حرفهای خودی و بیخودی حباب هم حبابهای قدیم! یکی از مسئولین اتحادیه طلا و جواهر فرمایش کردهاند که حباب سکه حدود ۱۱ میلیون تومان شده است، خواستیم عرض کنیم که دَم شما مسئولین و متولیان مربوطه گرم، خسته نباشید، کلاهتان را کمی بالاتر بگذارید! ایضاً اینکه اسمش را حباب گذاشتهاید، تا همین چند سال […]
حرفهای خودی و بیخودی
حباب هم حبابهای قدیم!
یکی از مسئولین اتحادیه طلا و جواهر فرمایش کردهاند که حباب سکه حدود ۱۱ میلیون تومان شده است، خواستیم عرض کنیم که دَم شما مسئولین و متولیان مربوطه گرم، خسته نباشید، کلاهتان را کمی بالاتر بگذارید! ایضاً اینکه اسمش را حباب گذاشتهاید، تا همین چند سال پیش معادل قیمت یک سکه تمام بود و حدود ۱۰ سال پیش با آن میشد ۱۰، ۱۱تایی سکه خرید، بنابراین این جناب حباب، اصل جنس است، غول بیشاخ و دُم است، گولاخ کریهالمنظر است، کلمه حباب خیلی شیک و مجلس است، برای یک سکه ۵۰ میلیون تومانی باید چند صد هزار تومان و یا خانه پرش یکمیلیون تومان باشد، اینکه اعلام میشود مابهالتفاوت ارزش واقعی سکه نسبت به قیمت کف بازار آن به بیش از ۲۰ درصد کل مبلغ سکه رسیده است، معلوم است یک جای کار بدجور لنگ میزند، حالا از هنر و کفایت عزیزان ناظر و مسئول و متولی و بانکی و اقتصادی است و یا طرح و برنامه و حساب و کتاب پشت سر آن است، نظری نداریم ولی همچین بینظر هم نیستیم! بگذریم…!
جالبانگیز هولناک این است که برخی دوستان مسئول فرمودهاند که این افزایشهای شتابان قیمت سکه و طلا، باعث تحریک مردم برای تقاضای کاذب جهت خرید و التهاب بازار نشده است!! ما هم مثل این دوستان از اینکه بالا رفتن قیمتها باعث التهاب در بازار نشده است خیلی خوشحال بودیم ولی از آنجا که طوفان و سونامی پیشآمده، بازار را شخم زده و در عرض دو، سه هفته سکه به قاعده نیمی از قیمت طول تاریخ خود، رشد کرده است، الحق والانصاف نگران و ترسان و لرزان هستیم ولی باز بهخاطر گل روی عزیزانی که فرمودهاند؛ التهابی در بازار ایجاد نشده و تقاضای کاذب درست نشده است، ما هم میگوییم همانی که این بزرگواران میفرمایند!
البته این را هم عرض کنیم که وقتی حقوق و درآمد اکثریت قریب بهاتفاق مردم کمتر از نصف قیمت یک سکه و درآمد حداقل نصف خلقا..، یکسوم آن است، چطور متولیان و مربوطین گرانقدر انتظار دارند وقتی قیمت سکه به قله تاریخی خود میرسد، مردم به بازار هجوم برده و تلاطم خریدهای احساسی و کاذب به راه بیفتد، اصلاً همین که با توجه به رشد روزانه و دَمبهساعت طلا و سکه و ارز، صف خریداران و هجوم ملت همیشه در صحنه را نمیبینیم باید بفهمیم که بازار آنقدری متلاطم و نوسانی و بیحساب و کتاب و شیر تو شیر و قیمتها دور از دسترس است که حتی خریدی هم برای حفظ سرمایه به سختی اتفاق میافتد و از اتفاق این وضعیت یعنی کفبر، بازاری به آن معنا نداریم که بخواهد متلاطم و مواج و طوفانی باشد، این که میبینیم به هر چیزی شبیه است جز یک بازار!
بالاخره اگر خلقا… ایرانی جماعت، نخوردهاند نان گندم، ولی لااقل دیدهاند دست مردم! این کلاف سردرگمی که هر کسی از راه میرسد، یکطرفش را گرفته و میکشد، این حجم ژلهای نامتوازن بیسروته و بیحساب و کتاب، که حباب قیمتی یک سکهاش حدود ۱۱ میلیون تومان است، هرچه هست اسمش بازار نیست که بخواهد تلاطم و نوسان و تثبیت و تنظیم آن هم قاعده و چارچوب و تکلیف معلوم، باشد برای همین است که هیچ چیزش به آدمیزاد نرفته است!
من که نمیدانم عزیزان مدیر و کسانی که در شرح وظایفشان نقشی در تنظیم و تعدیل بازار و کنترل تورم و گرانی و تثبیت نرخها و تراز کردن عرضه و تقاضا و کوتاه کردن دست محتکر و دلال و کم فروش و گرانفروش و این قسم چیزها وجود دارد، الان کجا تشریف دارند، یعنی دقیقاً کجای این هنگامه بینظمی و بیثباتی و مواجی و درهم و برهمی قرار دارند و بالاخره قرار است که چه فکری کرده و با کدام برنامه و تصمیم و اقدامی به داد بازار و خلقا… بینوای گرفتار به دست این همه درایت و کاردانی و همهچیزدانی برسند!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.