بازنشستگی پیش از موعد اجباری! بدینوسیله اینجانب، پلاسکو ۵۴ ساله از تهران به استحضار میرسانم، علیرغم آنکه به خوبی با قوانین کار آشنا هستم و میدانم که سن بازنشستگی در ایران ۶۰ سال میباشد ولی به دلیل آنکه اینجانب از بدو تولد مشغول کار بوده و سنوسال بنده با سابقه کارم برابری میکند، بنابراین […]
بازنشستگی پیش از موعد اجباری!
بدینوسیله اینجانب، پلاسکو ۵۴ ساله از تهران به استحضار میرسانم، علیرغم آنکه به خوبی با قوانین کار آشنا هستم و میدانم که سن بازنشستگی در ایران ۶۰ سال میباشد ولی به دلیل آنکه اینجانب از بدو تولد مشغول کار بوده و سنوسال بنده با سابقه کارم برابری میکند، بنابراین خود را مستحق بازنشستگی دانسته و علیرغم مخالفتهای متعدد کسبه و مسؤولان و صاحبان، بهصورت خویش فرما خودم را بازنشسته مینمایم.
لازم به ذکر است بنده بابت این رفتار ناگهانی و دور از انتظار، از هیچکس در هر مقام و مسؤولیتی که هست، عذرخواهی نمیکنم و اعتقاد دارم، با توجه به حال و روزی که بنده داشتهام باید سالها پیش یعنی وقتی ۳۰ سال سابقه کار داشتم، یا بنده را بازنشسته و یا به من رسیدگی میکردند و دستی به سر و گوش و شکل و شمایل بنده میکشیدند تا بنده هم جانی تازه میگرفتم. بنابراین نه عذرخواهی میکنم و پوزش میطلبم و نه راضی میشوم کسی به خاطر این آتشسوزی و فرو ریختن و به هم فشردگی ایجاد شده، از کسی عذر خواهی نماید.
اما به ساختمانهای بلند مرتبه و با سابقه که همانند بنده بهکار سخت گمارده شده و به ایشان توجهی هم نمیشود توصیه مؤکد دارم که رفتار بنده را سرمشق خود قرار ندهند، زیرا بنده در ابتدا قصد نداشتم اوضاع به این شکل شود و فقط برای جلب توجه، کمی شلوغش کردم و دود و دمی راه انداختم ولی به دلیل خستگی مفرط نتوانستم اوضاع را کنترل کنم و یک دفعه متوجه گردیدم که به ناچار باید تا ته خط بروم و من هم رفتم!
به هر حال بنده که از حضور کسبه و صاحبان و مسؤولان و اهالی محترم محل، مرخص شده و به دیار عدم رهسپار گردیدم ولی به کسانی که دستی در آتش دارند و از قوانین کار و سن بازنشستگی و ایمنی و مرمت و اینجور چیزها، اطلاعاتی دارند و یا مسؤولیتی به گردنشان هست، استدعای عاجزانه دارم، هوای دوستان قدیمی بنده که سرشان به خطر است و شاید برای آنها ابلاغیه و اخطاریه و تذکر و حتی حکم و دستوری هم صادر شده باشد را داشته و نگذارند چنان عرصه بر ایشان تنگ شود که به ناچار مجبور شوند برای آنکه کسی صدایشان را بشنود، دست بهکارهای عجیب و دور از انتظار بزنند.
در پایان تکرار میکنم، علیرغم ابراز ندامت و پشیمانی از کرده خود، به هیچ عنوان عذرخواهی نکرده! و همه را به جز خودم در به وجود آمدن این شرایط مقصر میدانم، ولی با این حال از مسببین و مقصرین گرانقدر هم هیچ گله و شکایتی ندارم، زیرا که معتقدم راه رفتنی را باید رفت، حالا ۱۰۰ سال زودتر یا دیرتر فرقی ندارد، مهم تمام شدن تاب و تحمل بنده و عدم توجه و دلمشغولی مسؤولین است که در این فقره، همه شرایط به نحو مقتضی آماده و مهیا شد و باعث گردید این بار، به خاطر خود بازنشستگی پیش از موعد، معروف و مشهور گردم!
زیاده عرضی نیست، باقی بقایتان، پلاسکو … .
هوشنگ خان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.