مناقصه دولتی برای حمایت از صنایع داخلی و اشتغال-قسمت آخر علی پناهی ، لیلا بندری اصول حاکم بر مناقصه دولتی مطلوب قسمت نخست این مقاله در شماره ۲۰۶۲ روزنامه مناقصه مزایده از نظر شما خوانندگان گرامی گذشت، قسمت دوم این مقاله را با شما پی میگیریم. مقایسه اصول حاکم بر مناقصه در سطح ملی […]
علی پناهی ، لیلا بندری
اصول حاکم بر مناقصه دولتی مطلوب
قسمت نخست این مقاله در شماره ۲۰۶۲ روزنامه مناقصه مزایده از نظر شما خوانندگان گرامی گذشت، قسمت دوم این مقاله را با شما پی میگیریم.
مقایسه اصول حاکم بر مناقصه در سطح ملی و بینالمللی بیانگر آن است که بهطور کلی نظام مطلوب مناقصه در پی دستیابی به همه یا بخشی از اهداف ذیل هستند.
– مقرون به صرفه بودن
– کارآمدی
– شفافیت
– عدمتبعیض
– پاسخگویی
– حمایت از صنایع داخلی و اشتغال
– توسعه ملی
– برابری اجتماعی و امنیت ملی.
– در قدم اول، اصل صرفهجویی اقتصادی به «قیمت»کالاها و خدمات ارایه شده توجه دارد؛ اما سایر معیارهایی که بر منافع اقتصادی طرفین قرارداد مورد نظر اثر میگذارند، را نیز میتوان مورد ملاحظه قرار داد. هزینه عملیاتی، نحوه عملکرد و در دسترس بودن برخی خدمات را میتوان جزو این معیارها به شمار آورد.
– منظور از مناقصه دولتی کارآمد نظامی است که مرتب و منظم با حداقل دیوانسالاری کار میکند و در عینحال پاسخگوی نیازهای کاربران نهایی کالاها و خدمات هم هست.
– نظام شفاف نظامی است که از قوانین روشنی برخوردار است. منظور از قوانین روشن، ابزار اثبات مدارک و اسنادی است که در اختیار حسابرسان دولتی و طرفهای ذینفع، مانند شرکتکنندگان غیربرنده مناقصه، قرار میگیرد تا بدانند چرا برنده مناقصه نیستند.
– عدمتبعیض بدان معناست که هیچ محدودیت ناروایی برای شرکت در رقابت لحاظ نشده باشد. این اصل مانع از آن نمیشود که دستگاه مناقصهگزار، مناقصه محدود شرکتهای صلاحیتدار را برگزار نکند. علاوهبر این، این اصل مانع از آن نمیشود که معیارهای سختگیرانهای در زمینه کیفیت کالاها و خدمات مورد مناقصه وضع نشود.
– از اصل پاسخگویی چنین استنباطی میشود آنهایی که به نمایندگی از دولت و سایر دستگاههای دولتیاقدام به برگزاری مناقصه میکنند، باید متعهد باشند که قوانین مربوط را رعایت کنند و به تبعات انضباطی یا حقوقی آن در صورت عدمتحقق تعهدات تن دردهند.
– مناقصه دولتی برای حمایت از صنایع داخلی و اشتغال از اهمیت زیادی برخوردار است. میتوان مناقصه را چنان برگزار کرد که مثلاً با تنظیم حجم قرارداد برحسب سطح غالب ظرفیتها یا انتخاب زمانی که مناسب نوسانات فصلی باشد، مشارکت شرکتکنندگان داخلی در آن آسان شود. مشخصات فنی را نیز میتوان تا جایی که اصول اقتصادی و کارآیی اجازه میدهد، برحسب پیمانکاران، تولیدکنندگان یا خدماترسانان داخلی تنظیم کرد.
-ممکن است سایر اهداف سیاستی خاص مستلزم استثنائات خاص برای فرایند مناقصه رسمی دولتی باشند. همچنین ممکن است امنیت ملی بر مناقصه کالاهای نظامی تأثیر بگذارد.
