حرفهای خودی و بیخودی تعادل در ناترازی! قبل از هر چیز عرض کنیم که این حرفهایی که در این خودی و بیخودی عرض میکنیم، ربطی به زمستان امسال ندارد و هرچه میگوییم برای سالهای بعد است وگرنه آنقدرها حالیمان میشود که با همه وعده و وعید و گفته و نگفتهها، باز هم در […]
حرفهای خودی و بیخودی
تعادل در ناترازی!
قبل از هر چیز عرض کنیم که این حرفهایی که در این خودی و بیخودی عرض میکنیم، ربطی به زمستان امسال ندارد و هرچه میگوییم برای سالهای بعد است وگرنه آنقدرها حالیمان میشود که با همه وعده و وعید و گفته و نگفتهها، باز هم در زمستان کمبود گاز گریبان صنایع کشور را میگیرد و صدای بلند و رسای مسئولین در میآید که ای داد، ای هوار از مصرف بیرویه مردم!
یعنی فرقی ندارد هر چیزی که در این ملک دچار کمبود و کسری و ناترازی میشود، کاسه و کوزه ایراد و اتهام بر سر خلقا… شکسته میشود و برخی عزیزان مسئول تمام کمکاری و بینظمی و عقب افتادن از برنامهها و هدررفت در تولید و شبکه توزیع و مستهلک بودن کارخانجات و تجهیزات و بالا بودن مصرف موتورها و خودروها و… را بهطور کل نمیبینند و اگر روزی یکبار تقصیرات را به گردن ملت همیشه در صحنه نیندازند، روزشان، شب نمیشود!
وقتی برخیها تمایل شدیدی دارند که افزایش نرخ دلار و سکه و کمبود برخی اقلام و داروها و نهاده و حتی سیل و له شدن خودروهای وطنی در تصادفات و کمبود بارش و افزایش دما و… را به مصرف و خطا و اشتباه خلقا… عامی جماعت ربط دهند، باور بفرمایید میترسیم چهار روز دیگر تورم و گرانی نان و لبنیات و سوءتغذیه و کوچک شدن سفرههای مردم را زیر سر خود مردم اعلام کنند و بابت آنها هم طلبکار ما بینواهای گرفتار به دست شعبده روزگار شوند!
امسال که گذشت (یعنی چه بخواهیم چه نخواهیم میگذرد) و در زمستان امسال باز صنایع بهخاطر قطعی گاز تعطیل و نیمهتعطیل میشوند، مازوتسوزی سکه رایج نیروگاهها شده و افت فشار گاز و قطعیهای ناشی از آن هرازگاهی دامان منازل مسکونی را خواهد گرفت و اینجور که پیداست همه وعده و قولهای سال گذشته در همان سال باقی مانده و فکر اساسی و مؤثر بهدردبخوری برای کمبود گاز نشده است، ولی از من هوشنگ یکلاقبا به بزرگان اجرایی و وزارتی و تقنینی و دیگرانی که دستی بر آتش دارند، نصیحت که هر سال که میگذرد و درجا زدن یا پیشرفتهای لاکپشتی، تکرار میشود، فاصله بین تولید و مصرف به گسل و بعد به دره بزرگ و عمیقی تبدیل میشود که اگر روزی پیشرفت و رشد تولید کهکشانی هم حاصل شود، به این سادگیها قابل پر شدن و تراز شدن نیست. بنابراین دستی بجنبانید که کار از دستدست کردن و امروز و فردا کردن و نمیدانم گفتاردرمانی و شعاردرمانی گذشته است.
مثالش هم خالی شدن آبخوانها یا همان سفرههای زیرزمینی از آب که آنقدر بیتفاوت از کنار اخطار و هشدار و انذارها گذشتیم و نشانهها و اتفاقات را به هر چیزی ربط دادیم جز نزدیک شدن فاجعه که کار به فرونشست و ترکهای عمیق و بزرگ زمین کشیده شد و مصیبتی پدیدار شد که اگر از همین امروز همه همتها با هم جمع شود باز هم معلوم نیست که بتوان داروی دردش باشد و میترسیم نوشدارو پس از مرگ سهراب باشد! و بدبختی اینجاست که همین امروز هم بخشی از مسئولین و مردم همچنان خود را به ندیدن و نشنیدن میزنند و برداشت بیرویه از آبخوانها و خشک کردن رودخانه و تالابها و ندادن حقابه محیطزیست و ظلم به زمین و زمان و مردم را توجیه میکنند، توضیحات مفصل میدهند و رفتن به همان بیراههها ادامه دارد…!
زیاده عرضی نیست فقط خواستیم خدمت انور باسعادتتان عرض کنیم که جناب مستطاب طبیعت، کلاً خیلی صبور و آرام و خویشتندار و همراه است، ولی وقتی که عرصه را تنگ دید و دیگر جایی برای صبر و تحمل وجود نداشت و فهمید که انسانها گوشی برای شنیدن ندارند، دست بهکار خواهد شد و قدرت و عظمت و خشم و تا حد زیادی بیرحمی خود را چنان به رخ خواهد کشید که درس عبرت آن برای مدتها آویزه گوش و چشم همگان شود. البته شوربختی اینجاست که باز هم در آن موقع هستند کسانی که همچنان مرغ بیتوجهیشان یک پا دارد!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.