حرفهای خودی و بیخودی تعریف وارونه رسانه! نمیدانم هوشنگخان که خودمان باشیم، خیلی سختگیر و حساس و پُرتوقع هستیم یا راستی راستی این وضعیتی که در برخی از وبسایتهای تبلیغی و پایگاههای خبررسان و رسانههای مختلف، مشاهده میکنیم، خیلی هم معمولی و عادی است! دلمان میخواهد یک دل سیر حرف درشت و گُنده و دعای […]
حرفهای خودی و بیخودی
تعریف وارونه رسانه!
نمیدانم هوشنگخان که خودمان باشیم، خیلی سختگیر و حساس و پُرتوقع هستیم یا راستی راستی این وضعیتی که در برخی از وبسایتهای تبلیغی و پایگاههای خبررسان و رسانههای مختلف، مشاهده میکنیم، خیلی هم معمولی و عادی است!
دلمان میخواهد یک دل سیر حرف درشت و گُنده و دعای سخت نثار آن دسته از رسانه و شبهرسانه و پایگاه و وبسایتهای دیرپا و نوظهور و خلقالساعه، نماییم که انگار نافشان را با خبر جنجالی و غلو و ایجاد دلهره و اضطراب و شوآف و فیکگویی و راستنمایی و ناراستنگاری، بریدهاند و هیچ جوره هم حاضر نیستند کوتاه بیایند و از اتفاق، هر روز هم که میگذرد، از خلاقیت و نوآوریهای جدیدتری در این منش و روش رونمایی میکنند!
یعنی اینجور برایتان بگویم که برای دیده شدن و جذب مخاطب، سنگتمام میگذارند، از هیچ فرصت و پنجره و کورسویی، نمیگذرند، بلکه فرصتآفرینی هم کرده و در راهگشایی و استفاده از کانالهای هوایی و زمینی و قیقاج و پیچ در پیج و دوربرگردان و… ید طولایی دارند که بیا و ببین!
کافی است یک موضوعی کمی تا قسمتی مورد توجه مردم قرار بگیرد و یا ذاتاً ظرفیت آن را داشته باشد که هیاهو و بامبول و بههمریزی از دل آن بیرون بیاید، چنان با ظرافت و حوصله و حساب شده، وارد گود شده و با پیازداغ اضافی آن را مورد پسند و خوش عطر و مطبوع کرده و مردم سادهدل را ترغیب و تشویق میکنند آن را دنبال کرده و بخوانند و یا ببینند که اگر همین همت و مساعی را در امور دیگر به خرج میدادند، قطع به یقین هیچ دستاوردی نداشتند چونکه بار کج به منزل نمیرسد و انگار فقط عرصه فضای مجازی و اینترنت و رسانه و خبر است که مستعد چنین هنرنماییهای بیبدیل، بدلهاست! همانطور که خیلی از چیزها و یا ابزارها برای هزار کار مفید و خوب و درجه یک، ساخته و پرداخته شدهاند ولی میشود نقض غرض کرده و فیالمثل با خودرو رهوار خدمترسان، در کف خیابان لایی کشید و قیقاج رفت و با آلودگی بنزینی و گازوئیلی و صوتی، ریه، نفس و روان خلقا… را نوازش کرد، در این فقره هم کار وارونه شده است!
بدشانسی اینجاست که تا دلتان بخواهد سوژه برای چنین موجسواری و بمباران روح و روان مردم و جذب مخاطب وجود دارد، از قیمتها و تورم و یارانه نقدی و کالایی و افزایش قیمت بنزین و بازار خودرو و مسکن گرفته تا ناتکوین و همسترکامبت و نوسانات ارز و التهابات منطقه و فیلترینگ و قسعلیهذا! ما که فکر میکنیم اساساً برخی از وبسایتها کلاً کاری به اتفاقات و خبرها و موضوعات مهم و ارزشمند و تحلیل و تفسیر و مصاحبه و انجام رسالت رسانهای ندارند، یک اتاق فکری دارند که تمام وقت در حال تولید تیتر و عناوین جذاب و چشمگیر و حتی غیرمعمول و شوکهکننده برای ترغیب مخاطب به بازدید از صفحات شان هستند، که از قِبّل بازدیدهای پرتکرار مخاطبین، اثر گذاری بالای خود را به مشتریان خود نشان داده و نرخ درج آگهیها و گزارش آگهیهای خود را بالا برده و جیب مبارک را نونوار کنند!
راستش را بخواهید میترسیم این روش و منش، اولاً کار دست اعتبار همین جنابان داده و به مخاطبگریزی و مشترینداری، ختم شود و ثانیاً اعتبار و وجه دیگر رسانهها و پایگاههای خبری و وبسایتهای اطلاعرسانی را مخدوش و مضروب کرده و اعتماد عمومی به ریز و درشت و فاخر و معمولی و زرد هرچه تارنما و بنگاه خبر و اطلاعرسانی است، جوری بیرنگ شود که با ترمیم و اصلاح و بند زدن، ساز ناکوکش، کوک نشود!
از آنجا که هدف، وسیله را توجیه نمیکند، به صلاح نزدیکتر است که عزیزان ناظر، درجه حساسیت بر روی این مدل جذب مخاطب را آنقدری بالا برده که خروجیاش این باشد که این قسم تیتر و عنوانسازیها، سفرهاش جمع و یا حداقل نماد «عدم اعتماد» طراحی و بر سردر این تارنماها حک شود!!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.