حرفهای خودی و بیخودی ناترازیسازی! میدانید که میدانیم که میدانید ولی با این حال میگوییم که عزیزانی که هنوز نمیدانند و شاید هم قرار نیست بدانند، بدانند که از تنظیم و ارتباط و هماهنگی ناترازیهای ریز و درشت گازی و برقی و بنزینی و بودجهای و آبی و حقوقی و بازار کار و… ترازتر […]
حرفهای خودی و بیخودی
ناترازیسازی!
میدانید که میدانیم که میدانید ولی با این حال میگوییم که عزیزانی که هنوز نمیدانند و شاید هم قرار نیست بدانند، بدانند که از تنظیم و ارتباط و هماهنگی ناترازیهای ریز و درشت گازی و برقی و بنزینی و بودجهای و آبی و حقوقی و بازار کار و… ترازتر و هماهنگ و منظمتر نداریم، یعنی جوری این ناترازیها با همدیگر در تفاهم و هماهنگی و همافزایی هستند که ترازهای این ملک که تعداد و مقدارشان هم کم نیست، عمراً به گرد پایشان هم نمیرسند. یک چیزی میگویم یک چیزی میشنوید، اصلاً یک وضعیتی!
حتی دیده شده است که با هنر و درایت و تدبیر و تلاشهایی که در گوشه و کنار میشود، حتی چیزهایی هم که در تراز و شرایط نرمال و حتی درجه یک هستند را هم به کمک میگیرند که دور تُند ناترازیها را تندتر کنند و پازل مربوطه هر روز کاملتر و جامعتر شود.
در خبر است که میزان تولید و ایضاً تعداد پمپ گازهای سیانجی به حدی هست که میتواند تا دو برابر نیاز فعلی کشور را هم تأمین کند، یعنی اگر میزان خودروهای گازسوز دو برابر هم شود، گاز برای آن وجود دارد و اینجوری روزانه ۲۰ میلیون لیتر بنزین کمتری مصرف میشود و یکی از آن ناترازیها بدفرم، وضعیتش بهبود پیدا میکند. که اگر مصرف بنزین خودروهای تمام ساخت وطنی هم روزی التیام پیدا کند، ممکن است بساط این جناب ناترازی بنزینی کلاً جمع بشود و برود پی کارش!
البته این وسط ظاهراً جنابان دوقلوهای افسانهای خودروساز، اقدام به توقف تولید خودروهای دوگانهسوز کردهاند که هم بخشی از چند همت هزینه زیرساخت برای تولید و توزیع گاز سیانجی را بیفایده و مستهلک میکند و هم امکان نزدیک شدن تولید به مصرف بنزین در کشور را از دسترس خارج میکند تا با این تدبیر بهموقع و شایسته، به قوت و شدت ناترازی بنزینی، خدشهای وارد نشود.
ما از اولش هم میگفتیم که بالاخره برای اینکه کارها به سامان شود باید هر کسی یک گوشه کار را بگیرد، این هم سهم این بزرگواران است، با همین دستفرمان انتظار میرود هر کسی دستش به جایی بند است و توان اقدام و تأثیری دارد و یا عده و عُدهای دارد از تلاش و پیگیری و البته هوشمندی، فروگذار نکند و با هدف قرار دادن ناترازیهای بزرگ و کوچک، در حفظ و نگهداری و شکوفایی آنها کوشا باشند و ایضاً گوشه چشمی هم به بقیه چیزها و شرایط خوش ترازها و طبیعیها و برقرار و متوازنها داشته باشند که آنها را هم با زحمت و تلاش و البته مدیریت و هنرمندی تمام، به سمت نوسانی و بینظمی و ناترازی ببرند و اگر این مهم میسر نشد، لااقل حواسشان باشد آنها بقیه ناترازیها را دچار اعوجاج و بههم ریختگی و بهسامان شدن ننمایند!
عرض جناب هوشنگخانی ما این است که بالاخره زحمت و تلاش هر کسی که در این فقره دستی بر آتش دارد، نباید نادیده گرفته شود ولی این فعالان گرانقدر، توان و ظرفیت و کشش و قدرت تحمل را هم در محاسبات خود، لحاظ فرمایند که آنقدری آش شور نشود که داد خودشان هم درآید و کار بهجایی برسد که دیگر هیچ هنر و کفایت و تدبیری کارساز نباشد!
بالاخره این جنابان پرتکرار و تیراژ ناترازی، تا دلتان بخواهد خودشان باعث زحمت و دردسر و بینظمی و مصیبت شده و میشوند، کافی است کمی هم مورد حمایت و محبت قرار گیرند تا فرصت را غنیمت شمرده و کاری کنند کارستان و با هماهنگی و همدلی عمیقی که فیمابینشان برقرار است، بازگشت به روزگار فعلی را برایمان آرزوی دوردست نمایند!!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.