به نظر منِ عامی کمسواد، آمارگریزی به خودی خودش اشکالی ندارد، اصلاً برخی اوقات توصیه موکد شده است که خیلی به آمار و اخبار و مقایسات و اینجور قصهها گوش ندهید و کار خودتان را بکنید، به هرحال اینکه یک در میلیونیوم مردم جهان میتوانند قهرمان در یک رشته ورزشی در سطح ملی یا قارهای […]
به نظر منِ عامی کمسواد، آمارگریزی به خودی خودش اشکالی ندارد، اصلاً برخی اوقات توصیه موکد شده است که خیلی به آمار و اخبار و مقایسات و اینجور قصهها گوش ندهید و کار خودتان را بکنید، به هرحال اینکه یک در میلیونیوم مردم جهان میتوانند قهرمان در یک رشته ورزشی در سطح ملی یا قارهای و جهانی شوند و یا انگشتشمار شرکتهایی هستند که در بین صدها میلیون کسب و کار و شرکت، گوی سبقت را از همه ربودهاند و در آن بالا بالاها نشسته و از اتفاق برای یکدرصد صدرنشین هم دور از دسترس شدهاند و از همین مقایسهها و آمارها که اولین چیزی که نشانه گرفته است، انگیزه و قدرت حرکت و جسارت است، بنابراین انسان عاقل، چشم و گوش خود را برای ورود این اعداد و ارقام به طور کل باید ببندد و سفت و سخت به تلاش و برنامهریزی و پشتکار و صبر خود دل ببندد و آرام آرام پلههای ترقی را طی نماید وگرنه خانه پُرش میتواند بدون امید و انگیزه وارد گود کار و تحصیل و ورزش و… شود و آرام آرام پلههای ترقی را تی بکشد!
اما از آنجا که همیشه هم اینگونه نیست و آمار و ارقام و نمودار و گرافها میتوانند بهتنهایی به اندازه صدها ساعت جلسه و سخنرانی و هزاران صفحه کتاب و مقاله، حرف برای گفتن داشته باشند و آن تصویر بزرگ و نقشهراه و کلیت شرایط موجود و امر واقع و اینجور چیزها را که برخی اوقات فاصلهاش با آن چیزی که ما فکر میکنیم و یا حدس میزنیم، از زمین تا آسمان است را خیلی ساده و راحت در اختیار ما بگذارند و ببینیم اوضاع چه بوده، الان چگونه است و اگر با همان دستفرمان و آهنگ و شیب حرکت شود، سر از کجا و بلکه ناکجاآباد در خواهیم آورد، بحث دیگری است!
اینک فیالمثل یک مجموعه عریض و طویل مالی و بانکی و مرکزی! پنج، شش ماه است که بهطور کل بیخیال ارائه برخی آمارهای اقتصادی شده که واقعیت و شرایط روز نرخهای مختلف و تورم و بدهی و دارایی و بالانس و تراز و ناترازی فلان نسبت پولی و مالی و قسعلیهذا را همچین گلدرشت و نوربالا در چشمان مخاطبین فرو میکند، و ظاهراً علیالحساب هم تصمیمی بر ارائه آنها نیست و یحتمل زحمتش میافتد بر دوش سکانداران جدید اقتصادی و پولی و بانکی دولت جوانبخت مسعود، از آن موارد گروه دوم است که هیچ فضیلت و لطف و ملاحظهای در آن نیست.
البته از آنجا که این آمار خیلی هم به درد خلقا… عامی جماعت (یکی از آنها خود ما) نمیخورد و آنهایی که به ما مربوط است در زندگی روزمره و دَم به ساعت در حال حس و درک و همراهی و همنفسی با آنها هستیم، خیلی هم سخت نمیگیریم که چرا این اعداد و نمودار و ارقام، اعلام و منتشر نشده است ولی امید داریم که سیر تا پیاز و نقطه به نقطه و درصد به درصد آن به استحضار مسئولین مربوطه و تصمیمساز و تصمیمگیر رسیده باشد که با دیدن آنچه بوده و آنچه فیالحال به وقوع پیوسته، فکری به حال آینده نمایند و اگر همه چیز خوب است که تخته گاز مسیر طی شده را ادامه دهند و اگر اوضاع جور ناجوریست و با آنچه که مطلوب و منظور بوده، فاصله و چه بسا در تعارض و تقابل است، فکری به حال خود و تصمیم و اقدام و برنامه و بودجه و قوانین و مقررات و نظارت و کنترل و بازرسیها کرده و ریلهای قطار اقتصاد را به راه راست توسعه و تثبیت و تعدیل و تراز و منطق و ثبات، هدایت نمایند!
به هرحال، هم آمارگریزی خوب داریم و هم بد، باید ششدانگ حواسمان باشد که این یکی را با آن یکی اشتباه نگیریم و ایضاً وقتی که فیالمثل میگوییم بدون توجه به آمار، انگیزه و اراده و تلاش خود را برای رسیدن به قله ورزشی و اقتصادی و کسب و کاری، تنظیم کن، بدانیم که گوشه چشمی به آمار بالای کسب و کارهای ناموفق و ورشکسته داشته باشیم و از هول حلیم در دیگ نیفتیم!
دیدگاه بسته شده است.