دهه چهارم انقلاب اسلامی، ریشهها و اُمیدها اکنون و پس از گذشت قریب به ۴ دهه از انقلاب اسلامی، یکی از اصلیترین سؤالاتی که پیرامون موضوع انقلاب اسلامی ذهن آحاد مردم، خصوصاً جوانان را به خود مشغول کرده، آن است که ادامه مسیر انقلاب اسلامی چه آینده امیدوارانهای را ترسیم میکند؟ به گزارش خانه ملت، […]
دهه چهارم انقلاب اسلامی، ریشهها و اُمیدها
اکنون و پس از گذشت قریب به ۴ دهه از انقلاب اسلامی، یکی از اصلیترین سؤالاتی که پیرامون موضوع انقلاب اسلامی ذهن آحاد مردم، خصوصاً جوانان را به خود مشغول کرده، آن است که ادامه مسیر انقلاب اسلامی چه آینده امیدوارانهای را ترسیم میکند؟
به گزارش خانه ملت، پرسشی که از یکسو مطالبه منطقی و به حق نسل جوان محسوب میشود و از سوی دیگر نیازمند ارایه پاسخ کامل و کافی از سوی مسؤولان کشوری در نهادهای سیاستگذار، قانونگذار، مجری و ناظر است.
پیش نیازِ پاسخ به پرسش کلیدی فوق، مرورِ ریشههای شکلگیری نهضت و متعاقب آن سرنگونیِ رژیم پهلوی است. اگر چه حسب سلایق و زوایای دیدِ گوناگون میتوان علت یا علتهای متعدد و متنوعی را برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران بَر شِمرد، لکن استناد به آرای اندیشمندانِ بینالمللی که با تمرکز بر انقلاب ایران بهطور موشکافانه و به واسطه مشاهدات میدانی به بررسی آن پرداختهاند، از دو منظر قابلیت پذیرش دارد.
نخست آنکه پیش فرضها و حُب و بغضهای کمتری در آن دخیل است. دوم آنکه این آرا فارغ از چیستیِ آن، سطح وسیعتری از مخاطبان در داخل و خارج از مرزهای کشور را در بر میگیرد و اصطلاحاً جهان شمولتر است.
در این میان یکی از بارزترین اندیشمندانی که به واسطه علاقه به موضوع انقلاب ایران و دو مرتبه حضور در کشور حدفاصل اواخر تابستان تا اواسط پاییز سال ۵۷، در رابطه با علل شکلگیری انقلاب اسلامی و ریشههای آن نظریهپردازی کرده است، میشل فوکو اندیشمند شهیر فرانسوی است.
این فیلسوف بزرگ عالم غرب، که هیچگونه پیوندی با مردم ایران نداشت، قبل از پیروزی انقلاب به حمایت از انقلاب و مردم ایران برمیخیزد، اما درست بعد از پیروزی انقلاب مطالبی از او منتشر میشود که ظاهراً نشان میدهد نظر او نسبت به این انقلاب تغییر کرده است.
فوکو در بررسیهایش تأکید میکند که این انقلاب نمیتواند با انگیزههای اقتصادی و مادی، صورت گرفته باشد. زیرا اگر قرار بود که با انگیزههای اقتصادی و مادی باشد، اقشار مرفه نمیبایستی در آن شرکت میکردند. فوکو از مصاحبههای خود با اعتصابیونی از اقشار مرفه در مدت حضورش در ایران خبر میدهد. مانند کارکنان هواپیمایی ملی ایران یا کارگران پالایشگاه آبادان. فوکو معتقد بود که در آن زمان مشکلات اقتصادی در ایران آنقدر جدی نبود که بتواند ملتی را در گروههای صد هزار نفری و حتی میلیونی به خیابانها بکشاند، بهطوری که آنها سینههای خود را سِپَر گلوله سازند.
از سوی دیگر اینکه پایینترین اقشار این کشور -به لحاظ درآمد- با مرفهترین اقشار متحد شده بودند، برای فوکو پدیدهای شگفتانگیز قلمداد میشده است. بنابراین فوکو در شناخت علل این انقلاب، علل متفاوت و به نوعی منحصر به فرد را ذکر میکند که بهطور خلاصه عبارتند از شکست مدرنیسم، ویژگیهای مذهب تشیع، وارد کردن دین در سیاست، وجود رهبر منحصر به فرد و ارتباط بین آیینهای مذهبی و اراده جمعی.
حسب دلایلی که فوکو برای انقلاب ایران بر شمرده است، وجود عنصر دین بهطور عام و مذهب تشیع بهطور خاص به انضمام رهبری منحصر به فرد حضرت امام (ره) را میتوان به عنوان ریشه اصلی پیروزی انقلاب اسلامی ایران قلمداد کرد. ریشهای که از یکسو منبعث از انگیزههای معرفتی مردم و از سوی دیگر ناشی از وجود شکافِ دینی-عقیدتی میان حکومت و ملت در حوزه اداره امور کشور بوده است.
از این رو و در بازگشت به آن پرسش اصلی که پس از گذشت قریب به ۴ دهه، مسیر پیش روی انقلاب اسلامی ایران چه آینده امیدوارانهای را برای مردم و کشور ترسیم میکند، باید گفت که نوعِ اثر نظام اسلامیِ جایگزینِ پهلوی، بر تحقق انگیزهها و مطالبات معرفتی مردم از جمله استقلال، آزادی، عدالت، کرامت و امنیت است که نقش تعیینکننده خواهد داشت. اثری که مطلوبیتِ آن نیاز به تبیینِ بیشتر و دقیقتر از سوی مسؤولان در سطوح و حوزههای عملکردیِ گوناگون، با تأکید بر ارایه راهحلهای کارآمد جهت حل مسایل جدید دارد.
شواهد و قراین سالهای اخیر حاکی از آن است که جامعه ی امروز ایران، کمتر از گذشته درگیر ماهیتِ مدیریت امور مملکتی است و نگاهی محصول محور یا به تعبیر بهتر، خروجی محور پیدا کرده است. وجود این نوع نگاه، بهطور بالقوه فرصت و تهدید توأمانی محسوب میشود که حسب کیفیتِ واکنشِ نظام حاکم به آن، میتواند به فرصت و یا تهدید عملی بدل شود. فرصت و تهدیدی که تحقق هر یک از آنها در گروِ عناصری چون کیفیتِ پاسخگوییِ مسؤولان و شفافیت عملکرد آنهاست.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.