زمینهسازی برای یک برنامه روزانه اثر بخش اگر میخواهید در زندگی چیز ارزشمندی خلق کنید باید میان نیازها و آروزهایتان خطی ترسیم کنید. بلی ما هر روز باید صورت حساب آب و برق و تلفن و سایر نیازهای زندگی را بپردازیم و به ضرورت به تلفنها پاسخ دهیم. و البته برای بسیاری از ما یک […]
زمینهسازی برای یک برنامه روزانه اثر بخش
اگر میخواهید در زندگی چیز ارزشمندی خلق کنید باید میان نیازها و آروزهایتان خطی ترسیم کنید. بلی ما هر روز باید صورت حساب آب و برق و تلفن و سایر نیازهای زندگی را بپردازیم و به ضرورت به تلفنها پاسخ دهیم. و البته برای بسیاری از ما یک منطقه خاکستری وسیع بین بایدها و خواستهها وجود دارد که اگر مراقب نباشیم این منطقه وسیع بوسیله انبوهی از ایمیلهای دریافتی، جلسات کاری، ملاقاتها و پاسخ به درخواستهای دیگران انباشته خواهد شد و هیچ جایی برای کارهایی که شما آنرا مهم میدانید باقی نمیماند.
خلق یک رمان بزرگ، طراحی یک طرح چشمنواز، خلق یک نرم افزار بازی، ایجاد یک شرکت موفق همه و همه نیازمند صرف وقت، اندیشیدن، هنرمندی و اصرار بر استمرار در کار دارند. چنین موفقیتهایی در این روزها که هر نیم ساعت ۴ ایمیل فوری از راه میرسد که طی آن فلان مشتری و فلان همکار درخواستی دارد که تنها چند ساعت منتظر پاسخ شماست امکان تحقق ندارد.
هیچکس این حس را که افرادی بیصبرانه منتظر پاسخ شما هستند دوست ندارد. اول صبح با انبوهی ایمیل، علامت پیام صوتی و فهرستی از دستور جلسات گذشته مواجه میشوید. بدیهی است که تمایل دارید ابتدا و قبل از آنکه کارهای خودتان را انجام دهید بهکار دیگران برسید و پس از به روز شدن به خود میگویید حالا میتوانم بر روی کارهایم تمرکز کنم. این در حالیست که نتیجه این رویکرد شما این است که بهترین زمان از روز را نه به ترجیحات خودتان بلکه به اولویت دیگران اختصاص دادهاید. این زمانی است که انرژی شما تحلیل رفته است و مغز شما به کندی کار میکند.
اما شما به خودتان میگویید «خوب عیبی ندارد فردا بهتر از امروز خواهد بود» اما درست فردا اول صبح انبوهی از ایمیل، پیام صوتی و فهرستی از کار پیش روی شماست. اگر به این شکل ادامه بدهید بخش عمده زمان کار را بهکارهای واکنشی و پاسخ به تقاضاهای وارده و به تقاضاهایی اختصاص میدهید که از سوی دیگران تعیین شده است. نتیجه این که هرگز قادر به خلق چیز ارزشمندی نخواهید شد.
اول کارهای خلاقانه و بعد کارهای واکنشی
مهمترین تغییری که در عادت کار روزانه شما ضروری است این است که ابتدا کارهای خلاق و پس از آن انجام کارهای واکنشی را در دستور کار قرار دهید. این تغییر به معنی کنار گذاردن پاسخ به ایمیلها و تلفنهای وارده و اختصاص بخش عمدهای از زمان روز به انجام کار خلاقانه و کارهای با تعیین اولویت از سوی خودتان میباشد.
من نویسندهای بودم که از کار مأیوس شده بودم. همین تغییر مرا به نویسندهای کارآمد تبدیل کرد.
حالا من روزها کارم را با اختصاص چندین ساعت بهکار نویسندگی شروع میکنم و تا جایی که میتوانم هرگز جلسات را در صبح برنامهریزی نمیکنم. در نتیجه موفق شدهام مهمترین کارهایم را انجام دهم.
من وقتی به گذشته نگاه میکنم، موفقیت من نتیجه همین تغییر کوچک بوده است. با این حال روزی نیست که آدمهای زیادی منتظر من نباشند که آنها را ببینم.
البته این کار خیلی ساده نبود و هنوز هم ساده نیست به ویژه وقتی که پیام صوتی به من میگوید: «دوساعت پیش ایمیل برایتان فرستادم».
چنین رویکردی البته بر خلاف میل و انتظار دیگران و موجب فشار آنها بر شماست. چنین تغییری قدرت فراوانی میطلبد و اینکه مردم را از خودتان مأیوس کنید احساس ناخوشایندی است اما بهتر است برخی از مردم را به دلیل موضوعاتی پیش پا افتاده از خود مأیوس کنید تا اینکه تسلیم خواسته دلتان برای یک اینباکس (in box) خالی باشید. در چنین حالتی تواناییهایتان را قربانی توهم حرفهایگری خواهید کرد.
ترجمه: محمدرضا رضاییپور
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.