اگرچه کلیه این اهداف باید همزمان مدنظر قرار گیرند، ولی برخی از این اصول و اهداف با سایر اهداف سیاستی مغایرت دارند؛ برای مثال اگر ارتقای اصل صرفهجویی یا اصل کارآیی به حد افراط مدنظر قرار گیرد، ممکن است با هدف بسیار مهم شفافیت در تضاد قرار گیرد و برعکس.
ارتقای حمایت از صنایع داخلی و اشتغال معمولاً با سایر اهداف سیاستی و بیشتر از همه با عدمتبعیض در تضاد است. مهم است که این اهداف در تعادل باهم قرار داشته باشند و اولویتهای آنان تعیین شود، وگرنه در افق دوردست، منفعت اقتصادی کشور متأثر خواهد شد.
با این حال از آنجایی که دولت و مالیات دهندگان به دنبال کارآیی هزینههای عمومی صرف شده برای مناقصه کالا و خدمات هستند، بنابراین در سطح ملی، صرفهجویی و کارآیی، اهداف اصلی مناقصه دولتی به شمار میروند.
البته، صرفهجویی و کارآیی را نمیتوان به همان راحتی که در بخشخصوصی وجود دارد، در بخش دولتی نیز اعمال کرد. شفافیت، عدمتبعیض و پاسخگویی عمومی اهداف مکمل به شمار میروند که در عین حال که از اهداف کلی اقتصاد و کارآیی و پشتیبانی میکنند. ممکن است در بعضی موارد، منجر به تضادهای سیاستگذاری داخلی شوند. البته اهداف مکمل اجزای لازم فرایند برگزاری مناقصه دولتی به شمار میروند؛ چرا که دولتها در قبال شهروندان خود موظف به شفافیت، پاسخگویی و عدمتبعیض هستند. تعهد در قبال سایر اعضای جامعه اقتصادی باعث ایجاد انگیزه بیشتر برای توجه دقیق به انگیزههای مکمل مانند شفافیت و عدمتبعیض میشود. بنابراین، دستگاههای دولتی خود را متعهد به توجه بیشتر به فرایندهایی از قبیل علنی بودن و عدمتبعیض مییابند که این تعهد گاهی با بیمیلی و اکراه آنها همراه است.
شاخصه قوانین و مقررات ملی مناقصه و اصول بینالمللی مورد توافق
توافقهای بینالمللی صورت گرفته در حوزه مناقصه، جانشین قوانین مناقصه ملی نیستند، بلکه صرفاً مجموعه قوانینی هستند که به منظور هماهنگی قوانین ملی طراحی شدهاند. در واقع، توافقهای بینالمللی بیشتر بهصورت موافقتنامه هستند و مفاهیم کلی را دربر میگیرند.
ماهیت نسبتاً عمومی این مفاهیم پیامد الزامی این واقعیت است که قوانین ملی مرتبط باید شرایط زیر را دربر داشته باشند:
-دامنه شمول
-اطلاعات مرتبط با فرصتهای مناقصه
انتشار عمومی دعوتنامهها
-الزامات مربوط به شایستگی و صلاحیتها
-معیارهای فنی
-فرایندهای مناقصه
-معیارهای اعطای پاداش
-فرایندهای رسیدگی به شکایت.
از طرف دیگر جنبههای سازمانی و نهادی مناقصه در یک کشور خاص نیز از جمله مواردی است که در قوانین مرتبط مورد ملاحظه قرار میگیرد و دارای شروط زیر است:
-حفظ منافع دستگاه مناقصهگزار در مواردی مانند تضمین، تعدیل قیمت و غیره
-مشخص بودن مقامات مسؤول در دستگاه مناقصهگزار برای انعقاد قرارداد و ایجاد تمهیدات لازم اجرایی
-تعیین ترجیحات و الزامات
-تعیین محدودیتهای زمانی ویژه برای انجام فرایند مناقصه.
