حرفهای خودی و بیخودی تعرفهها کجا میروند! راستش را بخواهید امروز قصد کردهایم شما خواننده گرامی را با پرسیدن یک سؤال سخت، سورپرایز کنیم، البته خدایناخواسته مریض نیستیم و قصد آزار و اذیت شما گرامیان را هم نداریم، پرسشی برایمان پیش آمده که هر چند وقت یکبار در این خودی و بیخودی به روشها […]
حرفهای خودی و بیخودی
تعرفهها کجا میروند!
راستش را بخواهید امروز قصد کردهایم شما خواننده گرامی را با پرسیدن یک سؤال سخت، سورپرایز کنیم، البته خدایناخواسته مریض نیستیم و قصد آزار و اذیت شما گرامیان را هم نداریم، پرسشی برایمان پیش آمده که هر چند وقت یکبار در این خودی و بیخودی به روشها و زبانها و مدلهای مختلف پرسیدهایم، ولی یا بهواسطه سنگینی گوشها و یا دوری مسافت، شاید هم عدم عنایت، کسی پاسخی به آن نداده است، بنابراین تصمیم گرفتیم سؤال را از شما بپرسیم، شاید جوابهای خوب و درجهیکی برای آن داشته باشید و خدا را چه دیدید یکهو، یک نفر از شما از قضا مسئول و مربوط و مدیری از آب درآمد و همچین شفاف و روشن و من عامیفهم توضیح و تفسیر و پاسخی درخور داد و آب آمد و تیمم را باطل کرد!
عرضمان این است که این نرخها و تعرفههایی که برای خدمات و امور بانکی و درمان و گمرکی و مالیاتی و صدور فلان کارت و بهمان مدرک و پلاک و سند و انتقال منقول و غیرمنقول و پزشکی و تحصیلی و آموزشی و تلفن ثابت و همراه و اینترنت و خدمات فنی و تعمیراتی و سود متعارف و خودروی ساخت وطن و کرایه مترو و بیآرتی و… تعیین و تصویب میشود، بالاخره قرار است با کدام قاعده و قانون و استانداردی افزایش یابد، با کدام شیب و درصدی رشید شود و با چه استدلال و منطقی مخاطبان را قانع کند و چه اتفاق و چه شرایطی باید بیفتد و برقرار شود که عزیزان مسئول مربوط، ترمزدستی آن را بکشند و افکار خلقا… عامی جماعت را با بیانات شیوای خود، تنویر نمایند!
عجالتاً آن افزایشیهای دُردانه و نازدانه را که تا تقی به توقی میخورد و سال نو میشود و یا آماری منتشر میشود و گرمایی میآید، اتفاقی حادث میشود، سرمایی فراگیر میشود و… حاضر به یراق بر خر مراد پریده و به افقهای دستنیافتنی رهسپار میشوند را کنار بگذاریم، سؤال دیگرمان این است که چرا در فقره بحث افزایش حقوق سنواتی و یارانه نقدی و حمایتهای درمانی و تحصیل رایگان، وفق قانون و آن تعرفه و نرخهایی که ذینفعاش مردم هستند، آن خاصه خرجی و لارژی و لوطیمنشی، عزیزان تصمیمساز و تصمیمگیر و مجری، یکدفعه فروکش میکند و چنان دستها را به هم میفشارند که قطرهای از آن زمین تشنه را نصیب نمیشود!
میدانم سؤال سختی کردم، اصلاً چرا باید شما را در این شرایط قرار بدهم، جنابتان هم یکی مثل ما، حلال بفرمایید، دفعه آخرمان است! باور بفرمایید، نمیدانیم چرا برخی تعرفهها و نرخها همیشه مستعد رشد و نمو هستند، آن هم فراتر از تورم و قدرتر از قدرت و توان خلقا… و یا بدون در نظر گرفتن شرایط و امکانات، شراکت همیشه در سود است و در هنگامه ضرر و زیان شراکت که معنی ندارد، همان دوران سودآوری را ملاک عمل قرار میدهند، در تعرفههای مختلف بانکی و مخابراتی و درمانی و ثبتی و گمرکی و… هم هیچگاه توقف و کاهش و ملاحظه و تأخیر و امروز و فردا وجود ندارد اگر هم داشته باشد شانسی و اتفاقی و از اقبال بلند خلقا… است، بحث نرخ خدمات فنی و تعمیرات و مهندسی و ویزیت و سود بانکی و… هم که خدا برکت دهد بالاخره هر گروه و صنف و جمعی برای خودشان اتحادیه و سازمان و نظام دارند و حواسشان هست که مبادا ذینفعان و همتیمیهای گرانقدر آب توی دلشان تکان نخورد!
ما که میگوییم بالاخره این وضعیت باید حساب و کتاب و قانونی پیدا کند که مردم سهمی در تصمیمگیری و تعیین آن داشته باشند، همانطور که در تعیین نرخ دستمزد کارگرها، جنابان کارفرما و ایضاً عزیزان دولتی همهکارهاند و همیشه ناراضی جلسات شورای مربوطه، نمایندههای کارگری هستند، در تعیین نرخ و دستمزد و تعرفهها چه دولتی و چه خصوصی، وزن رأی مردم باید آنقدری باشد که قیقاج و یهویی و تندی و تیزی و سنگینی آن بهقدر کفایت برطرف شود!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.