حرفهای خودی و بیخودی اقدامی اورژانسی برای اورژانسها! باور بفرمایید نمیدانیم اصلاً بگوییم یا نگوییم، نمیدانیم این خودی و بیخودیهای ما شنونده مسئول و مربوط و متعهد و کاردرست و پیگیری دارد یا خیر. ولی همین کورسوی امیدی که در ارتباط با برخی از این یادداشتها ایجاد شده و سهم اندکی در واکنش و […]
حرفهای خودی و بیخودی
اقدامی اورژانسی برای اورژانسها!
باور بفرمایید نمیدانیم اصلاً بگوییم یا نگوییم، نمیدانیم این خودی و بیخودیهای ما شنونده مسئول و مربوط و متعهد و کاردرست و پیگیری دارد یا خیر. ولی همین کورسوی امیدی که در ارتباط با برخی از این یادداشتها ایجاد شده و سهم اندکی در واکنش و اقدام و اتفاقی دارد، برای ما دلیل کافی است که همچنان بگوییم و بر طبل نقد و تذکر و انذار و موعظه و هشدار و توصیه و مشاوره بکوبیم.
امروز میخواهیم در مورد برخی موضوعات اورژانسی حرف بزنیم که باید مسئولان فکری به حال آنان بکنند، به کم و بیش هم، همه میدانیم که آب و برق و گاز و بودجه و محیطزیست و آلودگی هوا و فیلترینگ و اعصاب و روان مردم و معیشت و تورم و نرخ کالاها و وعده و شعارهای بیسرانجام و مسکن و خودرو و بازار در کُما و احتضار و… عجالتاً نیاز به رسیدگی فوری و اورژانسی دارد و کار از این حرفها گذشته که به دنبال امروز و فردا کردن باشیم!
اما قبل از گفتن راجع به این معضلات رسیدگی لازم، میخواستیم عرض کنیم که همین جناب اورژانس (از مدل درمان و پزشکیاش) خودش هم، همچین حال و روز خوشی ندارد و آنجور که ما خودمان دیده و لمس کردهایم و ایضاً شنیده و خبرش را داریم در برخی از اورژانسهای این مرز و بوم، انتظار برای یافتن تخت خالی اصلاً حالت اورژانسی ندارد و بیماران میتوانند با خیال راحت ساعتها منتظر بمانند تا شاید تختی خالی شود، یک خدمت چند دقیقه و یا نهایتاً یکی، دو ساعته، ممکن است ساعتی یا ساعتها به طول بکشد و از اتفاق کسی هم خیلی عجلهای برای رسیدگی مستمر و مؤثر درجه یک نامبروان ندارد!
کادر اورژانس که انصافاً خدا خیرشان دهد چیزی کم نمیگذارند ولی نبود فضا و امکانات و تجهیزات و پرسنل و برنامهریزی کافی باعث میشود تلاش و خستگیناپذیری این بزرگواران آنقدری که باید به چشم نیاید. البته باید یک بررسی و آمارگیری و سپس مقایسهای بین میزان مراجعات اورژانسی مردم ما نسبت به دیگر کشورها انجام شود، شاید اشکال از اورژانس لازم شدن بیش از حد خلقا… است که اگر اینجور باشد باید فکری کرد، برنامهای، تحقیقی، راهکاری، تشویقی، فرهنگسازی، آموزشی چیزی که این آمار کوچک و کوچکتر شود، البته اگر نسبت اورژانسیهای کشور کمتر از متوسط جهانی است آنگاه باید برگردیم به خارج کردن اورژانسها از حالت اورژانسی!
تا یادمان نرفته است میخواستیم عرض کنیم که قرار بود عزیزان مسئول و وکیلالمله گرانقدر فکری اورژانسی به حال این نیمهتعطیلی روز پنجشنبه کرده و تعطیلی شنبهها مصوب و تأیید شود تا ما در امور کاری و بانکی و اداری هفتهای ۴ روز از دنیا عقب نیفتیم، ولی ظاهراً این نوشدارو با شوکران مخلوط و ممزوج و شاید هم جابهجا شده است که خبر رسیده است که از قضا سرکنگبین، صفرا فزود و قرار است میخ تعطیلی کامل پنجشنبهها، محکم کوبیده شده و چند ساعتی هم از ساعات کار هفتگی به فنا رود! یعنی بهتر است به آن لیست بلندبالای اورژانسیهای رسیدگی عاجل لازم، درمان هنر گفتگو بین صاحبنظران و متخصصان و اهل سیاست و تصمیمساز و قانوننویس هم اضافه شود! که لااقل اگر بردارهایی همراه و همدل نیستند، لااقل برخلاف جهت هم نباشند و هر کدام به راهی بروند!
راستش را بخواهید عرض این دو مطلب یعنی اورژانس لازم بودن اورژانسها و ایضاً تیر در تاریکی تعطیل شدن پنجشنبهها، حس و حالمان را برای حرف زدن در مورد موضوعاتی که در ابتدا عرض کردیم، از بین برد و عجالتاً دل و دماغ پرداختن به آنها را نداریم! من هوشنگخان سادهدل را بگو که انتظار داریم عزیزان برنامهریز و مسئول و اهل قانون و تصمیم و اجرا، لااقل هر چند وقت یکباری، یک محلی به حرفهای خودی و بیخودی ما بگذارند، کرور کرور متخصص و صاحبنظر و استخوان خرد کرده اهل فن و تجربه و کلی آمار و ارقام و گراف و خروار خروار واقعیت و منطق و استدلال، هنوز نتوانستهاند خلعت فاخر قانون را بر قامت تعطیلی شنبه بنشانند ما باید برویم کشکمان را بسابیم!
Top of Form
Bottom of Form
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.