حرفهای خودی و بیخودی آن برخیها! امروز قصد داریم احوالی از دنیای کارمندی و کارگری و کارشناسی بپرسیم و در مورد تعداد اندکی از ایشان که جزء نوادر روزگار و کمیابهای دوران، یعنی آن برخیها، حرف بزنیم، آن هم چه حرفهای شیک و مجلسی و خانه خراب کنی! خدمت مبارک باسعادتتان عرض کنم که، […]
حرفهای خودی و بیخودی
آن برخیها!
امروز قصد داریم احوالی از دنیای کارمندی و کارگری و کارشناسی بپرسیم و در مورد تعداد اندکی از ایشان که جزء نوادر روزگار و کمیابهای دوران، یعنی آن برخیها، حرف بزنیم، آن هم چه حرفهای شیک و مجلسی و خانه خراب کنی!
خدمت مبارک باسعادتتان عرض کنم که، این آن برخیها به کم و بیش دارای خصوصیات مشترکی هستند که البته ممکن است در یک خصوصیت و مدل رفتاری و گفتاری و ایضاً فکری و ارتباطی، دارای تبحر و تخصص خاصی باشند ولی بهطور کل برآیند زیر و بم ایشان، آنها را در یک طبقه و گروه قرار میدهد که همان برخیهایی است که عرض کردیم!
بهتر است خیلی حاشیه نرویم و برویم سراغ برشمردن خصایص یکی از یکی بهتر این جنابان که شنیدنش هم مو را بر تن هر مدیر و رئیسی، راست میکند چه رسد که یکی یا زبانمان لال چند عدد از این نازنین حضرات، نصیب و قسمت ایشان شود که روز آفتابی روشن را چون نیمه شب، تیره و تار میکند.
این جنابان کارمند، رابطه مستقیمی با ایجاد تنش و ارهکشی و رابطه معکوسی با کار تیمی و روابط اجتماعی مناسب دارند. یعنی فرقی نمیکند که موضوع چیست، اولین گزینه ارتباطی آنها کَل، کَل و نشاندن حرف خود به کُرسی و ارهکشی است و قرار گرفتن در یک گروه و انجام کار تیمی و یا حداقل نشان دادن همراهی با یک گروه و انجام تیم وُرک، چیزی شبیه رویا و آرزوی دستنیافتنی است.
مطالعه و تحقیق و وقت گذاشتن برای رشد علمی و فنی و استفاده از تجربه افراد مجرب و گوش دادن به اهل فن و اهل نظر و پیشکسوت و این قسم حرفها، کلاً برای ایشان، شوخی است، آن هم از نوع شوخیهای نابهجا و بیمزه! صدبار هم اگر از همین سوراخ بیاطلاعی و کمسوادی گزیده شوند، یکبار هم به این صرافت نمیافتند که سراغی از تحقیق و مطالعه و مشاوره بگیرند، بماند که اساساً هیچ وقت زیر بار نمیروند که در کار و تصمیم خود دچار لغزش و اشتباه و خطا شدهاند، حاشا و کلا!
تا دلتان بخواهد اهل شوخی و مزاح و تیکه انداختن و عیب و اسم روی دیگران گذاشتن هستند، ولی وای بهروزی که بخواهی سر شوخی را با ایشان باز کنی و یا حرف و تیکه و تمسخرش را جواب بدهی، چنان شاکی شده و بههم میریزد و از اخلاق و مرام و ادب و نزاکت داد سخن گفته و طرف مقابل را بیمبالات و حتی وقیح معرفی میکند که باورش هم سخت است این بشر همان فرد مزهپران و زیادی خوشمزه لحظاتی قبل است!
در جلساتی که زمان آن قبلاً تعیین و اعلام شده است، دیر تشریف میآورد، همیشه هم میخواهد زودتر جلسه را ترک کند، گفتگو و مشارکت سازنده در بحث هم که حرفش را نزن، نقد و انتقاد از جنابشان و عملکردشان هم که مساوی است با اعلام جنگ رسمی و تمامعیار و مبارزه تا سر حد مرگ!
رعایت دستورالعملها و قواعد و آییننامههای کاری و انضباطی و ارتباطی هم که کلاً بگیر نگیر دارد، یعنی بستگی به میل و حال مبارک دارد، در شرایط مختلف هر جور که صلاح بداند عمل میکند، البته این فقط در مورد خود ایشان صدق میکند وگرنه در مورد دیگران که باید تمام قواعد و دستورالعملها سفت و سخت رعایت و اجرا شود وگرنه همین جناب یکدفعه در جایگاه مدعیالعموم ظاهر گشته و مطالبهگری خود را به رخ عالمیان میکشد!
نوع نگاه و زاویه دیدشان نسبت به موضوعات و بحث اخلاق حرفهای و رعایت حقوق دیگران و حفظ اصول کاری، چیز غریب و عجیبی است، در قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود، چیزی شبیه صفر تا صد یا همان همه یا هیچ خودمان، تکلیفت که در مقابلش معلوم نیست، تکلیف خودش هم با خودش معلوم نیست، گاهی از سوراخ سوزن رد میشود و گاهی از در دروازه هم رد نمیشود. به قاعده برنده در مذاکره و معامله، جوری اعتقاد دارد که اگر طرف مقابل بهطور کامل از حیز انتفاع ساقط شود، خیلی بیشتر به نفعش است که براساس قرائت این بزرگوار در این حالت وین وین قرار گیرد!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.