هدف کلی قوانین باید خدمت به منافع کشور از لحاظ اقتصاد و کارآیی باشد و در عینحال بر رقابت علنی و عادلانه در مورد قراردادهای اعطایی از سوی بخش عمومی نیز پافشاری کند. بهطور کلی برگزاری علنی مناقصه ارجح است و ویژگیهای ضروری فرایند برگزاری علنی نیز باید وضع شود. شرایط استفاده از سایر روشها باید به تفصیل و براساس اصل اجتناب از تبعیض بیان شود.
میزان بیان جزییات قوانین مربوط عمدتاً با توجه به سبک قانوننویسی کشور مورد نظر و برآوردن نیاز دستگاههای مناقصهگزار طبق هنجارهای مشروح صورت میگیرد.
همچنین بسته به سنت حقوقی کشور مربوط، نحوه قانونگذاری نیز متغیر است. در آمریکای لاتین، اصول اساسی در قانونی که قوه مقننه تصویب میکند، بیان میشود و به قوه مجریه اختیار میدهد که به وسیله احکام، آییننامههای اجرایی مفصل را صادر کند. بعضی اوقات نیز این اختیار به یک هیأت قانونگذاری که در قانون مشخص شده، داده میشود تا اطلاعات و توضیحات لازم را برای دستگاههای مناقصهگزار فراهم آورد. علاوه بر این، ممکن است کشورها، تحت یک توافق بینالمللی، مانند سازمان تجارت جهانی و نفتا متعهد شده باشند زمینههای تبعیت از دستورالعملهای نهادهای مالی بینالمللی مانند بانک جهانی را فراهم کنند. البته در بیشتر کشورها، نظامهای مناقصه دولتی و رویههای تجاری رایج، از نیازهایی که در اثر باز شدن اقتصادهای این کشورها حاصل شده، عقب ماندهاند و این کشورها با موافقتنامههای منطقهای و چند جانبه اخیر مانند سازمان تجارت جهانی و نفتا هماهنگی ندارند.
هروقت که صحبت از یک موافقتنامه کلی مناقصه دولتی میشود، کاربرد متحدالشکل و یکسان آن در بین کشورهای مختلف به عنوان یکی از بزرگترین چالشهای آن نمود مییابد. بنابراین در اینگونه موارد لازم است اطمینان حاصل شود که مفاهیم مربوط، به گونهای تفسیر شدهاند که با سیاستها و اهدافی که قرار است به آنها نائل شوند، همخوانی داشته باشد.
۴٫ روشهای مناقصه دولتی
معمولاً قوانین ملی، موافقتنامههای تجاری بینالمللی یا قوانین نهادهای مالی بینالمللی مناقصه علنی را به عنوان روش برتر مناقصه کالا و خدمات کارهای دولتی تجویز میکنند. برای رعایت اصل صرفهجویی، دستگاههای مناقصهگزار باید برای تکتک قراردادها از رقابت بهره جویند. حذف تمایل به استفاده از رانتها، کاهش قیمتهای رقابتی، از دیگر ویژگیهای مناقصه علنی به شمار میآیند که مجموعه اینها منجر به فرایند شفافتری نیز میشود.
به این مفهوم، موافقتنامه مناقصات دولتی، سازمان تجارت جهانی، نفت و آنستیرال و دستورالعملهای مناقصه بانک جهانی و بانک توسعه آمریکا (LDB) همه مناقصه علنی را به عنوان روش مطلوب مناقصه کالا، خدمات و کارها توصیه میکنند.
برای مثال بانک توسعه آمریکا، مناقصه رقابتی را به عنوان فرایند معیاری که باید درمورد وامهای آن بانک به کار برده شود، توصیه میکند. باوجود این در سیاستگذاریها بین مناقصه رقابتی بینالمللی و مناقصه رقابتی ملی (که هنگامی استفاده میشود که حجم قرارداد از حدی معینی کمتر باشد) تمایز قائل میشوند. البته در شرایطی که مناقصه علنی به هر دلیلی مناسب نباشد، روش جایگزینی باید به گونهای انتخاب شود که از رقابت حداکثر استفاده ممکن برده شود.
