حرفهای خودی و بیخودی پول بیزبان بازنشستگان! اینجور که بهنظر میرسد، پول عزیزان بازنشسته، مثل خود بازنشستههای گرانقدر، بیزبان و مظلوم است و هر کسی به جز خودشان میتوانند برایش تعیینتکلیف کنند! خدا خیر دهد به کسانی که این کلمه «همت» را برای بیان هزار میلیارد تومان ابداع کردند، راستش وقتی میخواهیم بگوییم چند […]
حرفهای خودی و بیخودی
پول بیزبان بازنشستگان!
اینجور که بهنظر میرسد، پول عزیزان بازنشسته، مثل خود بازنشستههای گرانقدر، بیزبان و مظلوم است و هر کسی به جز خودشان میتوانند برایش تعیینتکلیف کنند!
خدا خیر دهد به کسانی که این کلمه «همت» را برای بیان هزار میلیارد تومان ابداع کردند، راستش وقتی میخواهیم بگوییم چند صد هزار میلیارد تومان پول بازنشستگان صرف خرید سهام مجموعهای شده است آن هم بدون تشریفات مزایده و یحتمل با قیمتی که معلوم نیست منافع کدام سمت در آن مهمتر بوده است، واقعاً گفتن این عدد بزرگ سخت و عظیم بهنظر میرسد و باور بفرمایید برای من هوشنگ یکلاقبا حتی قابل تصور هم نیست، چه رسد به فهم اندازه و سنگینی آن! ولی وقتی از آن عبارت «همت» همت میطلبیم و میگوییم چند صد همت، انگار آبی است بر روی آتش و همچین خیلی راحت و ساده مثل نقل و نبات در دهان میچرخد و چون دُر و گهر از دهان خارج میشود!
نمیدانم کی به کیه و حتی چی به چیه ولی اینقدر فهم داریم که درک کنیم انگار کسی به کسی نیست و برخی عزیزان مسئول و متولی شرکت و سازمان و دستگاه تحت مدیریت خود را با ملک شخصی و کسبوکار خانوادگی و جیب مبارک اشتباه گرفتهاند و یا اصلاً در باغ نیستند که این عنوان و پست و مقام، خیلی بیشتر از کیف و حال و قدرت، مسئولیت و تعهد و فشار است که در مقابل جامعه و اعضاء و یا سهامداران برعهده آنها گذاشته شده است و برای همین است که سازمان و نهادهای نظارتی و بازرسی و حراستی گذاشته شده است که حواسشان به همین چیزها باشد که اگر مسئول و مدیری یکدفعه بیشه را خالی از شیر دید و امر بر ایشان مشتبه گشت و برای خودش برید و دوخت، یکدفعه سرمایه خلقا… و کشور به باد فنا نرود!
به هرحال ظاهراً این فقره خرید سهام نامفید، به دستور مقام بالاتر همچین بفهمی نفهمی وتو شده و عجالتاً به حالت تعلیق درآمده است تا معلوم شود که کسی به کسی هست یا نیست!
راستش را بخواهید اینکه یکی وامی بگیرد یا مجموعهای آن هم از مدل سرمایهگذاریاش، سهامی بخرد، یا فلان شرکت وارداتی انجام دهد، خرجی یا بَرجی داشته باشد و این قسم چیزها خیلی به ما و امثال ما ربطی ندارد فقط باید آن مجموعه جزء بخشخصوصی بوده و سهامداران و هیئت مدیرهاش با اقدامات آن همراه و همگام باشند، ولی داستان شرکتهای سهامی عام و ایضاً فلان سازمان و بهمان مجموعه دولتی و عمومی و بحث دیگری است که اظهرمنالشمس است که درست کدام است و غلط اندر غلط کدام!
نظر هوشنگخانی ما را بخواهید، حتی همان شرکت و مجموعه خصوصی هم باید حواسش به ولخرجی و ریخت و پاش و هزینههای اضافی و اشتباه باشد چون مثل پدری که درآمدش را در خوشگذرانی و ولخرجی و خاصه خرجی، به فنا میدهد، هرچند آن پول را خودش درآورده است ولی اینجور نیست که بیخیال خانواده و هزینههای اهل و عیال، راه خرج پولها را هرطور که میخواهد کج نماید و آن شرکت و سازمان خصوصی هم در مقابل نیروی انسانی و مشتریان و دیگر شرکای کاری و حتی در برخی اوقات در برابر جامعه مسئول است که اقدامات و رفتاری انجام ندهد که مشکل و مصیبت و خدایناخواسته ورشکستگی و سرشکستگی به بار بیاید!
به هرحال بهنظر میرسد با توجه به اینکه اینگونه نگاه جیب مبارکی به مجموعه و سازمان و نهادهای عمومی و خصولتی در حال زیاد شدن است و یا شاید هم زیاد بوده و بازرسیهای دقیق و دلسوزانه و یا رسانههای گوش به زنگ کنجکاو آنها را بیشتر نمایان کردهاند، بهتر است برای همه مسئولین و مدیران ریز و نیمهدرشت و درشت یک فایل صوتی یک دقیقهای ارسال شود و در آن به ایشان اعلام شود که بزرگواران دردانه و گرانسنگ، مسئولیت و مدیریت یک مجموعه یا واحد و گروه به شما واگذار شده است و این یعنی باید نسبت به حفظ و بهینه کردن و رشد آن مجموعه اقدام بفرمایید و متعهد به انجام وظایف مدیریتی و نظارتی و سرپرستی خود باشید و هیچ سند مالکیتی به نام شما ثبت نشده است، دادا!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.