سیاست‌بازی یا سیاست‌ورزی خودرویی!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی سیاست‌بازی یا سیاست‌ورزی خودرویی! در یادداشت قبلی خودی و بی‌خودی همچین شفاف و گُل‌درشت خدمت عزیزان انتخاب‌کننده و تصمیم‌ساز و پشت میزنشینان آتی دولت جوانبخت مسعود، مخصوصاً به اهالی وزارتخانه‌های کریمه نیرو و کشاورزی و صمت، عرض کردیم که حواستان به مسئله آب باشد و این قصه تنش روبه بحران […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

سیاست‌بازی یا سیاست‌ورزی خودرویی!

در یادداشت قبلی خودی و بی‌خودی همچین شفاف و گُل‌درشت خدمت عزیزان انتخاب‌کننده و تصمیم‌ساز و پشت میزنشینان آتی دولت جوانبخت مسعود، مخصوصاً به اهالی وزارتخانه‌های کریمه نیرو و کشاورزی و صمت، عرض کردیم که حواستان به مسئله آب باشد و این قصه تنش روبه بحران رفته را آنقدری جدی بگیرید که جدی‌تر از آن در موضوعات و برنامه‌ها و اقدامات‌تان نباشد و اگر رویه این چند دهه اخیر، به کم و بیش ادامه پیدا کند، آخرین فرصت‌ها و چه بسا اندک فرصت‌های باقیمانده را هم از دست می‌دهیم هرچند در برخی مناطق مدت‌هاست که فرصتی وجود ندارد و همچنان خوش خیالی و امید واهی کار را به خنس رسانده و قدم از قدم برداشته نشده است!

در رابطه با قصه دنباله‌دار و با پایان باز واردات خودروی خارجی که معلوم نیست چطور می‌شود که عجالتاً در این چند ساله خروجی‌‌اش فقط به نفع دوقلوهای افسانه‌ای خودروساز و ایضاً دلال و سفته‌باز کف بازار بوده است، بله دقیقاً همین واردات خودرو (چه کارکرده‌‌اش و چه نکرده‌اش!) که سال‌هاست در حال پیگیری و تصمیم‌سازی و قانون‌نویسی و تدوین دستورالعمل و لایحه و تصویب و تأیید و ابلاغ و اجراست ولی رسماً و عملاً توفیری در بازار بی‌سامان و شیرتوشیر خودرو ایجاد نکرده و عزیزان خودروساز و مونتاژکار وطنی را به این صرافت نینداخته که عرصه رقابت تنگ شده و باید فکری به حال کیفیت خودرو و کمیت تولید و رضایت خلق‌ا… بکنند، باید عرض کنیم که این یکی هم مثل همان موضوع آب است، البته نه اینکه حیاتی و از نان شب واجب‌تر باشد، بلکه شباهت آن بیشتر در خلط مبحث و از بین رفتن مرز سیاست‌بازی و سیاست‌ورزی و اراده و تصمیم درست و به‌جا و قاطع است که در هر دو، دست‌فرمان به کم و بیش یکی است!

در خبر است که بالاخره آیین‌نامه واردات خودروهای کارکرده بعد از دو سال سرگردانی، به تصویب دولتیان رسید و امر به ابلاغ شد و منبعد واردات خودروی کارکرده زیر پنج ساله برای عموم مردم آزاد است، باور کنید نمی‌دانم بر این مصوبه و ابلاغ دقیقه نودی که بیشتر شبیه گل طلایی است که بعد از یک سال کُندی و سکوت و امروز و فردا و این هفته و آن هفته کردن در روزهای پایانی دولت مصوب می‌شود، واکنش‌مان خنده تلخ غم‌انگیز باشد یا اخم و شک و تردید، به هرحال هرچه هست خبری از رضایت و خشنودی و بر این مژده گر جان فشانم رواست، نیست که بوی سیاست بازی‌‌اش بدفرم توی ذوق می‌زند!

به هرحال دور تند مصوبات این روز‌ها و برخی عزل و نصب‌ها و مجوزات و… اگر بی‌نظیر نباشد، کم‌نظیر است و فقط زیاد کردن زحمت برای بعدی‌ها یا نذر امامزاده کردن روغن ریخته است، بالاخره اینکه این همه تعهد و دلسوزی و تشنگی خدمت و بی‌تابی و اهتمام به امور سازمان و دستگاه و خلق‌ا… این‌گونه خود را نشان می‌دهد، یا نشانه‌ای است که خیلی از کار‌ها و اقدامات بر زمین مانده و عزیزان جبران مافات می‌کنند و یا غنیمت دانستن فرصت و حفظ حداقل‌ها و فراهم کردن اوضاعی که دست‌کم خشنودی مجری در آن است!

با این همه اگر دولت مسعود با اصلاحاتی مهر تأیید بر این مصوبه اخیر و آیین‌نامه ابلاغ شده بزند و جناب بانک مرکزی هم تکلیف منبع ارز این واردات را فراهم کند و کمی از فضای التهاب و حساسیت و کارهای احساسی و زمان مورد نیاز برای جا افتادن مسئولان جدید بگذرد، سود و منفعت این اقدام دولت مستقر به خلق‌ا… خواهد رسید وگرنه اگر در چاه عمیق عدم تکلیف منبع ارز و ایضاً تخصیص آن گیر بیفتد و همتی برای چابکی و سرعت‌بخشی و به سرانجام رساندن این مصوبه وکلای مردم نباشد، ‌‌آش همان‌‌ آش و کاسه همان کاسه خواهد بود و در این فقره باید گفت که نه خانی آمده و نه خانی رفته است!

هوشنگ‌خان