نگاهی به تأثیر اقتصاد بر انسان و محیطزیست(بخش اول) اقتصاد و رشد اقتصادی به شیوههای مختلف بر جهان تأثیر گذاشته است. رشد اقتصادی جهان را تبدیل کرده به یک جهان بزرگ بر سیارهای کوچک. زمین دیگر توانایی پاسخگویی نیازهای ما را به شیوه فعلی ندارد و تغییر الگوهای اقتصادی تنها راه نجات ما به سوی […]
نگاهی به تأثیر اقتصاد بر انسان و محیطزیست(بخش اول)
اقتصاد و رشد اقتصادی به شیوههای مختلف بر جهان تأثیر گذاشته است. رشد اقتصادی جهان را تبدیل کرده به یک جهان بزرگ بر سیارهای کوچک. زمین دیگر توانایی پاسخگویی نیازهای ما را به شیوه فعلی ندارد و تغییر الگوهای اقتصادی تنها راه نجات ما به سوی آینده است.
به گزارش بهداشت نیوزجهان وارد عصر آنتروپوسن شده است. این دوران جدید زمینشناسی است که محققان به عنوان جانشین دوران هولوسن (که به صورت رسمی پذیرفته شده است)، پیشنهاد دادهاند. این پیشنهاد به دلیل تأثیر عظیمی است که انسان روی زمین گذاشته است و محققان معتقدند، میتوان ویژگیهای آنرا در نهشتههای رسوبی از ویژگیهای دوران هولوسن تمیز داد. انفجار نخستین بمب اتمی در صحرای لوسآلاموس هم به دلیل تأثیر واضحی که در نهشته رسوبی باقی میگذارد، به عنوان مبدأ دوران جدید پیشنهاد شده است. اما حتی اگر از این نامگذاری هم صرف نظر کنیم، نگاهی واقع بینانه به جهان نشان میدهد، ما «جهان بزرگی هستیم روی یک سیاره کوچک» و اقتصاد فشار شدیدی به زمین وارد کرده است. میزان استفاده امروز ما از منابع تجدیدپذیر به حدی است که برای پایداری ما حداقل به یک زمین و نصفی نیازمندیم. دیگر هیچ سرمایه طبیعی دست نخوردهای باقی نمانده است. هر آنچه از تنوع زیستی، آب قابل شرب، جو زمین، دیوارههای مرجانی، اقیانوسها، جنگلها و صفحات یخی باقی مانده است، به شدت زیر فشار هستند، در حالیکه این منابع، نقش مستقیم در تنظیم پایداری زمین و در نتیجه اقتصاد دارند.
مسأله اینجا است که سیستم اقتصادی ما روی تفکر «یک جهان کوچک بر سیارهای بزرگ»، توسعه یافته و ما بر مبنای آن رفتار میکنیم؛ در حالیکه ما درست برعکس آن هستیم و چنین تصوری حقیقت ندارد و باید رفتارمان را اصلاح کنیم. تأثیر ما بر سیاره بسیار فراتر از آنچیزی است که تصور میکنیم. مدل فعلی اقتصادی ما مربوط به زمانی است، که هیچ مرزی وجود نداشت و تأثیر اقتصاد جهانی روی سیاره احمقانه به نظر میرسید. آن زمان انتشار گازهای گلخانهای، غارت اقیانوسها و آلودن مناطق قطبی آزاد بود و خطر واکنشی از سوی زمین دور به نظر میرسید. اما این اوضاع مدتها است به سر آمده است. از سال ۱۹۸۰ به بعد نخستین هشدارها از سوی زمین صادر شد؛ سوراخ شدن لایه اوزون، فروپاشی سیستم صید، رسیدن به اوج کمبود آب شیرین، شتاب در ذوب شدن یخها، تغییر در امواج گرما و الگوی طوفانها. در این میان اما به دلایل ژئوپولوتیک آلایندهها و مقصران کمتر در زمره قربانیان این رخدادها قرار گرفتند. در زیر میتوانیم ۵ دلیلی را ببینیم که اقتصاد به انسانها و سیاره زمین لطمه جدی زده است.
