بررسی تجربه شبکه اینترنت داخلی در آمریکا و چین!

آیا کشورهای دیگر دنیا نیز «شبکه ملی اطلاعات» را تجربه می‌کنند؟ آیا آن‌‌ها هم تمام سرویس‌های مورد نیاز مردم خود را بومی کرده‌اند؟ به گزارش زومیت، اصطلاح «شبکه ملی اطلاعات» در سال‌های اخیر به‌ دفعات در ایران شنیده می‌شود. این طرح که مخالفان و موافقان خود را دارد، ابتدا با نام «اینترنت ملی» در دولت […]

آیا کشورهای دیگر دنیا نیز «شبکه ملی اطلاعات» را تجربه می‌کنند؟ آیا آن‌‌ها هم تمام سرویس‌های مورد نیاز مردم خود را بومی کرده‌اند؟ به گزارش زومیت، اصطلاح «شبکه ملی اطلاعات» در سال‌های اخیر به‌ دفعات در ایران شنیده می‌شود. این طرح که مخالفان و موافقان خود را دارد، ابتدا با نام «اینترنت ملی» در دولت نهم مطرح شد. یکی از سؤال‌هایی که ذهن کاربران ایرانی را با شنیدن نام این طرح مشغول می‌کند آن است که آیا کشورهای دیگر هم اینترنت ملی دارند؟ به‌کارگیری این اصطلاح باعث شده تا برخی، شبکه ملی اطلاعات را همان اینترانت معنا کنند؛ اما آیا در دیگر کشورهای دنیا هم چیزی به نام یا مفهوم شبکه ملی اطلاعات وجود دارد؟

ایالات متحده آمریکا: NII

سال ۱۹۹۱، دو سال پس از اختراع «وب» و توسعه اینترنت به شکلی که امروزه آن را می‌شناسیم، لایحه ایجاد زیرساخت ملی اطلاعات (NII) تحت قانون «پردازش و ارتباطات با کارایی بالا (HPCA)» یا قانون گور در ایالات متحده آمریکا به تصویب رسید. ایده زیرساخت ملی اطلاعات یا National Information Infrastructure  بر ایجاد شبکه‌های ارتباطی، سرویس‌های تعاملی، سخت‌افزار و نرم‌افزار‌های سازگار با کامپیوتر، کامپیوترها، پایگاه‌های داده و وسایل الکترونیکی‌ای استوار بود که حجم زیادی از اطلاعات را دراختیار عموم و بخش‌خصوصی قرار می‌دهد. تصویب این قانون منجر به راه‌اندازی برخی پروژه‌ها شد که اینترنت را در مسیری قرار دادند که امروزه می‌شناسیم. پروژه «زیرساخت ملی اطلاعات» آمریکا منجر به ایجاد شبکه‌ای مجزا از اینترنت نشده است.NII  در واقع به نحوه گسترش و نحوه استفاده از شبکه اینترنت اشاره داشت. اَل‌گور؛ معاون رئیس‌جمهور در دوره بیل کلینتون که این لایحه را ارائه کرد، در سال‌های بعد به دفعات از اصطلاح «بزرگراه اطلاعاتی» برای اشاره به آن استفاده کرد. در دوره ۸۰ و ۹۰ میلادی، «اینترنت» با اصطلاح‌ بزرگراه اطلاعاتی برای اشاره به سیستم‌های ارتباطی دیجیتال و شبکه مخابراتی اینترنت شناخته می‌شد. دلیل استفاده از این اصطلاح این بود که اینترنت پلتفرمی است که می‌توان هر اطلاعاتی درمورد هر موضوعی در سطح دنیا را ازطریق آن به دست آورد.در زمان حال، اصطلاح زیرساخت ملی اطلاعات معنی دیگری نیز دربر دارد: «شبکه ارتباطی و اطلاعاتی جهانی که شامل اینترنت و دیگر شبکه‌ها و سوئیچ‌‌ها ازجمله شبکه‌های تلفنی، شبکه‌های تلویزیون کابلی و شبکه‌های ارتباطات ماهواره‌ای است.» در آن زمان، همین مفهوم با اصطلاح‌های دیگری همچون Infobahn در آلمان یا Infostrada در لهستان نیز شناخته می‌شد؛ اما همگی به همان «اینترنت» اشاره داشتند. در نهایت، NII پروژه‌ای برای توسعه‌ زیرساخت ارتباطات دیجیتال در آمریکاست و منجر به ایجاد شبکه‌ای مجزا که تنها در این کشور در دسترس شهروندان قرار بگیرد، نشده است. نتایج قطع‌ شدن ارتباط با اینترنت جهانی در کشورهای غربی به‌قدری فاجعه‌بار است که چندی پیش تعدادی از نماینده‌های مجلس آمریکا پیشنهاد قانونی را دادند که اختیار رئیس‌جمهور آمریکا در قطع کردن ارتباط اینترنت را محدود کند. پیش از این در سال ۱۹۴۲ در بحبوحه جنگ جهانی دوم قانونی تصویب شده بود که به رئیس‌جمهور آمریکا این امکان را می‌داد تا در شرایط حساس تکنولوژی‌های ارتباطی آسیب‌پذیر را قطع کند. در آن زمان این ارتباطات تنها به خطوط تلفن محدود می‌شد، اما امروزه با استفاده از همین قانون رئیس‌جمهور عملاً می‌تواند اینترنت را نیز قطع کند. اگرچه بسیاری از کشورهای غربی شاید از لحاظ قانونی امکان قطع کردن دسترسی شهروندانشان به اینترنت جهانی را داشته باشند، اما نبود شبکه‌ داخلی و اکوسیستم بومی نرم‌افزار‌ها و سرویس‌های اینترنتی هزینه‌ی چنین تصمیمی را به‌قدری بالا می‌برد که چنین کاری در این کشور‌ها عملاً خودکشی سیاسی محسوب می‌شود.

