سکوت کمیته انضباطی مقابل معترضان به داوری

سکوت کمیته انضباطی مقابل معترضان به داوری کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال که همواره مورد انتقاد اهالی این ورزش پرطرفدار قرار داشته، این روز‌‌ها ضعیف‌‌‌ترین دوران عملکردش را سپری می‌کند. به گزارش ایسنا، داوری‌ها همیشه مشکل داشته‌اند، شکی در این نیست. فوتبال ایران همیشه در این قسمت مشکل داشته است اما جمله «اشتباه داوری جزیی از […]

سکوت کمیته انضباطی مقابل معترضان به داوری

کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال که همواره مورد انتقاد اهالی این ورزش پرطرفدار قرار داشته، این روز‌‌ها ضعیف‌‌‌ترین دوران عملکردش را سپری می‌کند.

به گزارش ایسنا، داوری‌ها همیشه مشکل داشته‌اند، شکی در این نیست. فوتبال ایران همیشه در این قسمت مشکل داشته است اما جمله «اشتباه داوری جزیی از فوتبال است، » همیشه به عنوان راهی برای توجیه اشتباه‌ها و جمع کردن ماجرا مورد استفاده قرار گرفته است.

واقعیت –هر چند تلخ– این است که اشتباه داوری همه جا هست و کم و زیاد در همه مسابقات فوتبال در دنیا دیده می‌شود. حتی در جام جهانی که قاعدتاً باید بهترین داور‌‌ها در آن قضاوت کنند، گاهی اشتباه‌هایی رخ می‌دهد که اصلاً قابل باور نیست. نمونه‌اش گراهام‌پل انگلیسی که در جام جهانی ۲۰۰۶ به بازیکن کرواسی ۳ کارت زرد داد و بعد اخراجش کرد!

در ایران اما، وضعیت به نوعی اسفبار است. داوران ایرانی مثل همه داوران دنیا – یا کمی بیش‌تر از آنها – اشتباه می‌کنند ولی مربیان و بازیکنان ایرانی کاملاً خلاف قاعده جهانی مدام علیه آنها حرف می‌زنند، بیانیه می‌دهند و کسی کاری به‌کارشان ندارد.

در فوتبال روز دنیا و در کشورهایی که فوتبال حرفه‌ای دارند و کیفیت فوتبالشان هم به مراتب از ایران بالاتر است، قوانین فیفا کاملاً اجرا می‌شود. آنجا اگر داوری اشتباه تأثیرگذار داشته باشد، به میزان لازم محروم می‌شود، البته بدون آن‌که این محرومیت اعلام شود. از سوی دیگر اگر مربی یا بازیکنی علیه داور -حتی اگر اشتباه فاحشی داشته- حرف بزند، او هم محروم می‌شود.

آرسن‌ونگر در یک بازی به داور پرخاش کرد. در نشست خبری بعد آن بازی گفت که باید «زیپ دهانش» را می‌کشیده و علیه داور حرف نمی‌زده اما با این حال اتحادیه فوتبال انگلیس، او را احضار کرد و خواست تا جواب پس بدهد.

در ایران هر کسی هر زمانی که دلش خواست درباره داوری‌ها نظر می‌دهد و جو عمومی را علیه مردان سیاه‌پوش به هم می‌ریزد. سؤال درباره داوران و عملکرد آنها در بازی به یکی از پرسش‌های ثابت خبرنگاران در نشست‌های خبری قبل و بعد بازی تبدیل شده است. مربیان کاملاً خود را محق می‌دانند که درباره داوری‌ها حرف بزنند.

مربی بعد از بازی‌ که تیمش در آن باخته بی‌محابا به داور می‌تازد و تا می‌تواند علیه قاضی میدان حرف می‌زند. به او تهمت می‌زند که عمداً به سود حریف سوت زده یا در پوششی از حرف‌های مثلاً رازآلود می‌گوید، «امیدوارم این اشتباه‌ها سهوی باشد!» و این یعنی داور عمداً سوتش را علیه ما به صدا درآورده است. البته مربی قبل از این‌که حرف‌هایش را بزند و عصبانیت خود را خالی کند تأکید می‌کند که نظر دادن درباره کار داور در تخصص او نیست و کارشناسان باید درباره صحنه‌ها نظر بدهند اما او معتقد است که…

جامعه داوری فوتبال ایران مشکلات زیادی دارد. در ایران داور حرفه‌ای نداریم؛ به این معنی که هیچ کدام از داور‌‌ها شغلشان داوری نیست که اگر این‌طور بود، قطعاً در تهیه مایحتاج اولیه زندگی‌اش درمی‌ماند. بخشی از حقوق داوران از فصل پانزدهم و حقوق فصل جاری به آنها پرداخت نشده و در همین حال بعضی از داور‌‌ها برای این که تمرین‌های خوبی داشته باشند و تصمیم‌ها و عملکردشان بهبود یابد برای خود مربی می‌گیرند و وسایل و تجهیزات می‌خرند و پولش را از محل درآمد کار دیگرشان پرداخت می‌کنند.