علیرغم به رسمیت شناخته شدن توسط تعداد زیادی از اقتصاددانها، اقتصاد به طرز ناامیدکنندهای در چنبره تراژدی منابع عام باقی مانده است. رشد اقتصادی به بهای عدم محاسبه هرینههای محیطزیستی به دست آمده و به همراه آن خطر بروز فاجعه بیشتر شده است. اقتصاد علیرغم گذشت چند دهه هنوز نتوانسته است هزینه استفاده از منابع زمین را محاسبه و در تولید ثروت لحاظ کند. امروز بزرگترین تهدید اقتصادی برای انسانها عدم توانایی قیمتگذاری روی طبیعت و منابع طبیعی است. امروز مسأله فراتر از کسب درآمد، ضرورت قیمتگذاری روی منابع طبیعی و خدمات اکوسیستمها و آلودگی کربنی است. اما این موضوع همانطور که محاسبات علمی نشان دادهاند آسان نبوده و همیشه ممکن نیست (همیشه نمیتوان به قیمت درست رسید). ارزشگذاری روی طبیعت به این معنی است که ما مجبور به ترک دستاوردهای سیستم اقتصادی گذشته هستیم و باید وارد قلمرو اخلاق، جهانشمولی و عدالت اقتصادی شویم. انقلاب صنعتی چهارم تنها روی سیارهای پایدار موفق خواهد بود. ما مجبور هستیم تا مرزهای سیارهای۲ را برای توسعه اقتصادی به رسمیت بشناسیم؛ و این موضوع نیازمند رهبری سیاسی است و بازار به تنهایی از پس آن بر نخواهد آمد.
نموداری که مرزهای سیارهای را نشان میدهد. سبز محدوده امن در هر مرز، زرد وارد شدن به محدوده خطر و قرمز به معنای هشدار است.
از تفکر خطی تا واقعیت غیرخطی وقتی نرخ تنزیل کارآمد نیست
تحقیقات علمی اخیراً نشان داده است که فشار انسان بر منابع طبیعی و محیطزیست از یک روند افزایشی پیروی میکند. وقتی انعطافپذیری محیطزیست بالا است، تغییرات آهسته، خطی و افزایشی هستند. اقتصاد در ظاهر میتواند از محیطزیست با تأثیر کم و یا بدون تأثیر بهرهبرداری کند. این روند وقتی تنوع زیستی و ظرفیت جو زمین و یخچالها برای خنک کردن زمین و جذب آلودگیها بالا است، منطقی به نظر میرسد. اما وقتی انعطافپذیری منابع طبیعی در نتیجه تغییرات خطی طولانیمدت از بین میرود، محیطزیست بهطور ناگهانی تغییر میکند. عبور از نقطه اوج اتفاق میافتد و ماشه تغییرات گسترده کشیده میشود، که معمولاً برگشتناپذیر بوده و پتانسیل فاجعه را دارند. وقتی هزینهها برای جامعه غیرقابل پیشبینی شود، تغییراتی که سابقاً قابل مدیریت بودند، به شدت خطرناک خواهند شد. در این صورت ما نمیتوانیم از نرخ تنزیل برای ارزیابی سرمایهگذاریهایمان استفاده کنیم. مفهوم این رخداد این است که در یک جهان غیرخطی یا جایی که جهان هشدارهایش را صادر میکند، تئوریهای مرسوم اقتصادی از هم میپاشند. در اینصورت محاسبه ریسک و بازدهی سرمایهگذاریها مانند آنچه امروز میشناسیم نخواهد بود.
وقتی انعطافپذیری منابع طبیعی در نتیجه تغییرات خطی طولانیمدت از بین میرود، محیطزیست بهطور ناگهانی تغییر میکند. عبور از نقطه اوج اتفاق میافتد و ماشه تغییرات گسترده کشیده میشود، که معمولاً برگشتناپذیر بوده و پتانسیل فاجعه را دارند
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.