حرفهای خودی و بیخودی بازارساز و دلال! چند روزی است که در بازار ارز، رویارویی جناب بازارساز با بچهزرنگهای نوسانگیر دلال و واسطه وارد مرحله جدیدی شده است، از یکطرف وزارت اقتصاد و دارایی و بانکمرکزی و از طرف دیگر خیل منتفعان نوسان بازار و نوسانگیرهای ریز و درشت و دلال و واسطه […]
حرفهای خودی و بیخودی
بازارساز و دلال!
چند روزی است که در بازار ارز، رویارویی جناب بازارساز با بچهزرنگهای نوسانگیر دلال و واسطه وارد مرحله جدیدی شده است، از یکطرف وزارت اقتصاد و دارایی و بانکمرکزی و از طرف دیگر خیل منتفعان نوسان بازار و نوسانگیرهای ریز و درشت و دلال و واسطه خرد و کلان در مقابل هم صفآرایی کردهاند هر کدام زور میزنند حرف خود را به کرسی نشانده و نرخها را با منافع خود همراه نمایند، البته نفع طرف دولتی قاعدتاً با نفع ملت و بیتالمال یکی است و آن طرف دیگر است که فکر و ذکرش فقط جیب مبارک است و برایش فرقی ندارد که آشفتگی بازار ارز چه بلائی سر قیمت دیگر اقلام و معیشت خلقا… و ایضاً بازار رکودزده و صنعتگر و تولیدکننده بینوا میآورد!
راستش را بخواهید نمیدانیم اینکه دولت در بازار ورود کرده و جلو رکوردشکنی قیمت دلار و یورو را میگیرد و با تزریق ارزهای متنوع آرامش از دست رفته را تا حدی برمیگرداند و در یک کلام، توی سر ارز بینوا زده و آن را گیج و مستأصل میکند که نمیداند راه طبیعی و واقعی بازار و عرضه و تقاضا را طی کند یا کتف و بال بسته یک گوشه نشسته و دیگران را تماشا کند، اساساً درست و منطقی است یا نه. از آنطرف هم قصه همین است که بچهزرنگهای پیدا و پنهان دلال و سفتهباز بازار ارز، خیلی دلشان میخواهد که دلار و درهم و لیر و روبل و یوان و یوروهای خود را به بالاترین قیمت به مردم بفروشند و حالش را ببرند!
البته هم آنهایی که حضور فیزیکی در بازار دارند، هم فعالان از راه دور و مجازی و وبسایتی و تلگرامی، هر چند وقت یکبار این کشمکش و نبرد را تجربه کردهاند و از قضا اگر نگوییم در خیلی از آنها از پس بازارساز برآمدهاند ولی لااقل همیشه طرف شکست خورده نبودهاند، بماند که برخی اوقات همه طرفها بر صعودی شدن نرخها اتفاقنظر دارند ولی به روی مبارک نمیآورند!
به هرحال اینکه وضع بازار جوری است که با وجود ارز نیمایی و سنایی، دولت باید همواره یک چشمش به بازار آزاد هم باشد و مراقب نوسانات آن بوده و تلاش کند که با ورود و خروجهای خود آن را مدیریت نماید، چیز خوبی نیست و معلوم است که عرضه و تقاضا و کشش بازار و قیمت واقعی و این حرفها یحتمل فقط برای دلخوشی امثال ما مردم ساده دل است و از قضا تا این میدان بیدر و پیکر جنگ و گریز برچیده نشود و مثل بسیاری از کشورهای دنیا که نرخ ارز و نوسان آن، تبدیل نشده است به محل درآمد عدهای و فرصتی برای سرمایهگذاری عدهای دیگر و ایضاً حل و فصل کم و کسریهای بودجهای و درآمدی و قسعلیهذا، نشویم، غصههای این قصه همیشه بیشتر از منافع و فواید آن برای دولت و ملت است!
خیلیها که از ما عاقلتر و فهمیدهتر هستند هزار بار فرمودهاند که افزایش تولید و رشد و توسعه صنایع و ارتباطات کالایی و پولی با دنیا و رشد اقتصادی و از بین رفتن کسری بودجه، نتیجهاش این میشود که آبی زیر پوست این ریال مادرمرده برود و رنگی به رخسارهاش بیاید و آرامآرام سرپا شده و برای خودش حرفی برای گفتن داشته باشد، آن وقت است که خودبهخود این بیماری بدخیم مزمن دلارزدگی اقتصاد کشور درمان پیدا میکند و با هر نوسان و اتفاق داخلی و خارجی، آشوب و تلاطم در بازار ارز نمیافتد و خلقا… ریال و سرمایههای ریالی خود را سفت و محکم میچسبند و نیمنگاهی هم به پولهای خارجی نمیکنند!
ولی چه فایده که همه هم و غممان شده است التیام و بهبود اثرات این بیماری و به علت و ریشه آن التفاطی نداریم و انگار حواسمان هم نیست که هرچه بیشتر میگذرد، درمان بیماری کهنه، سختتر و دردناکتر شده تا جایی که کار به یک جراحی طولانیمدت پرخطر عمیق با بیهوشی کامل کشیده میشود که بعید نیست بیمار بهکل از دست برود!
هوشنگخان ا
دیدگاه بسته شده است.