علی‌رضا فغانی نیز تأکید کرد که هیچ داوری به خاطر این که «حقوقش» را نگرفته کم‌کاری نمی‌کند اما کیست که نداند کار بی‌اجر و مزد، کارگر را از کار زده می‌کند.

در همین فضا، اگر یک مربی به داور اعتراض نکند، او را بی‌عرضه خطاب می‌کنند و انگار داد زدن بر سر داور جزیی از هنر مربیان است و شاید در کلاس‌های مربی‌گری که در ایران برگزار می‌شود به عنوان یک واحد درسی آموزش داده می‌شود. همین چند هفته قبل مربیان لیگ برتری در کلاس مربی‌گری حرفه‌ای شرکت کردند.

فدراسیون فوتبال به عنوان متولی این ورزش پرطرفدار باید برای این مسأله فکری عاجل کند وگرنه فضا آنقدر دودآلود می‌شود که چشم همه را کور خواهد کرد. کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال همیشه از سوی داوران مورد نقد بوده که چرا با کسانی که علیه داوری‌ها و داوران حرف‌های تند و تیز می‌زنند، برخورد جدی نمی‌کند.

باشگاه سیاه‌جامگان علیه داوران بیانیه داده است، خداداد عزیزی در توصیف یک صحنه می‌گوید یک نابینا هم می‌فهمید خطای هند صورت گرفته، باشگاه پرسپولیس نامه می‌دهد و از داوری‌ها ابراز نگرانی می‌کند، برانکو ایوانکوویچ می‌گوید به نظر می‌رسد پشت اشتباه‌های داوری، اراده‌ای در کار است، علی‌دایی انتقادهای تند و تیزی می‌کند و می‌گوید در ایران قوانین جدید تصویب شده و فیفا باید از آنها بهره‌برداری کند و…

هر کدام از این برخورد‌‌ها در هر جای دنیا – منظور کشورهای صاحب فوتبال است – با برخورد جدی نهادهای انضباطی و اخلاقی فدراسیون‌‌‌ها روبه‌رو می‌شد اما در ایران برخورد‌‌ها بازدارنده نیست. هواداران یک تیم از حضور در بازی خانگی تیم‌شان محروم می‌شوند اما هفته‌های بعد کافی است که مربی محبوب تیم حرفی علیه داوران بزند که هوادار متعصب از آن بوی توطئه به مشامش برسد و آن زمان است که دیگر نمی‌شود جلوی موج عصبانیت هواداران را گرفت.

آیا همان مربی‌ که علیه داور حرف می‌زند و او را متهم به جانبداری عمدی از حریف می‌کند، اگر یک سال و نیم حقوق نگیرد و هر هفته در ورزشگاه‌ها، ده‌ها هزار نفر به او بد‌‌ترین دشنام‌‌‌ها را بدهند، بار هم حاضر است به‌کار ادامه دهد؟ اگر به‌کار ادامه دهد آیا تمرکز کافی خواهد داشت؟

این حرف‌‌‌ها شاید از سوی کمیته داوران و دپارتمان داوری فدراسیون فوتبال نوعی توجیه برای عملکرد ضعیف داوران در بعضی از بازی‌‌‌ها باشد اما حقیقت دارد. مربی و بازیکنی که علیه داور بیانیه و نامه می‌دهد، آیا به نقش خودش در بهبود شرایط داوران واقف است؟ آیا هیچ‌وقت با خود فکر کرده که خودش چه کار می‌تواند بکند تا به داور‌‌ها کمک کرده باشد؟

اینجا همه مدعی‌اند و هیچ کسی به فکر دیگری نیست. همه می‌خواهند حرف، حرف آنها باشد و دیگران چشم‌گویان به‌کار خود بپردازند و انتقادی نکنند. بعد از باخت‌ها مربی، داور را مقصر می‌داند، هوادار، داور را مقصر می‌داند، بازیکن، داور را مقصر می‌داند و جالب این که اگر تیمی به خاطر اشتباه داوری برنده بازی شود، هیچ حرفی از این موضوع زده نمی‌شود و پیروزی با تلاش بازیکنان و علم مربی به دست آمده است.

 

کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال ایران این روز‌‌ها نشانی از یک نهاد مقتدر و توانا ندارد. حتی اگر مدیرانش تلاش زیادی کرده باشند که این طور نشود اما از بیرون، این کمیته به شهری بدون کلانتر می‌ماند که هیچ کسی از خلاف کردن در آن نمی‌ترسد و هر روز صدای داد و بیداد از گوشه‌گوشه آن شهر شنیده می‌شود.