حرفهای خودی و بیخودی اعتبار طرحهای بیاعتبار! سادهدلی من هوشنگ و جمیع بازنشستگان و اهل و عیال مربوطه آنقدری هست که بعد از سالها که بالاخره قانون همسانسازی حقوق بازنشستگان، مصوب گردید و در برنامه هفتم توسعه هم جا خوش کرد، فکر میکردیم آفتاب سال نو نزده، این تغییرات و تحولات پرداختی بدون هیچ […]
حرفهای خودی و بیخودی
اعتبار طرحهای بیاعتبار!
سادهدلی من هوشنگ و جمیع بازنشستگان و اهل و عیال مربوطه آنقدری هست که بعد از سالها که بالاخره قانون همسانسازی حقوق بازنشستگان، مصوب گردید و در برنامه هفتم توسعه هم جا خوش کرد، فکر میکردیم آفتاب سال نو نزده، این تغییرات و تحولات پرداختی بدون هیچ حرف و حدیثی در فیش حقوقی سر ماه ظاهر میشود و اگرچه این مبالغ به همراه همان اصل و فرع حقوق بازنشستگی، کوچکتر از این حرفها هستند که با غول گرانی و تورم دَر بیفتند ولی به هرحال اندکی آب زیر پوستمان میرفت و رنگی به رخساره زردمان پاشیده میشد! برای همین فکرش را هم نمیکردیم که هوای خوش بهاری جای خود را به آفتاب سوزانتر از همیشه تابستان بدهد و سررسید وعدهها پشت سر هم بیایند و بروند و ماه اول پاییز و مهر موعود هم نفسش به شماره بیفتد ولی خبری از همسانسازی نباشد که نباشد!
راستش را بخواهید، اشکال از عزیزان مسئول و برنامهریز و قانوننویس و تصویب و تأیید و ابلاغکننده نیست، صفر تا صد تقصیرها بر گردن ما بازنشستگان نازنازی روی پَر قو بزرگ شده است که مضاف بر اینکه صبر و تحملمان کم است و با عمر نوح و صبر ایوب میانهای نداریم، دو ریالی مبارکمان هم آنقدر کج و چوله است که نمیافتد و نمیدانیم (یعنی کسی هم به ما نگفته است) که وقتی قانونی مصوب میشود و در پای طرحی مهر تصویب و تأیید و ابلاغ خورده و ردای قانون و مقررات بر قامتش مینشیند، به تنهایی کافی نیست و اگر اعتبار (همان پول بیزبان چرک کف دست) نباشد که برای آن در نظر گرفته شده و بهقول اهل فن، تخصیص داده شود و مجبور باشد برود آخر صف اخذ اعتبار بهخاطر همین بیاعتباری (بیپولی)، کل اعتبار قانونی و حقوقیاش هم روی هوا خواهد ماند تا زمانی که جناب اعتبار از راه برسد و همزمان هم قانون و طرح و هم اعتبارش را معتبر کند!
ظاهراً باید منبعد عزیزان اجرایی و تقنینی قول و وعدههای خود را براساس وجود یا عدم وجود اعتبار لازم برای هر قانون و مصوبه و لایحه و دستورالعمل، تنظیم نمایند، البته مستدعی است، آن قصه پرغصه قول و وعدههای پرتکرار و امروز و فردا و این فصل و آن سال و بُزک نمیر بهار میاد و این قسم وعدههای ناسرانجام را از فرمایشات و قول و قرارهایی که با خلقا… میگذارند، خارج فرمایند و به جای آن قول و وعده و شعار زمان پُر شدن حساب و تأمین بودجه برای هر پروژه و مقررات و مصوبه را در دستور کار قرار بدهند، بالاخره اگر هم زمان تصویب و تأیید و اجرا و هم زمان تأمین اعتبار هر دو بر مدار قول و وعده ایشان قرار بگیرد، ضرب شدن ۲ مقدار نامعلوم، یک چیزی در مایههای بینهایت زمان لازم دارد تا تعیینتکلیف شود و خب قاعدتاً مردم ایرانیجماعت که هیچ، این کره خاکی هم معلوم نیست تاب تحمل این همه گذر زمان و صبر و شکیبایی را داشته باشد!
نظر هوشنگخانی ما این است حالا که این ۴۰ درصد از همسانسازی ۹۰ درصدی حقوق بازنشستگان با کارکنان، که قرار بود در سال ۱۴۰۳ محقق شود و هنوز در شِش و بِش شد، نشد است، لااقل همان حقوق قبلی و حداقلی همه بازنشستگان پرداخت گردد، زیرا در خبر است که برخی از بازنشستگان ارجمند یک ماهی حقوق معوقه دارند، البته اینکه راوی این خبر راست گفته و یا ناراست فرمایش کرده است را نمیدانم!
به هرحال از بازنشست جماعت، شریفتر و محترمتر و مظلومتر و دیوار کوتاهتر، نداریم، بنابراین بر مسئولین ارجمند مربوطه فرض است که با تدارک هرچه زودتر بودجه، حفظ حرمت و شأن این نورچشمها را پاس بدارند…!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.