حرفهای خودی و بیخودی مهر مسکن و قهر مردم! از مسکن مهر دوران هاله و هلو تا اقدام ملی و نهضت ملی مسکن در دورههای بعدی، چیزی که بیشتر توی ذوق میزند افزایش کهکشانی مبلغ آورده متقاضیان، ابهام و نامشخص بودن کجا، چقدر، چه موقع و در نهایت کاهش متقاضیانی که پای کار ایستادهاند […]
حرفهای خودی و بیخودی
مهر مسکن و قهر مردم!
از مسکن مهر دوران هاله و هلو تا اقدام ملی و نهضت ملی مسکن در دورههای بعدی، چیزی که بیشتر توی ذوق میزند افزایش کهکشانی مبلغ آورده متقاضیان، ابهام و نامشخص بودن کجا، چقدر، چه موقع و در نهایت کاهش متقاضیانی که پای کار ایستادهاند هست و اینجور که بهنظر میرسد عجالتاً دولت جوانبخت هم هنوز در رابطه با مسکن و خانهدار کردن مردم قول و وعدهای نداده است.
به هرحال وقتی مبلغ آورده اولیه متقاضی یکدفعه چند برابر میشود و معلوم هم نیست کل مبلغی که باید مردم پرداخت کنند چقدر است، خانهها در کجا قرار است ساخته شود، دسترسی و امکانات آن چگونه است، اصلاً چند متر و با چه نقشهای است، اینکه درصدی از مردم همچنان در مراحل بعدی باقی میمانند و هر مبلغی که گفته میشود را پرداخت میکنند، بیشتر عجیب است تا انصراف و ریزش متقاضیان و مخاطبان.
وقتی از یکطرف سرعت پیشرفت کارها کُند و سنگین است و معلوم نیست چند سال دیگر کلید آپارتمانها تحویل داده میشود و یا حتی در روش و شرایط تغییراتی داده میشود یا خیر و اینکه دولتهای بعدی هم متعهد و مقید به تعهدات اسلاف خود هستند یا خیر و از طرف دیگر، ارزش ریال مادرمرده دَم به ساعت در حال نزول و در برخی اوقات سقوط است، اینکه افراد ریال خود را به سرمایههای دیگر تبدیل کنند و شاهد کمارزش شدن آن نباشند، منطقیتر بهنظر میرسد تا در پروژههایی که آورده کل متقاضی و میزان تسهیلات آن بعد از چند سال چند برابر شده و خود بهخود یک ریسک پرخطر است تا شرکت در یک کار پرمنفعت!
حالا این را هم اضافه بفرمایید پرداخت همان مبالغ اولیه که بعداً مثل یخ آب میشود هم برای درصد بالایی از متقاضیان، سنگین است و زورشان به برداشتن قدمهای اول هم به سختی میرسد چه رسد به قدمهای بلند و تصاعدی بعدی که معلوم نیست چقدر و چگونه است و تا چه موقع باید ادامه پیدا کند! مضافاً اینکه میزان اقساط ماهیانه تسهیلات که در دو نوبت افزایش داشت هم آنقدری بالاست که حداقل دهکهای پایین جامعه نزدیکش هم نمیتوانند بشوند، بدتر اینکه با توجه به طولانی شدن پروژهها و تحویل واحدها، در برخی موارد نوبت بازپرداخت هم از راه رسیده است یعنی متقاضی بینوا هم باید آوردههای خود را تأمین و واریز کند، هم اقساط سنگین را پرداخت کند و هم هزینه اجاره و رهن منزل مسکونی که فعلاً در آن زندگی میکند را پرداخت کند! یعنی اگر میخواستند یک نفر را از چند طرف دچار چالش و فشار کنند، این روش بینظیر است و بهنظر میرسد شاعر در رابطه با همین شرایط فرموده است، از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود!
باور بفرمایید اگر موضوعات مالی و ابهامات چه وقت و چه مقدار و کی و کجا را بخواهیم ندید بگیریم و به روی مبارک نیاوریم، ولی از فشارهای روحی و سوهانکشی بر روان متقاضیان و کسانی که به هر یک از دلایل فوق از قطار مسکن پیاده شدهاند، نمیتوان به سادگی گذشت، بنابراین پیشنهاد هوشنگخانی ما به دولت مسعود و وزرای مربوطه جدید که همین چند ساعت پیش بر کرسی وزارت نزول اجلال فرمودند، این است که اولاً خیلی برای شعار و وعدهدرمانی عجله نکنند، تا دلتان بخواهد وقت هست برای وعده، مشکل اینجاست که زمان وعدههای داده شده خیلی زود از راه میرسد، پس عجالتاً هرچه دیرتر وعدهای داده بشود، دیرتر هم زمان پاسخگویی فرا میرسد. ولی به هرحال با این سبک نهضت ملی و اقدام ملی مسکن و آن مسکن مهر، مشکل و معضل خانهدار شدن مردم و فروکش کردن بحران مسکن حل و فصل نمیشود و نهایتاً اگر خیلی بخواهیم با تخفیف حساب کنیم، یک مُسکِن نیمبند کوتاهمدت است. بنابراین سر صبر و با حوصله طرحی، برنامهای و نقشهراهی تهیه کنید و از هیاهو و شعار کم کرده و بر کارایی و نتیجهبخشی بیفزایید که شاعر فرموده است از تعارف کم کن و بر مبلغ افزا!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.