دلال‌ها از کجا می‌آیند؟!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی دلال‌ها از کجا می‌آیند؟!   قبل از هر چیز عرض کنیم که هوشنگ‌خانی که ما باشیم، اساساً و اصولاً هیچ مشکل و عنادی با آن دسته از واسطه‌ها و دلال‌هایی که با حضور مؤثر خود باعث ارتباط خریدار و فروشنده شده و نقش مثبت و مهمی را ایفا می‌کنند، ندارم […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

دلال‌ها از کجا می‌آیند؟!

 

قبل از هر چیز عرض کنیم که هوشنگ‌خانی که ما باشیم، اساساً و اصولاً هیچ مشکل و عنادی با آن دسته از واسطه‌ها و دلال‌هایی که با حضور مؤثر خود باعث ارتباط خریدار و فروشنده شده و نقش مثبت و مهمی را ایفا می‌کنند، ندارم و ایضاً هیچ رفاقت و دوستی و صنمی با این گروه از دلالان و آن دسته دیگر (که کم هم نیستند) که حضور و دخالت و ورودشان به هر بازار و کسب و کاری، منشأ گرانی و تورم و کمبود و سوء‌استفاده و مشکل است هم نداریم و در این یادداشت هرجا نامی از دلال و واسطه آوردیم منظورمان همین گروه دوم که مصیبت بزرگ و گره‌کور مشکلات خیلی از موضوعات اقتصادی هستند، می‌باشد و همان‌طور که عرض کردیم با بچه‌مثبت‌های این شغل و پیشه، نه گیر و گرفتاری داریم و نه عُلقه و محبتی! بگذریم…

داشتیم به این موضوع فکر می‌کردیم چطور و چگونه است که این جنابان واسطه و دلال بچه‌زرنگ، در هر کسب و کار و بازار و گوشه و کنار و سوراخ و سمبه‌ای حضور فعال پررنگ دارند و هیچ کجای این اقتصاد بیمار نیست که از حضور و تأثیر این قماش، محروم باشد و حتی در برخی بازارها، بیشتر اوقات هرچه می‌بینیم دلال و واسطه است و چطور بشود که در آن وسط‌ها یک خریدار و فروشنده واقعی پیدا شود، و آنقدر چگالی و تراکم تمام وقت جنابان واسطه، بالاست که خودشان به این صرافت می‌افتند که با استفاده از همان اصول و قواعد کاری و ترفند و زیر و روکشی‌هایی که بلد هستند، تعدادی از هم‌قطار‌ها را از گردونه خارج نمایند تا هم جا برای حضور چهار نفر خریدار و فروشنده واقعی باز شود و قفل معاملات بشکند و هم سود و منافع خودشان بیشتر و چرب‌تر شود!

به‌نظر می‌رسد همه ما خلق‌ا… و ایضاً اهل فن بر این نکته اتفاق‌نظر دارند که برای اینکه جامعه و اقتصاد را بتوانیم از چسبندگی این دلال و واسطه‌ها نجات دهیم، قبل از هر چیز باید ببینیم راه ورود این بزرگواران بی‌بدیل به هریک از بازارها، کجاست و چطور می‌شود که حتی در کسب و کارهای جدید و بازارهای تازه ایجاد شده هم، تا می‌آییم به خودمان بجنبیم، امورات و مهمات کار به دست ایشان می‌افتد و چنان در تار و پود همه چیز رسوخ می‌کنند که رسماً تشخیص سره از ناسره و جداسازی خوب و بد و زشت، امکان‌پذیر نیست!

این را هم عرض کنم که اصلاً فکر نکنید این حضرات دلال و واسطه، آدم‌های منحصر‌به‌فرد و خیلی حواس‌جمع و نابغه‌ای هستند که به این سرعت و فوتی فوری می‌توانند وارد هر معرکه‌ای شده و زمام امور بی‌نظمی و مداخله و اخلال را در دست بگیرند، خیر از اتفاق این نوع کار‌ها آنقدر‌ها هم نیاز به هوش و فراصت و زبردستی ندارد، کمی سرعت عمل، اندکی حواس‌جمعی و مقدار قابل‌توجهی بی‌انصافی و پشت هم اندازی و هنر ترکیب راست و ناراست و منفعت‌طلبی یک‌طرفه، همه آن چیزی است که لازم است با تکیه بر آن‌ها هر بازار متوازن و متعادلی را به ناترازی و نوسان کشاند و از قِبَل آن جیب مبارک را پُر و پیمان و خلقی را متضرر و نگران کرد!

همه این‌ها را عرض کردیم تا به این برسیم که این چارچوب و دستورالعمل و قواعد و رویه‌ها و ایضاً نظارت و کنترل و بازرسی‌ها در هر بازار و صنعت و تجارت و خدمات است که معلوم می‌کند که زبل‌خان‌ها چطور وارد بشوند، چقدر نفوذ و قدرت بگیرند و به چه میزان بلا و مصیبت و ضربه به پیکر آن بازار و دست‌اندرکاران و ذی‌نفعان و در یک کلام مردم بینوا وارد کنند، وگرنه این جماعت به خودی‌خود، آنقدر‌ها دست و پا ندارند که بتوانند یک بازار سر و ته معلوم و با قوانین و مقررات حساب شده و قواعد و رویه‌ها محکم و استوار و نظارت و کنترل دقیق و به‌موقع و ایضاً تشویق و تنبیهات مؤثر و تنظیم‌کننده، را به سمت ناهمگونی و بی‌ثباتی و تورم و کمبود و به‌هم ریختگی کشانده و حظ‌وافر ببرند!

 

 

هوشنگ‌خان