیع و استثنایی و واقعاً شگفتانگیزی را متذکر شدهاند که در تاریخ بینظیر است، بر خود فرض میدانیم ما هم از دیگران عقب نیفتاده و چند توصیه و انذار ریز و جمع و جور عرض کنیم و رفع زحمت کنیم، بنابراین استدعا داریم این خود بزرگبینی مزمن را از ما به دل نگیرید و بگذارید پای جو ایجاد شده و جوگیری حادث شده و مُسری بودن آن!
خب بهتر است قبل از هر چیز، عرض کنیم که جناب رئیسجمهور باید حواسش را ششدانگ جمع کند که اصلاً و ابداً به سراغ بحث خودرو و واردات و دوقلوهای افسانهای خودروساز و بازار مربوطه و شرایط و اتفاقات مرسومه آن نرود، همین شرایط که هست از اتفاق کلی خوب است، هزاران دلال و واسطه در حال کسب روزی هستند، رانت جیب برخی را پر و شکمهایی را فربه و لپهایی را گل انداخته است، اوضاع تعمیرکار و صافکار و مکانیک و زیروبندساز و کسانی که در زمینه خرید و فروش خودروی تصادفی و چپه و لوله شده فعال هستند و سازندگان و فروشندگان و واردکنندگان لوازم یدکی و کلی شغل دیگر از قِبَل کیفیت بینظیر خودروهای وطنی و شبهوطنی تماممونتاژ رونق نصف و نیمهای دارد که با هر ورود و تغییر و تحولی ممکن است شرایط تغییر کند و اسباب دلخوری و غرولند و بعضاً سنگ شدن نان برخی جور شود!
در حوزه مسکن و اجارهبهاء و ساخت و ساز و مصالح و کارگران ساختمانی و شرکتهای پیمانکاری و طرحهای رنگارنگ مسکن و این حوزه از صنعت هم بهتر است اجازه داده شود شرایط بر همین منوال باقی بماند، به هرحال هرچه باشد چندین و چند سال است که خلقا… با این شرایط و بساط شیر تو شیر و قیقاجی و پُرنوسان و تکانههای تکاندهنده و شوکهای شخمزننده زندگی و آمال و آرزوهای مردم و جوانان، خو کرده و عادت نمودهاند و ممکن است تحمل تغییرات را نداشته باشند و ذوقزدگی، خوشحالی و امید یهویی و در دسترس قرار گرفتن آرزوهای دور، قلب ایشان را نشانه گرفته و نظم ضربان، به هم ریخته و خرج بیمارستان و دوا و دکتر و بیمارستان، جماعتی را نقرهداغ کند!
این قصه پرداخت یارانه و کم و زیاد و هدفمندی و ابتدای زنجیره و انتهای زنجیره هم یکی دیگر از آن داستانهای دنبالهداری است که از دوران هاله و هلو به یادگار مانده و هر کسی در این سرزمین میداند که مسئول و مربوط باید دور از قافله بخوابد تا خواب آشفته نبیند، بنابراین بهتر است به سیاق پیشینیان تا چند وقتی کاری به کار سر و ته و مبلغ و شرایط و مساوات و عدالت و… نداشته باشید، بعد از یکی، دو سال هم چند تومانی پرداختی سر ماه را بیفزایید، چند طرح ریز و درشت دهن پُر کن هم ردیف کنید تا این ارثیه دردسرساز، دست به دست شود و به پاستورنشین بعدی تقدیم شود و عجالتاً دردسر و مشکلات و پیچیدگی آن، دست و پای دولت را گرفتار نکند که از قدیم گفتهاند، سری که درد نمیکند، دستمال نمیبندند!
این چند مورد را بهعنوان پیشدرآمد نوشتیم و عزم خودمان را جزم کردهایم که یکی، دو خودی و بیخودی دیگر را هم صرف افاضات فدوی کنیم و از بحر عمیق دانش و تجربه خویش، تحفهای ارزشمند تقدیم کرده و مشتبه شدن امر بر خودمان را به رؤیت همگان رسانده و به روی مبارک هم نیاوریم!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.