فایدههای رقابت کامل و علنی را همگان میدانند. رقابت این انگیزه را به پیمانکاران میدهد که با حداقل قیمت ممکن و با کیفیت و شرایط مطلوب مناسب کالا یا خدمات را ارایه کنند و اعتبار دولت، رویههای تجاری و بازرگانی عادلانه و مقرون به صرفه را در دید عموم افزایش دهند.
مضار رقابت علنی نیز بر همگان آشکار است. از آنجایی که رقابت غالباً به ارزیابی پیشنهادهای زیادی احتیاج دارد و نیز زمان زیادی برای ارزیابی پیشنهادها نیز است، زمان لازم برای اعطای قرارداد را افزایش میدهد. علاوهبر این، ارایه این اطلاعات به عموم احتمالاً منجر به اعتراضاتی علیه رویههای ناعادلانه و مشکوک دولت میشود که این خود به نیرو و زمان کافی برای «رسیدگی» نیاز دارد. البته عوامل خاصی وجود دارند که رقابت و شفافیت را در فرایند برگزاری مناقصه علنی افزایش میدهند، که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود.
– اطلاعرسانی: وجود ابزاری کارآمد برای اطلاعرسانی در مورد فرصتهای برگزاری مناقصه به مناقصهگران بالقوه ضروری است، تا زمان کافی برای شرکتهای ذینفع برای آمادهسازی و تحویل پیشنهاد مناقصه مهیا شود.
– معیار صلاحیت: معیاری که هیچ تبعیضی بین رقبا روا ندارد یا هیچ رقیبی را به دلایلی که به قرارداد مورد نظر ربطی ندارد، حذف نکند، الزامی است.
– مشخصات فنی کالا یا خدمت: باید اطمینان حاصل شود که در مورد هیچ رقیبی تبعیض روا داشته نشده یا هیچگونه محدودیت غیرضروری در مورد مشخصات کالایی که به مورد مناقصه گذاشته شده، اعمال نگردیده است.
-معیار ارزیابی: باید در اسناد و مدارک مناقصه معیارهای ارزیابیها قید شوند تا شرکتکنندگان در مناقصه بدانند که میخواهند شرکت کنند یا نه و بتوانند پیشنهادهای خود را با شرایط دستگاه مناقصهگزار تطبیق دهند.
البته ممکن است مناقصه علنی همیشه مناسبترین روش نباشد و مناقصه محدود روش بهتری تلقی میشود؛ مثل مواقعی که پیچیدگی یا ماهیت تخصصی موضوع مناقصه مستلزم آن است که فقط پیشنهادهای شرکتهای معتبر یا شرکتهایی که تشخیص صلاحیت شدهاند مورد بررسی قرار گیرند.
توافق مناقصات دولتی، مقررات نفتا، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی و همچنین دستورالعمل بانک توسعه آمریکا همه و همه روش مناقصه محدود را پذیرفتهاند. البته لازم است تأکید شود که در مناقصه محدود نیز همان عناصر رقابت علنی باید حفظ شوند. با استفاده از «ارزیابی کیفی» برای قراردادهای عمده و پیچیده میتوان به این هدف دست یافت. ارزیابی کیفی در واقع شامل مجموعه معیارهایی است که به تهیه «فهرست کوتاه» منجر میشوند. البته توجه به مدت اعتبار این فهرستها بسیار مهم هستند و در مقابل، هر شرکتکننده بالقوه جدیدی پیوسته میتواند به این فهرست اضافه شود.
البته وقتی که قرارداد از لحاظ ارزش کوچک باشد، سازماندهی فرایند مناقصه وقتگیر و بسیار پرهزینه میشود. بیش نظامهای ملی و بینالمللی در غرب میپذیرند که در صورت وجود بعضی مقادیر معین باید از روشهای سادهتری مانند استعلام استفاده کرد. همینطور اگر هرگاه رقابت وجود نداشته باشد یا ممکن نباشد، نظامهای بینالمللی نیز مناقصه محدود را به عنوان روش مناقصه معتبر میپذیرند. معیارهایی که این نظامها برای شرایط مناقصه محدود در نظر میگیرند به قرار زیر هستند:
– نبود پیشنهاد مناقصه در پاسخ به آگهی
– وضعیتی که فقط در آن یک تهیهکننده برای کالای مورد نظر وجود دارد
-تولید محصول یا نمونه اولیه یا پژوهش و آزمایشهای مشابه.
