حرفهای خودی و بیخودی کلید برگشت آسانسور! در خبر است که رئیس دولت جوانبخت، فرمایش کردهاند که «در این دولت کسانی که بدون دلیل موجه بالا رفتهاند، پایین میآیند» معنی ساده و روان این سخن مسعود آن است که موقتاً شاید هم بهصورت دائم، آسانسور رشد یکشبه تعطیل شده و عجالتاً فقط از بالا […]
حرفهای خودی و بیخودی
کلید برگشت آسانسور!
در خبر است که رئیس دولت جوانبخت، فرمایش کردهاند که «در این دولت کسانی که بدون دلیل موجه بالا رفتهاند، پایین میآیند» معنی ساده و روان این سخن مسعود آن است که موقتاً شاید هم بهصورت دائم، آسانسور رشد یکشبه تعطیل شده و عجالتاً فقط از بالا به پایین آن کار میکند و کسانی که پست و مقام و صندلی و موقعیتی را با تکیه بر ارتباط و دوست و همقطاری و آشنا و روشنا و شاید هم رانت و باند به دست آوردهاند، باید دومرتبه سوار مدل بهروز شده همان آسانسور شده ولی اینبار مسیر برگشت به شرایط و جایگاه واقعی را طی کرده و میز و ریاست و مدیریت و امضاء از دسترسشان خارج شود!
البته این اقدام آنقدرها هم ساده و دمدستی نیست و هر کسی که پلههای ترقی را چند تا یکی طی کرده است، هم هواداران گرمابه و گلستانی درستدرمانی دارد و هم به همراه خودش تعدادی دیگر را نیز برکشیده و بالا آورده و ریشههای استقرارش را محکم و سخت کرده است و برخی اوقات تکان دادن یک نفر، بخش زیادی از یک نهاد و سازمان و دستگاه و اداره را میلرزاند و کسانی که پای کار برگشت دادن افراد آسانسوری ایستادهاند باید از پس این لرزه و پسلرزهها برآمده و کل زیرساخت و مجموعه را دچار تنش و بحران نکنند وگرنه بهتر است وارد این معرکه نشوند.
راستش نمیدانم این برگشت دادن افراد نابلد و سلسله مراتب طی نکرده، یکطرفه خواهد بود و یا پس از مدتی، دومرتبه آسانسورها بیسر و صدا به کار افتاده و اینبار گروهی دیگر را که در دایره خودیهای مسئولین و مدیران قرار دارند و از رانت و باند نصیبی بردهاند را بهصورت جهشی پرشی به میز و صندلی و ردای مدیریت و خلعت ریاست میرسانند. یعنی باز قرار است همچنان در بر همان پاشنه بچرخد، البته اینبار به کام و نام و رسم و مدل دیگری، یا اینبار توفیر دارد!
به هرحال باید دید قصه از چه قراری است، رشد تصاعدی و یهویی فقط برای غیرخودیها بد و اشتباه است و باید جبران مافات شود و یا این نامبارکی و اشتباهی به اطرافیان و دوستان و همقطاران که میرسد، مبارک و درست و عین قاعده و منطق میشود؟ هرچند بعید است که این خواب پریشان هوشنگخانی ما به واقعیت تبدیل شود و شاهد تکرار مکررات باشیم ولی به هرحال این کابوسی است که دست از سر این ملک برنداشته و همچنان در مدل و موضوعات مختلف، خود را به نمایش میگذارد و بد فرم تحمیل میکند!
به هرحال از قدیم گفتهاند هر بالا رفتنی پایین آمدنی هم دارد و بالا و پایین دنیا هم زیاد است و وقتی کسی بدون تجربه و هنر و کاردانی، در مسئولیتی قرار میگیرد، همزمان که عملکرد خطا و اشتباه و ضعیفش همکاران و نیروها و خلقا… و مخاطبین را به زحمت و دردسر میاندازد، پایههای ریاستش هم دچار لغزش و ریزش میشود و هزینه نگهداشت چنین فردی برای دوستان و یاران هم زیاد میشود، فقط مشکل اینجاست که در این مواقع، رفاقت و ارتباط وساطت کرده و به جای دان گرید کردن آن فرد، پستی موازی و حتی بالاتر به ایشان داده میشود، به امید اینکه شاید در جایگاه بعدی دچار لغزش و دردسر نشود و یا حداقل چارصباحی بر مسند امور بوده و حظوافر برده و ایشان نیز شرط برادری و دوستی را بهجا آورده باشند!
از آنجا که آرزو بر جوانان عیب نیست، ما هم امید داریم که طرحی نو درانداخته شده و شایسته گزینی جانشین این قسم انتخاب و انتصابها شده و بزرگان و زعمای قوم راه بازگشت رشدهای آسانسوری و تصاعدی را برای همیشه ببندند و منبعد کشور بر مدار خرد و خردمندی به پیش رود…!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.