گوش‌های بزرگ شنیدن!  

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی گوش‌های بزرگ شنیدن! حتماً این ضرب‌المثل را شنیده‌اید که می‌فرماید «گفتن کی بود مانند دیدن» البته شاید هم این ضرب‌المثل آنقدر محجور است که به گوش مبارکتان نخورده است ولی به هرحال، اصل قصه این است که وقتی دولت جوانبخت مسعود، مجموعه مفصلی برای اطلاع‌رسانی اقدامات، نظرات و دستاوردهای خود […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

گوش‌های بزرگ شنیدن!

حتماً این ضرب‌المثل را شنیده‌اید که می‌فرماید «گفتن کی بود مانند دیدن» البته شاید هم این ضرب‌المثل آنقدر محجور است که به گوش مبارکتان نخورده است ولی به هرحال، اصل قصه این است که وقتی دولت جوانبخت مسعود، مجموعه مفصلی برای اطلاع‌رسانی اقدامات، نظرات و دستاوردهای خود دارد که عنوان پرطمطراق شورای اطلاع‌رسانی دولت را یدک می‌کشد، نشان می‌دهد که زبان گویا و شیوایی برای قوه مجریه تعریف و تعیین شده است که البته در همین مطلب به آن هم خواهیم پرداخت. ولی مسئله ما این است که در راستای برابری و حفظ عدالت هم که شده، یک دَم و دستگاه و تشکیلات با همین مقیاس و ابعاد برای قوه شنوایی مجریان گرانقدر، تعیین و راه‌اندازی شود که در کنار بیان قدرتمند و زبان اطلاع‌رسان، شنیدن کامل و دقیق و گوش‌هایی بزرگ و سالم و بدون فیلتر هم برای دولت گرانقدر تعبیه و تدارک شده تا منبعد شنیده‌ای از قلم نیفتد و حرف و درخواست و طرح نظر و مسئله و نیازی، ناشنیده نماند!

بالاخره وقتی می‌خواهیم فاصله بین شعار و عمل و ادعا و اتفاق را محاسبه کنیم و بفهمیم که چی به چی و کی به کی هست و نمره قبولی و مشروطی و ردی، صادر شود باید نسبت بین گفته‌ها و شنیده‌ها معلوم باشد وگرنه کار قضاوت و مطالبه به خنس خورده و راه به جایی نمی‌برد.

خدمت عزیزان مسئول و متولی عرض می‌کنیم که بعد از راه‌اندازی گوش شنیدنی که هر صدای زیر و بم و ریز و درشتی را بشنود و چیزی را از قلم نیندازد، نوبت آن است که به توصیه شنیدن کی بود مانند دیدن عمل کنند و خیلی فوری و فوتی شنیده‌ها را دنبال کنند تا به دیدن و حس و لمس آن برسند که اولاً راست و اشتباه و سره از ناسره جدا شود چون به هرحال افرادی هستند که زیاد حرف می‌زنند و ایضاً حرف زیادی هم می‌زنند و ثانیاً شنیده‌ها خیلی زودتر از آن‌چیزی که فکرش را بکنیم، از یاد‌ها می‌رود و با نشنیدن فرقی پیدا نخواهد کرد و مصداق از این گوش گرفتن و از آن گوش بیرون کردن خواهد بود!

شنیدم شانه‌ات کوه امید است

زبانت چشمه ی ناب نوید است

کنارت هر که باشد رو سفید است

شنیدن کی بود مانند دیدن (احمد پوزیده)

البته بر مجریان فرض است در پی حل مسئله باشند و گفتن و شنیدن و دیدن تا به عمل و اقدام و واکنش اجرایی و پیدا کردن راه‌حل و پاسخگویی همراه نشود، باز هم آنچنان محلی از اعراب ندارد که از قدیم گفته‌اند به عمل کار برآید به شنیدن و دیدن و سخندانی و شاید هم سخنرانی نیست!

راستی تا یادمان نرفته این را هم بگوییم که جنابمان به همان گفتن و اطلاع‌رسانی هم گیر و ایراد داریم، فقط از آنجا که مسئولین مربوطه تازه به سرکار آمده و انتصابات همچنان در صدر و ذیل اعضاء و بخش‌های مجموعه شورای اطلاع‌رسانی ادامه دارد، عجالتاً چند صباحی صبر می‌کنیم و غُر بی‌نتیجه نمی‌زنیم و بعد همچین درست‌درمان و سر صبر، فهم هوشنگ‌خانی خود را با اهالی شورا در میان خواهیم گذاشت اما از آنجا که شاعر می‌فرماید مزرعِ سبزِ فلک دیدم و داسِ مه نو، یادم از کِشته خویش آمد و هنگامِ درو، گفتم ‌ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید، گفت با این همه از سابقه نومید مشو، بنابراین ما هم عرض می‌کنیم که بیان و طرح و بازگو کردن برنامه‌ها و اهداف و دستیابی به آن‌ها و حل معضلات و مشکلات و رسیدگی به مطالبات و رسیدن به نتایج و دستاوردها، آنقدری خوب و پسندیده و درجه یک و امیدساز است که شعار بی‌عمل و شوآف و دستاوردسازی و لیست آرزوهای دست‌نیافتنی و قول و وعده‌های پرتکرار انجام نشده، یأس‌آور و ناامیدکننده و توی ذوق‌زن و شاکی‌کننده است.

به هرحال از هرچه بگذریم، گوش شنوا، چشم بینا و دست با کفایت خوش‌تر است!

Top of Form

Bottom of Form

 

هوشنگخان