همانطور که قبلاً اشاره شد، قوانین ملی، موافقتنامههای تجاری بینالمللی یا قوانین نهادهای مالی بینالمللی مناقصه علنی را به عنوان روش برتر مناقصه کالا و خدمات کارهای دولتی تجویز میکنند که این امر علاوه بر رعایت اصل صرفهجویی، باعث حذف تمایل به استفاده از رانتها، کاهش قیمتهای رقابتی و شفافتر شدن فرایند برگزاری مناقصه میشود.
رویههای مناقصه علنی
فرایند مناقصه علنی معمولی با طراحی مناقصه شروع میشود. در این مرحله، شرایط خاص بیان و مشخصات فنی، معیارهای صلاحیت شرکتکنندگان در مناقصه و ارزیابی پیشنهادها تعریف میشود. این فرایند با انعقاد قرارداد و در نهایت با اجرای پروژه آن پایان میپذیرد.
لازم است دستگاهی که قرارداد را منعقد میسازد، محدودیتهای زمانی را برای تسلیم پیشنهادها و نیز مدت زمانی که هر دستگاه برای انجام هر مرحله از فرایند لازم دارد، مدنظر قرار دهد. معمولاً دستگاه مناقصهگزار باید شرایط سختی را در مورد محدودیت زمانی، مطابق قانون و مقررات ملی یا موافقتنامههایی بینالمللی رعایت کند؛ زیرا اکثر رویههای مناقصه بینالمللی که شرکتکنندگان متشکل از تعدادی کشور مجاز هستند، محدودیت زمانی برای آمادهسازی و تسلیم پیشنهاد، بیش از ۳۰ روز است و در مورد مناقصه کارهای بزرگ یا موارد پیچیده به ۹۰ روز نیز میرسد.
یکی از عناصر اصلی شفافیت در رویه مناقصه علنی، انتشار آگهی دعوت برای شرکت در مناقصه است. آگهیهای مناقصه باید به گونهای باشند که خریداران و عرضهکنندگان بتوانند به شرایط مناقصه مربوط پی برده و زمان کافی برای تهیه و ارایه پیشنهادهای خود داشته باشند.
آگهیهای اعطای قرارداد باید به گونهای باشند که مناقصهگران شرکت کننده در رویه مناقصه مطمئن شوند که حقوقشان نقص نشده و اطلاعات مفیدی در جهت تصمیمگیری لازم در بخشهای مختلف در اختیار آنها قرار گرفته است.
فایده (و گاهی مضار) انتشار گسترده دعوتنامه مناقصه این است که باعث جذب شرکتکنندگان بسیاری از بخشها و کشورهای مختلف میشود. قوانین و موافقتنامههای بینالمللی اکثر کشورها ابزار دعوت به مناقصه را مشخص کردهاند. در بیشتر کشورها این ابزار روزنامههای محلی رسمی و روزنامههای کثیرالانتشار هستند. بانک جهانی دستگاههای مربوطه را ملزم کرده که یک آگهی حداقل در یک روزنامه ملی، روزنامه رسمی محلی منتشر کند. آگهی مناقصه باید برای شرکتکنندگان بالقوه حاوی اطلاعات کافی باشد تا آنها بتوانند در این مورد که آیا میخواهند در مناقصه شرکت کنند یا نه، تصمیم بگیرند.
معمولاً این اطلاعات شامل موارد زیر است:
– نام دستگاه مناقصهگر
– توصیف کالا یا خدمت
– تاریخ، زمان و مکان دریافت مدارک مناقصه
– ارزش برآوردی مناقصه
-محل ارایه پیشنهادهای شرکتکنندگان در مناقصه
-شرایط اقتصادی و فنی
-تضمینهای مالی.
