حرفهای خودی و بیخودی معماسازی حقوق بازنشستگان! من نمیدانم چرا برخی از ما ملت، علاقه وافری به ایجاد ابهام و تعلیق و پیچیده و غامض کردن موضوعات داریم، همین موضوع متناسبسازی حقوق بازنشستگان را ملاحظه فرمایید، یک نفر از پرداخت میلیونی حرف میزند، مسئولی از خبر خوش و دیگری از خیلی خوشحال نباشید میگوید، […]
حرفهای خودی و بیخودی
معماسازی حقوق بازنشستگان!
من نمیدانم چرا برخی از ما ملت، علاقه وافری به ایجاد ابهام و تعلیق و پیچیده و غامض کردن موضوعات داریم، همین موضوع متناسبسازی حقوق بازنشستگان را ملاحظه فرمایید، یک نفر از پرداخت میلیونی حرف میزند، مسئولی از خبر خوش و دیگری از خیلی خوشحال نباشید میگوید، رسانهای افزایش ۴۰ درصدی حقوق بازنشستگان را نوید میدهد و منبع خبری دیگری بازنشستگان را به صبوری بیشتر و انتظار دعوت میکند، همچنین با آنکه بازنشستگان کشوری و لشکری ظاهراً ذینفع این موضوع هستند، ولی کمتر متولی و کارشناس و رسانهای این را صریح عنوان میکند (که لابد تعلیق پا برجا باشد!) بنابراین برای آنکه شما و خودمان را هم درگیر ابهام و سرگیجه نکنیم، اصل قصه را عرض میکنیم تا بعد ببینیم با این شلوغ بازار اطلاعرسانی و کارشناسی و تحلیلها باید چه گِلی به سرمان بگیریم!
«در بند الحاقی ماده ۲۹ قانون برنامه هفتم توسعه آمده است: به منظور عدالت در پرداخت حقوق شاغلان و بازنشستگان و نیز متناسبسازی حقوق بازنشستگان با ۹۰ درصد حقوق و فوقالعادههای مستمر مشمول برداشت کسور شاغلان مشابه و همتراز، دولت مکلف است تا پایان سال سوم برنامه اقدام لازم را به عمل آورد؛ این افزایش از سال ۱۴۰۳ در سال اول معادل ۴۰ درصد و در سالهای دوم و سوم هر کدام ۳۰ درصد مابهالتفاوت ۹۰درصد یاد شده خواهد بود» مضافاً اینکه برنامه هفتم توسعه تاکنون تصویب و تأیید نهایی نشده و به دولت نیز جهت اجرا ابلاغ نشده است. (تمت و خلص)
یعنی اینجور برایتان بگویم که هم آن افزایش ۴۰ درصدی حقوق درست است، هم خبر خوش، هم ناخوش و هم هر چیز دیگری که توسط افراد و متولیان و رسانه و فلان کانال و بهمان وبسایت اعلام کرده، شده است. فقط کمی تا قسمتی سهو قلم در عدم درج کامل موضوع، زمانپریشی، هنر طراحی معما و ایجاد ایهام و ابهام و اندکی بیشتر شیرینزبانی و جذب مخاطب و… باعث شده است که آدم سادهدلی مثل هوشنگ (خودمان را میگوییم) فکر کند که صدر تا ذیل این حرف و حدیثها وزن و اعتبارش خیلی کمتر از یک عبارت ساده و دمدستی «نمیدانم» است، البته راستش را بخواهید، همین یک کلمه هم زیادی است همانگونه که حضرت حافظ میفرماید:
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش وز شما پنهان نشاید کرد سِرِّ مِیفروش
بر بساطِ نکتهدانان خودفروشی شرط نیست یا سخن دانسته گوای مردِ عاقل، یا خموش
ساقیا میده که رندیهایِ حافظ فهم کرد آصِفِ صاحبقرانِ جرمبخشِ عیبپوش
عقل ما میگوید که برخی از این افراد (مسئول و غیرمسئول و عادی و عامی و رسانهای و اینترنتیاش فرقی ندارد) که چهار تا مخاطب داشته و حرف و نظرشان خیلی زود به گوش افراد زیادی میرسد، حواسشان نیست که صحبتهایشان چه اثری بر روی مخاطبینی که آن خبر و نظر و تحلیل بر روی کار و زندگیشان تأثیر دارد، میگذارد و ممکن است چه امیدهایی ناامید و یا برعکس، ایجاد شود و دل چند نفر را لبریز از شوق و آرامش کند و یا بلرزاند و نگران و مستأصل کند و بعد از مدتی متوجه شوند که آنچه خوانده و یا شنیدهاند، آنقدرها پایه و اساس درستدرمانی نداشته و یا اساساً روی هوا گفته شده است و اساسی ندارد!
به هرحال این افزایش و متناسبسازیها اتفاق خواهد افتاد ولی آنچه معلوم است با همه این احوال، کم و کسری حقوق بازنشستگان نسبت به هزینههایشان آنقدرها ترمیم نخواهد شد و جناب تورم، دلال و واسطه، بیتدبیری و ایضاً برخی کسبه و شرکتهای خوش انصاف و در نهایت لاغری مزمن و ذاتی حقوق، با حضور فعال خود و یک کار تیمی منسجم، حواسشان هست که تا آنجا که میشود نگذارند آب خوش از گلوی کسی، خصوصاً بازنشستههای گرانقدر پایین برود، دعا کنیم که این ائتلاف نامیمون به هدف نرسیده و به زمین گرم بخورد!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.