دولت مسعود و حرف‌هایی از جنس طلا!  

دیگه راستی راستی دولت مسعود شکل و شمائل خود را به دست آورده و اندک زمانی هم لازم است تا وزرای نو رسیده در کارهای خود جا بیفتند، هرچند خیلی از آن‌ها در طی این سال‌ها دستی در آتش داشته‌اند و جزیی از وزارتخانه‌هایی که الان مقام عالی وزارت آن را به نام خود سند […]

دیگه راستی راستی دولت مسعود شکل و شمائل خود را به دست آورده و اندک زمانی هم لازم است تا وزرای نو رسیده در کارهای خود جا بیفتند، هرچند خیلی از آن‌ها در طی این سال‌ها دستی در آتش داشته‌اند و جزیی از وزارتخانه‌هایی که الان مقام عالی وزارت آن را به نام خود سند زده‌اند، بوده‌اند و یا همواره در ارتباط و تعامل بوده و اصلاً غریبه نیستند.

به هرحال این چهار روز ماه‌عسل هم به سرعت برق و باد خواهد گذشت و کابینه‌ای که به‌صورت تیمی و دربست، از وکیله‌المله‌های حواس‌جمع رأی اعتماد گرفت، باید خیلی زودتر از آنی که فکرش را بکند پاسخگوی کمی و کسری و کندی و ضعف و احیاناً معضلات و بحران‌های وزارتخانه کریمه‌ای که تحویل گرفته باشد.

البته از آنجا که سلوک و روش رئیس‌جمهور مستقر به‌گونه‌ای بوده که خیلی از کسانی که تریبون و نشریه و صدا و رسانه و سیما و قلم و کرسی و فرصتی دارند و یا حتی برخی از مردم عادی و معمولی خود را در قامت ناصح و مرشد و انذار و هشداردهنده و ارائه‌کننده راه‌حل، دیده‌اند و در این حدود ۴۰ روزه سیل بیانات و حرف‌ها و نکته‌سنجی‌هایشان سرازیر بوده، ما هم که بالاخره هیچی هیچی نباشیم، هوشنگ‌خانی برای خودمان هستیم، این فرصت مناسب جوگیری را مغتنم شمرده و حرف‌ها و نکته‌هایی از جنس طلای ناب خدمت عزیزان وزرا و معاونان و کابینه مسعود، عرض می‌کنیم باشد که آن‌ها مستفیض و ما رستگار شویم!

عرض اول ما این است که عزیزان گرانسنگ، به دنبال سرعت و شتاب نباشید، حل مشکلات در کوتاه‌مدت و نمی‌دانم ۱۰۰ روز و صرف وقت برای بیان وعده‌های پررنگ و لعاب و شعارهای هیجان‌انگیز را به‌طور کل فراموش کنید، سر صبر و با حوصله و با بار عام دادن به اهل فن و متخصصین صاحب‌نظر، اول ببینید وزارتخانه و معاونت‌تان با اهداف و رسالت‌هایشان چند چند است، با مشکلات و معضلات چطور؟ حریفشان هست یا همچنان اندر خم یک کوچه است و هرچند وقت یکبار ضربه فنی می‌شود، بعد از این مرحله بروید سراغ پیدا کردن صورت‌مسئله‌ها و از اینکه هر چیز دم‌دستی و کلی را در لیست مسائل قرار دهید، به جد دوری کنید.

فرمایش دوم جناب‌مان این است که وقت تنگ است و اعمال بسیار و اینکه باید همه ریز و درشت و زیر و بم مسئولیت و اهداف و رسالت‌ها را به سر منزل مقصود رسانده و مدینه فاضله‌ای درست کنید که همه چیزش درست‌درمان و گل و بلبل باشد و این قصه‌های همه یا هیچ را هم بی‌خیال شوید و شوتش کنید برود که از قدیم گفته‌اند همه چیز را همگان دانند، بنابراین شما عجالتاً به چند موضوع اضطراری و چند موضوع ریشه‌ای و ساختاری بپردازید، از پس آن‌ها که برآمدید سراغ بقیه بروید، آن هم به ترتیب و یکی یکی و نه کیلویی و فله‌ای!

درخواست سوم‌مان کمی طولانی است، ولی مختصر و مفیدش این است که وکیل‌المله‌های گرانقدر با رأی اعتماد اکملی که به همه وزرای معرفی شده دادند، همزمان به جای یک توپ، چند توپ در زمین دولت جوانبخت نوبخت افتاده است، توپ انتظار و توقع رأی‌دهندگان به رئیس‌جمهوری مسعود، توپ کسانی که نیامدند و منتظر باز شدن پنجره‌هایی برای آشتی هستند، توپ آنهایی که دیگری را می‌خواستند ولی خواسته اصلی‌شان حل و فصل مشکلات و سختی‌ها و موانع اقتصادی و فرهنگی و اینترنتی و معیشتی بود و در نهایت توپ مجلسیان که جای اما و اگری نگذاشتند.

راستش را بخواهید یک فرمایش چهارمی هم داریم که مخاطبش اول خودمان و سپس دیگران به‌جز دولت مسعود است که فی‌الفور از کسوت ناصح و مشفق خارج شده و ردای همکار و همراه را بر تن کرده و در هر جایی که هستیم یک گوشه کار را بگیریم و حداقل برای چند ماه که عیار هنرمندی و کاردانی دولتمردان بیشتر معلوم شد، دور نقادی و مطالبه‌گری را یک خط قرمز بکشیم چون هیچ وقت برای نشستن بالای گود و لنگش کن را فریاد زدن، دیر نیست!