معیار مهم در ارزیابی صحیح این است که فقط عوامل تعیین شده در اسناد مناقصه مد نظر قرار گیرند و نیز فقط با معیارهای تعیین شده در اسناد مناقصه سنجیده شوند. این امر بر مشخصات مکتوب دقیق و معیارهای روشن و شفاف برای ارزیابی تأکید دارد. اگر دستگاههای مناقصهگزار در مرحله بررسی و ارزیابی، دلایل الزامآوری بیابند که مجبور شوند معیارهای جدیدی برای مناقصهگزار معرفی یا مشخصات ذکر شده را اصلاح کنند، فرایند مناقصه باید تجدید شود.
انعقاد قرارداد
در رویه مناقصه علنی، معمولاً قرارداد بدون مذاکره در مورد قیمت، به شرکتکنندهای اعطا میشود که پیشنهادش مناسبترین پیشنهاد تشخیص داده شود. دستگاه مناقصهگزار به شرکت کننده برنده اطلاع میدهد که پیشنهادش پذیرفته شده و میتواند قرارداد را منعقد سازد. در عمل گاهی لازم است که اصلاحات مختصری انجام گیرد. ممکن است بعضی از این اصلاحات ماهیت فنی داشته باشند و در ارزیابی پیشنهادها معلوم شوند. در شرایط عادی که نیازی به مباحثات پیش از عقد قرارداد نیست، رویههایی را که دستگاه مناقصهگزار در مورد اعطای قرارداد به کار میگیرد عبارتند از:
۱٫ اطلاع به شرکت کننده در مورد پذیرش پیشنهاد وی، ۲٫ آمادهسازی توافقنامه قرارداد و تسلیم آن به شرکت کننده برای امضا، ۳٫ حصول اطمینان از اینکه کلیه شرایط مندرج، در دوره زمانی تعیین شده تأمین میشوند، ۴٫ اطلاعرسانی در مورد نتیجه فرایند مناقصه به سایر شرکتکنندگان ۵٫ انتشار مستندات مناقصه.
یکی از عناصر ضروری برای استقرار رویههای مناقصه شفاف و علنی و همچنین برای حصول اطمینان از کارکرد صحیح نظام مناقصه و افزایش اعتماد در آن، وجود یک ابزار سریع و کارآ است که لوایح، فرایندها و تصمیمهای دستگاه مناقصهگزار را مورد بررسی قرار دهد و شرکتکنندگان در مناقصه نیز بتوانند شکایات خود را در تمام مراحل فرایند مناقصه در آنجا عرضه دارند.
برای آن که این نظام کارآ باشد، باید مرجع یا هیأتی واقعاً مستقل و متخصص، که هیچ سود یا زیانی از نتیجه اختلافات برای آن متصور نباشد، به شکایات رسیدگی کند. در ضمن، مرجع یا هیأت مذکور باید دارای این قدرت هم باشد که دستگاههای مناقصهگزار را ملزم به تصحیح خطاهای رویهای خود سازد.
اکثر موافقتنامههای بینالمللی به اهمیت این عنصر(مرجع داوری) برای تقویت تعهدات ناشی از آن اذعان کردهاند؛ برای مثال یکی از تغییرات اصلی در سازمان تجارت جهانی و موافقتنامه مناقصات دولتی تدارک چنین مراجعی بود که بسیار بیشتر از توافقنامه ۱۹۷۹ بر آن تأکید میکرد. در حالی که معاهده قبلی فقط امکاناتی برای اعتراض برای کشورهای امضا کننده فراهم میآورد، موافقتنامه جدید طرفهای درگیر را ملزم به ایجاد «رویههای بدون تبعیض، مرتب و شفاف» میکند تا مناقصهگران بتوانند نقص توافقنامه مناقصاتی را که در آن منافعی دارند یا داشتهاند، مورد سؤال قرار دهند. [ماده (۲-XX) توافقنامه سازمان تجارت جهانی]. در متن اساسنامه شماره(۱۰) نفتا که بسیار جامعتر هم است، طرفهای قرارداد به رعایت رویههای «اعتراض به مناقصه» ملزم شدهاند. در موافقتنامه مذکور، رویه اعتراض به مناقصه از وقتی شروع میشود که دستگاهی، در مورد الزامات تدارکاتی خود تصمیم میگیرد و به دنبال این تصمیم اقدام به اعطای قرارداد میکند. هر کشوری ملزم است هیأتی را مسؤول بررسی شکایات مطرح شده علیه دستگاهها کند. از طرف دیگر ضمانت اجرایی که در توافقنامه نفتا به هیأتهای بررسی تفویض شده، براساس الگوی قدرت اعطا شده به اداره حسابداری عمومی (GAO) در قوانین ملی ایالات متحده است.