چین: فایروال بزرگ

پروژه‌ی شبکه داخلی چین که به «فایروال بزرگ چین» (Great Firewall of China، برگرفته از نام دیوار بزرگ چین) شهرت دارد، معروف‌ترین، پیچیده‌‌ترین و شاید موفق‌‌ترین تلاش دولتی در راستای پیاده‌سازی شبکه‌ داخلی گسترده در ابعاد یک کشور است. جالب است بدانید درحالی‌که بسیاری از کشورهای غربی حتی در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ میلادی سیاست‌‌ها و قوانین نسبتاً جامعی در رابطه با اینترنت و تعریف جرایم اینترنتی داشتند، چین تا سال ۱۹۹۴ هیچگونه دسترسی به اینترنت نداشت. ورود اینترنت به چین خود ناشی از سیاست‌های جدید حزب کومونیست برای گسترش ارتباط با جهان و گشودن درهای چین به‌روی اقتصاد جهانی بود و در نتیجه سیاست‌های مرتبط با آن نیز برگرفته از فلسفه‌ «دنگ شیائوپینگ»، رهبر وقت حزب کمونیست و مبدع «سیاست درهای باز» چین بود. دنگ شیائوپینگ معتقد بود: «اگر پنجره را باز کنید، هم هوای تازه، هم مگس وارد خانه می‌شود»؛ در نتیجه وزارت امنیت عمومی چین در سال ۱۹۹۷ کنترل اینترنت را در دست گرفت و از سال ۱۹۹۸ پروژه‌ی «فایروال بزرگ» برای جلوگیری از ورود «مگس‌های مزاحم» به دلیل باز شدن پنجره‌های چین به ‌روی اینترنت جهانی آغاز شد.

ممنوعیت گوگل در چین

فاز اول پروژه‌ی فایروال بزرگ چین هشت سال به‌طول انجامید و فاز دوم آن طی سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ تکمیل شد. بخش مهمی از فایروال چین را پروژه‌ی «شیلد طلایی» تشکیل می‌دهد؛ پروژه‌ای بسیار عظیم متشکل از مجموعه‌ای از سخت‌افزارهای عمدتاً ساخت سیسکو برای نظارت و سانسور. فایروال بزرگ و سیاست‌های چین برای محدود کردن و جلوگیری از فعالیت شرکت‌های غربی در این کشور باعث به‌وجود آمدن نسخه‌ بومی غول‌های فناوری غربی شده است. برای مثال مردم چین به‌جای گوگل از «بایدو»، به‌جای یوتیوب از «تنسنت ویدئو»، به‌جای توییتر از «سینا ویبو»، به‌جای فیسبوک از «کیوزون» و به‌جای واتساپ از «وی‌چت» استفاده می‌کنند. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که شاید نسخه «ساخت سرویس‌‌ها و استارت‌آپ‌های بومی چین» را نتوان برای هر کشوری تجویز کرد؛ چراکه رشد و موفقیت چنین شرکت‌ها و سرویس‌هایی وامدار جمعیت بسیار زیاد چین است؛ به‌طوری که با نزدیک به ۷۰۰ میلیون کاربر، چین به‌تنهایی یک‌چهارم کل کاربران اینترنت را به‌خود اختصاص داده است. فایروال بزرگ چین شاید بیش‌ترین شباهت را به طرح «شبکه‌ ملی اطلاعات» ایران داشته باشد؛ چرا که ازجمله اهداف آن «رشد اکوسیستم اینترنتی چین با حمایت از شرکت‌های داخلی» و «کاهش تاثیرگذاری و وابستگی به شرکت‌ها و محصولات اینترنتی خارجی» عنوان می‌شود.