حرفهای خودی و بیخودی سوهان متناسبسازی حقوق! اگر از بنده بخواهید که در مورد متناسبسازی حقوق و زمان پرداختها و چگونگی آن حرفی بزنم، خدمت مبارک با سعادتتان عرض میکنم که خیلی از من آگاهتر و باسوادتر، در این فقره صحبت کرده، شرح و بسط و تذکر داده و نقد کردهاند و جنابمان هم […]
حرفهای خودی و بیخودی
سوهان متناسبسازی حقوق!
اگر از بنده بخواهید که در مورد متناسبسازی حقوق و زمان پرداختها و چگونگی آن حرفی بزنم، خدمت مبارک با سعادتتان عرض میکنم که خیلی از من آگاهتر و باسوادتر، در این فقره صحبت کرده، شرح و بسط و تذکر داده و نقد کردهاند و جنابمان هم در همین خودی و بیخودی، یکی، دو بار در رابطه با صدر تا ذیل این قانون و نحوه اجرا و قول و شعار و وعدهها و شکایت و دغدغه و ناراحتی بازنشستگان و قسعلیهذا، هرچه در فهم و درک هوشنگخانیمان بود، عرض کردیم و عجالتاً نه حوصلهاش را داریم و نه فرصتش را و مهمتر از همه نه امیدی به ثبات و نظم و روشمندی پرداخت بهموقع و وفق مقررات مابهالتفاوت مصوبشده داریم، برای همین خودمان دور خودمان خط کشیدهایم که وارد این معرکه نشویم، خدایناخواسته که خودآزاری نداریم!
اما اینکه امروز قصد کردیم سری به این مقوله که رشته قصه پرغصهاش سر دراز دارد بزنیم، فقط بهخاطر حساسیتهای همیشگی هوشنگخانی بود، از خدا که پنهان نیست، از شما هم پنهان نباشد (عجب ضربالمثل بیربط و بیمسمائی!) در حال خواندن جریدههای امروز بودیم که چشممان به این جمله افتاد که «این مبلغ ترمیمی حقوق برای حفظ قدرت خرید بازنشستگان تعیین گردیده است»! خدا شاهد است که چند وقتی بود که حرف و حدیث و رفتار و منش و اقدام و گفتهای نتوانسته بود چنین سوهانوار روح و روان جنابمان را مورد عنایت سایش و فرسایش قرار دهد. اصلاً نمیدانم عزیزان مسئول و مربوط نگارنده و گوینده این جمله قصار، خنده تلختر از گریه به سراغشان نمیآید، اعصابشان تحمل دارد که این چیزها را بگویند و آرامش خود را حفظ کنند یا خودشان هم از گفته خود شاکی میشوند!
ما که بازنشسته نیستیم و فیالحال چند سالی به بازنشستگیمان مانده است با دیدن چنین ادعا و بزرگنماییها، اینچنین بههم میریزیم و دچار افسردگی لحظهای مدتدار با دوز بالا میشویم، شما تصور بفرمایید بازنشستهای که با حقوق ۱۰، ۱۲ میلیون در حال گذران زندگی با سختی و مشقت است و هر روز شاهد پرواز قیمتها میباشد و بچه و عروس و داماد و نوه هم انتظار و توقع دارند، حقوقش به نیمه ماه هم نمیرسد، به ایشان بگوییم آن چیزی که قرار است به شما بدهند خیلی خوب و عالی است و بالاخره به شما خواهیم داد و صبور باشید و بعد از مدتها که از بدقول و بدعهدی امروز و فردا کردنها گذشت، یکی، دو میلیون برای هر ماه به حسابش واریز شود تا با آن بتواند کمبودها را جبران و قدرت خرید خود را حفظ نماید! چه شود!!
من که میگویم، برخی اوقات ندیدن اخبار و نشنیدن وعدهها و بهطور کل ندانستن برخی چیزها، خودش نوعی نعمت و شانس بزرگ است و از عصبانیت و حرص و جوش خوردنهای زیادی جلوگیری میکند همانطور که شیخ اجل فرمایش میکند که هر خبری که نشنیده میشود ممد حیات است و چون بازگو نشود مفرح ذات پس در هر ندانستنی دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب! به هرحال انسان آه است و دم، همین فقره در بوق و کرنا کردن یک قانون و کلی تأخیر و امروز و فردا کردن خودش به اندازه کافی بازنشستههای مظلوم را ناراحت و شاکی کرده است، اینکه گفته شود با دو ریالی که قرار است پرداخت شود، رویای حل مشکلات و حفظ قدرت خرید به آنها بدهیم، از هر نیش و کنایه و طعنهای کاریتر و از هر ضربهای سختتر است، و بعید نیست موجب صد جور مشکل قلبی و عروقی و آنفارکتوس و شوک و تشنج در این عزیزان شود، بنابراین به صلاح و صرفه است که بگوییم قرار است کمی به حقوقها اضافه شود تا یک گوشه مشکلات را بتوانید با آن حل کنید و نه خانی خواهد آمد و نه خانی خواهد رفت، همین! اینجور ممکن است دعایی هم برای متولیان، نثار شود و امیدی ناامید و دلی هم شکسته نشود!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.