مطابق الگوی قانون نفتا حق بررسی باید به هر مناقصهگر یا مناقصهگزاری اعطا شود که مدعی است به علت نقض وظیفهای که به موجب قانون برعهده مرجع مناقصهگزار گذاشته شده، به وی اجحاف گردیده یا وی متحمل زیان و خسارت شده است. به این مفهوم، الگوی قانون نیز اذعان میدارد که در اکثر کشورها، سازوکار و فرایندی برای بررسی لوایح سازمانهای اجرایی وجود دارد. با وجود این در هنگام تهیه پیشنویس قوانین مناقصه، این الگوی قانون بر ایجاد حق برخورداری از بررسی اجرایی یا در نهایت بررسی قانونی تأکید میورزد. علاوهبر این، تعلیق به هنگام جریان مناقصه در صورت وجود شکایت و تشکیل پرونده، موضوع مهم دیگری است که در الگوی قانون گنجانده شده است.
با توجه به این نکته که در بسیاری از کشورهایی که از سنت قانون مدنی برخوردارند، مناقصه عمومی زیرمجموعه قوانین اجرایی محسوب میشود، تعلیق به موقع برنامه مناقصه از اهمیت حیاتی برخوردار است. بر طبق سنت، دادگاههای اداری برای تعیین مشروعیت تصمیمات اتخاذ شده از سوی مراجع عمومی به رسمیت شناخته شده و صاحب اختیار هستند. دادگاههای اداری با داشتن چنین مرجعیتی، گاهی اقدام به ابطال یا اعطای قرارداد کردهاند. البته چنین تصمیماتی تأثیری بر فسخ اعتبار بعد از انعقاد یا حکم دادن بر تعلیق فعالیت مناقصه یا تصحیح اشتباهات ارتکابی در مرحله قبل از انعقاد ندارند.
به نظر میرسد که در سراسر جهان روندی عمومی در جهت افزایش دسترسی به کارهای لازم برای مقابله با نقض قوانین مناقصه در حال شکل گرفتن است. بهطور کلی سازوکار اعتراض علیه نقض فرایند مناقصه که در فصل(۱۰) اساسنامه نفتا توضیح داده شده است، در موافقتنامه دو جانبه کشورهای آمریکای لاتین، مثل مکزیک یا بولیوی و کاستاریکا، نیز آمده و در عین حال، اتحادیه اروپا نیز آن را در دستور العمل مناقصه خود با معرفی سازوکارهای متنوع برای استیناف (فرجامخواهی) به منظور تقویت قوانین ملی گنجانده است.
مناقصه الکترونیک
نظامهای اطلاعرسانی فعلی پرزحمت هستند و از نظر تکنولوژیکی نیز منسوخ شدهاند و برای برآوردن نیازهای دولت و عرضهکنندگان کفایت نمیکنند. قسمت اعظم نظام مناقصه در بیشتر کشورها براساس رویههای اداری و ابزار ارتباط سنتی است و نظام اطلاعرسانی، انتشار و مناقصه عمدتاً دیوانسالارانه است.
امروزه به یمن پیشرفتهای تکنولوژیکی مخابرات و نظامهای اطلاعاتی، میتوان سیاستها و رویههای مناقصه را به روز کرد و از فرصتهایی که تکنولوژی اطلاعات در اختیار ما نهاده، بهره جست.
