حرفهای خودی و بیخودی پاسکاری! این جناب توپ عجب چیز توپ و محشریه! خصوصاً وقتی بتوانی آن را شوت کنی در زمین دیگری، یا راه و رسم پاسکاری و کی بود کی بود من نبودم و انداختن مشکلات و یا وظایف به گردن دیگران را خوب یاد گرفته باشی که اینجور که پیداست ما […]
حرفهای خودی و بیخودی
پاسکاری!
این جناب توپ عجب چیز توپ و محشریه! خصوصاً وقتی بتوانی آن را شوت کنی در زمین دیگری، یا راه و رسم پاسکاری و کی بود کی بود من نبودم و انداختن مشکلات و یا وظایف به گردن دیگران را خوب یاد گرفته باشی که اینجور که پیداست ما ایرانیها که از اوان کودکی که توپهای قلقلی و سرخ و سفید، اسباببازی و بخشی از زندگی دوره نوجوانی و جوانیمان هست، توانمندی و مهارت بالاتری در انداختن توپ به زمین دیگران، پاسکاری و در نهایت زدن گل بهخودی داریم، خصوصاً اینکه بارها و بارها خوشحالی پس از گل را تمرین کرده و برای گلهایی که میزنیم، هزار و یک مدل شادی طراحی کردهایم و هر بار آنها را بهگونهای دیگر اجرا میکنیم!
به هرحال اینکه حضرات بانکی، هزار و یک دلیل برای عدم اعطای وام ازدواج به جوانان میآورند که یکی از آنها مربوط به خودشان نیست و هرچه کاسه کوزه هست بر سر قانون و اعتبار و دولت و حتی خود مزدوجین میاندازند، یا بعد از مدتها یکدفعه کاشف بهعمل میآید که عدم پرداخت وام مسکن و تسهیلات طبق قانون جهش تولید مسکن، زیر سر آماده نبودن سامانه و کامل نشدن اقدامات و عدم تخصیص اعتبار از طرف دولت و فلان وزارتخانه است و هیچ خط و ربطی به کمکاری و بیمحلی و زیر بار نرفتن بانکهای گرانقدر ندارد و جوری این توپ زبانبسته از این بانک به آن بانک و وزارت و دولت و مجلس شوت میشود که بعید است که چارصباحی دیگر دوام آورده و سر بهسلامت ببرد!
رفع فیلتر هم که از وعدههای دولت جوانبخت مسعود بود هم ظاهراً علاقه عجیبی به زمینهای دیگران دارد و هرچه خلقا… و رسانهها و مطالبهگریها زور میزند و توپ را جلوی پای مسئولین مربوطه دولتی قرار میدهند تا با یک برنامه و اقدام حساب شده، طومار فیلترینگ را پیچیده و از دور خارجش کنند، عزیزان مسئول آن را شوت میکنند اینطرف آنطرف، البته برخی اوقات برای خالی نبودن عریضه یکی، دو پاس بین خودشان رد و بدل میشود، ولی نهایت همچنان اینکه بالاخره چه کسی و یا کسانی باید تکلیف این فیلترینگ را مشخص کنند، معلوم نیست و گردنگیری مرتبطین و متولیان تا اینجای کار خیلی حساب شده و دقیق، به صفر نزدیکتر بوده تا به صد!
اخیراً هم که خبر رسیده که ظاهراً، قرار است کلاً داستان عوض شود و به جای آزادسازی سکوها و شبکههای اجتماعی و پیامرسانی و اپلیکیشنی، قرار شده به حساب فیلترسازها و فیلترفروشها رسیدگی شود و علیالحساب منبع درآمدهای میلیاردی عدهای، مسدود شود، یعنی آن رفع فیلتر که همچنان محجور و بییار و یاور در گوشهای کنج عزلت گزیده است و کسی احوالی ازش نمیپرسد، همچنان در همان حال و هوا باقی بماند ولی سخت شدن دسترسی مردم به فیلترشکن، با بگیر و ببند و تنگ کردن عرصه بر سازنده و فروشنده فیلترشکن، بهتر و قویتر از قبل به انجام برسد!
ظاهراً عزیزان مسئول فکر میکنند مردم بینوا، با میل و طیب خاطر به سراغ خرید فیلترشکن میروند و کلی هم ذوق میکنند که مجبور هستند ماهیانه چند ۱۰ تا چند ۱۰۰ هزارتومان پول بیزبان را برای خرید فیلترشکن و پروکسی تقدیم نمایند! همانطور که ظاهراً مردم از قصد و برای لج کردن با خودشان خودروهای پرمصرف داخلی را میخرند تا بنزین زیادی مصرف کنند و هم هوای شهر و دیارشان را به مرز خفگی برسانند و هم میلیارد میلیارد بیتالمال برای خرید بنزین خارجی هزینه شود و یک گوشه اقتصاد بهخاطر همین یک قلم یارانه، روی هوا باشد!
عرض هوشنگخانی ما این است که عزیزان متولی و مسئول بهجای حفظ علاقه به توپ و توپبازی، بهتر است به ورزشهای دیگری مثل دو و دوندگی برای خدمت بیشتر به خلقا…، کشتی و یا بوکس برای ضربه فنی یا ناکاوت کردن غول تورم، شطرنج تدبیر و برنامهریزی، صخرهنوردی و دسترسی به ارتفاعات بالای حقوق و مزایای کارگری، برداشتن وزنههای سنگین هزینه مسکن و معیشت از روی دوش مردم و دیگر ورزشهایی که دعای خیر مردم در آن است، روی بیاورند!
هوشنگخان
حرفهای خودی و بیخودی پاسکاری! این جناب توپ عجب چیز توپ و محشریه! خصوصاً وقتی بتوانی آن را شوت کنی در زمین دیگری، یا راه و رسم پاسکاری و کی بود کی بود من نبودم و انداختن مشکلات و یا وظایف به گردن دیگران را خوب یاد گرفته باشی که اینجور که پیداست […]
دیدگاه بسته شده است.