حرفهای خودی و بیخودی تخت گاز یا ترمز گازی! خب، بهسلامتی و دل خوش! کمکم فصل سرما از راه میرسد و با خود دغدغهها و چالشهای گازی را همراه میکند، البته چیز جدید و غریبی نیست، تکرار مکررات سال گذشته و سالهای قبلتر است، با کمی تندی و تیزی و البته پیازداغ اضافهتر به […]
حرفهای خودی و بیخودی
تخت گاز یا ترمز گازی!
خب، بهسلامتی و دل خوش! کمکم فصل سرما از راه میرسد و با خود دغدغهها و چالشهای گازی را همراه میکند، البته چیز جدید و غریبی نیست، تکرار مکررات سال گذشته و سالهای قبلتر است، با کمی تندی و تیزی و البته پیازداغ اضافهتر به هرحال نمیشود که شرایط در همه حال یکسان باشد باید تغییری، تحولی چیزی رخ داده باشد، حالا اینکه تغییرات منفی و تحولات روبه عقب است یا نه، بحث دیگری است که خیلی به موضوع امروزمان ربط ندارد، هرچند همین بیربطی خودش نخ و رشته اتصال خیلی از داستانهای ناترازی و ناهماهنگی و رهاشدگیهای پرتکرار گازی، بنزینی، برقی، بودجهای، آبی، خاکی و… در این ملک است!
در خبر است که مخازن گاز در تابستان گرم که مصرف گاز به حداقل ممکن میرسد، پُر نشده است و همین یک قلم کافی است که جنابان نیروگاهها را در فصل سرما به محاق برده و به گرفتاری مازوتسوزی برگرداند، یعنی علیالحساب حداقل یکی، دو ماه دی و بهمن، حال و هوای شهرهای بزرگ با حضور دیاکسید گوگرد و سرب و دیگر سموم ناشی از مازوتسوزی نیروگاهها و بنزین و گازوئیل خودروها، بسیار دلانگیز خواهد شد و ریه و قلبهای خلقا… سرشار از شوق بایپس و از دست رفتن خواهد شد!
من نمیدانم که واقعاً چه مشغله و گرفتاری وجود داشته است که عزیزان مسئول و مربوط، نتوانستهاند و یا فرصت نکردهاند مخازن گاز را پُر کنند ولی همینقدر میدانم که باید همه چیز را به فال نیک گرفت و حتماً و حکماً، حکمتی در کار بوده است که امسال علاوه بر نیروگاهها، بخشی از مردم هم به سراغ سوختهای جایگزین رفته و تنوعی بینظیر از چوب و نفت و هیزم و حتی روغن نهنگ را به انتخاب خودشان و با رنگبندی مورد پسند، بهکار گرفته و زمستانی متفاوت، خاطرهانگیز و ماندگاری را تجربه نمایند. البته این ماندگاری به این شرط است که سالهای آینده هم قصه خالی بودن مخازن و ناترازی گازی و برقی خود را به رخ نکشیده و دچار تکرار نشویم که ظاهراً با این دستفرمانی که ما میبینیم، هر چیزی ممکن است و بهتر است خودمان را بسپاریم به دست تقدیر (همان هنرمندی مسئولین و مربوطین) تا ببینیم قرار است چگونه ما را سورپرایز کرده و شوکه نمایند!
حالا جالب است که این وسط، برخی عزیزان، ساز افزایش قیمت گاز را کوک کردهاند که نمیدانیم قیمت گاز خانگی هم در این ساز ناکوک هست یا عجالتاً این افزایش قرار است گریبان صنایع بینوا که هیچ دیواری کوتاهتر از آنها پیدا نمیشود، را خواهد گرفت ولی هرچه هست این بدبینی هوشنگخانی ما بدجور روی مخ جنابمان رفته است که بعید نیست پُر نبودن مخازن و زمستان در پیش همهاش مقدمه گرانی و گران کردن است و این سادهدلی ماست که نمیگذارد ربط اینها را متوجه بشویم!
در خبر است برخی صنایع بزرگ و ایضاً پتروشیمیها مبالغ خیلیخیلی بالایی به شرکت گاز بدهکار هستند و یک انقولتی این وسط هست که بخشی از این مبالغ مربوط به گاز مصرفی (سوخت) پتروشیمیهاست که عزیزان گازی آنها را با قیمت گاز خوراک این شرکتها محاسبه کردهاند که کلاً چند همتی نتیجه بالا و پایین شده است، به هرحال اینجور که گفتهاند و شنیدهایم، کل بدهی معوق چند ۱۰ همتی را شامل میشود که از قضا همین بدهی هم میل مبارک برخی دوستان مربوطه را به سمت افزایش نرخ گاز متمایل کرده است و ظاهراً در چند ماه آتی همزمان با کمبود گاز که یک سر آن به همین متولیان و مسئولان برمیگردد، قیمت آن هم افزایش پیدا میکند که کیف و حال خلقا… کامل شود و عیششان منقص نشود!
راستش را بخواهید همگی میدانیم که ناترازی در تولید و مصرف داریم که خودش درد و ناراحتی بزرگی است و درمانش چندسالی طول میکشد، بنابراین اگر حواسمان جمع برنامهریزی و مدیریت و تدبیر نباشد و اشکالات کوچک و بزرگ سیستمی و انسانی و آب و هوایی مزید بر علت شود، کار تأمین گاز خانهها در فصل سرما بدفرم به خنس میخورد!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.