در کوتاه مدت، این پیشرفتهای تکنولوژیکی باعث پیدایش فراخوان الکترونیکی آگهیهای مناقصه و انتشار اطلاعات برای عرضهکنندگان میشود و در میان مدت، به انقلاب اداری در روش اجرای فرایند مناقصه خواهد انجامید. با ایجاد بازار الکترونیکی، عرضهکنندگان میتوانند محصولات و قیمتهای خود را در دفترچههای راهنمای الکترونیکی ارایه کنند و دستگاههای مناقصهگـــزار نیز میتوانند قیمتها و شرایط را مقایسه و مناسبترین پیشنهاد را که نیازهایشان را برآورده میکند، بهصورت الکترونیکی سفارش دهند. منفعت حاصل از این کار آن است که مناقصه شفافتر میشود و مجال گفتوگوی بیشتری با عرضهکنندگان فراهم میشود.
مهمترین کشورهایی که از این نظام تبعیت میکنند، عبارتند از: کانادا، مکزیک و ایالات متحده. کشورهای زیاد دیگری نیز به فکر ایجاد چنین نظامی هستند. کلیه طرفهای ذی نفع باید در ایجاد این شبکه اطلاعاتی همکاری کنند. انجام این اصلاحات بهصورت سازمان یافته و هماهنگ، قبل از اینکه تکتک کشورها مستقلاً اقدام به این کار کنند، سازگاری نظامها را از لحاظ فنی تضمین میکند و در نتیجه، سیستمها باهم مرتبط هستند و لذا میتوان از منافع مورد انتظار مناقصه الکترونیکی بهرهمند شد. مانند بسیاری از تحولات جدید و هیجانآور، در نظام مناقصه الکترونیکی، هم فرصت و هم تهدید نهفته است؛ از جمله فرصتهایی که مناقصه الکترونیکی فراهم میآورد، دسترسی بیشتر به اطلاعات قراردادهای عمومی است. تهدید سیستم جدید نیز ممکن است از این واقعیت ناشی شود که آن دسته از مقررات کشورهای ملی که با تکنولوژیهای جدید سازگار نیستند، در آینده موانع تجاری زیادی در راه مناقصه دولتی ایجاد کنند.
در حال حاضر اطلاعات بسیار کمی راجع به دادهها و آمارهای مناقصه کشورهای مختلف وجود دارد و دادهها به شیوههای مختلفی گردآوری میشوند و هر کشوری دارای سیستم جمعآوری آمار و دادههای خاص خود است. یکی از چالشهای پیشرو استاندارد کردن فرایند جمعآوری و ایجاد روشهایی برای کمی کردن اهمیت قراردادهای عمومی از راه جمعآوری انواع مختلف اطلاعات (ارزش و تعداد قراردادهای اعطا شده از سوی دستگاههای دولتی، نوع فرایند اعطا، محصولات خریداری شده، مناقصهگران و پیشنهاددهندگان شرکتهایی که برنده قرارداد شدهاند و غیره) است.
برای نیل به این مقصود، میتوان به ایجاد شبکه پایگاه دادهها و ایجاد ردیفهای توصیف برگههای استاندارد و متدولوژیای که تبادل اطلاعات الکترونیک را آسانتر میکند دست زد.
جمعبندی و نتیجهگیری
اصلاح فرایند برگزاری مناقصه و شفاف کردن آن به عنوان یکی از اولویت دولتها بیش از پیش اهمیت یافته است. با این حال اگرچه اعمال مقررات جدید در مورد مناقصه عمومی فرصتهای جدید را در اختیار عاملان اقتصادی قرار میدهد، ولی چالشهای سختی نیز پیشرو میگذارد. از جمله این چالشها این است که از یک طرف مناقصهگزاران باید هم در تطبیق خود با شیوه جدید اجرایی کوشا باشند و هم به عنوان ضامن سلامت نظام جدید احیاناً تعهد سیاسی برعهده بگیرند از طرف دیگر مناقصهگزاران نیز خود را باید در معرض شرایط جدید رقابتی قرار داده و توان فنی خود را مجدد بیازمایند. مجموعه این عوامل باعث میشود که اعمال مقررات جدید به نوعی با بیمیلی و اکراه طرفین مناقصه همراه باشد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.