عضو اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین ایران در تجارت خارجی چین کمتر از یکهزارم نقش دارد مجیدرضاحریری، فعال اقتصادی و عضو اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین با حضور در کافه خبر روابط آمریکا و چین، چین و ایران را بررسی کرد. ترامپ قبل از اینکه ریاست جمهوری آمریکا را به عهده بگیرد در […]
عضو اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین
ایران در تجارت خارجی چین کمتر از یکهزارم نقش دارد
مجیدرضاحریری، فعال اقتصادی و عضو اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین با حضور در کافه خبر روابط آمریکا و چین، چین و ایران را بررسی کرد.
ترامپ قبل از اینکه ریاست جمهوری آمریکا را به عهده بگیرد در سخنرانیهای خود مواضع تندی نسبت به چین گرفته بود. او چین را کشوری متقلب خطاب کرد که با کاهش ارزش پول ملیاش بازار آمریکا را تصاحب کرده است. وی حتی در مناظرههای انتخاباتی خود گفت که علاوه بر اجبار شرکتهای آمریکایی به تولید در خاک آمریکا، بر ورود کالاهای چینی تعرفههای هنگفتی اعمال خواهد کرد. ترامپ همچنین گفته بود که چین علاوه بر دستکاری نرخهای ارز، مشاغل آمریکاییها را ربوده است.
در چنین شرایطی برخی کارشناسان معتقدند، تیرگی روابط اقتصادی این دو کشور، سبب میشود که موقعیت خوبی برای کشورهای دیگر ایجاد شود، بر همین اساس ایران از زمان تحریمها رابطه با ثباتی با چین داشته و آن را حفظ کرده است، در همین خصوص، مجیدرضاحریری، عضو اتاق بازرگانی مشترک ایران-چین با حضور در کافه خبر گفت: این موضوع بهطور کوتاهمدت به اقتصاد ایران و روابط تأثیر نخواهد گذاشت. مبادلات تجاری چین و آمریکا ۱۰ برابر ایران و چین است، کالاهایی که بین این دو کشور خرید و فروش میشود متفاوت است. ایران مواد خام و انرژی با چین مبادله میکند. به همین دلیل این تنش بر بازار واردات و صادرات ایران تأثیر خاصی نخواهد گذاشت. مشروح گفتوگو مجیدرضاحریری با خبرگزاری خبرآنلاین را در ادامه میخوانید.
+کارشناسان بینالمللی پیشبینی میکنند جنگ تجاری بین آمریکا و چین رخ میدهد، تحلیل شما در این رابطه چیست؟ آیا آمریکا و چین با توجه به اظهار نظرهای ترامپ، به این جنگ تجاری دامن میزنند؟
دو اتفاق را میتوان بررسی کرد؛ اولین اتفاق این است که رابطه چین و آمریکا قرار است در آینده بدون توجه به نظرهای ترامپ چه شود. به هر حال خیلی از کسانی که در مباحث استراتژیک سیاسی و اقتصادی تخصص دارند معتقدند که در آینده نزدیک درگیری چین و آمریکا وجود دارد. چه ترامپ میآمد چه نمیآمد. این بحث درگیری از زمان بیلکلینتون شروع شده بود.
به همین دلیل این دو کشور بر روی خاورمیانه تمرکز کردند، پیشبینی میشود که درگیریهای آینده دنیا در آسیا پاسیفیک خواهد بود. مکانهایی که چین حوزه نفوذش را گسترش داده و حیاط خلوت آمریکا بوده است، درگیر خواهند شد.
تقریباً چین با تمام همسایگان مرزی در آبهای دریایی چین، کره، ژاپن، فیلیپین و ویتنام با همه دعوای مرزی دارد. در این یک دهه اخیر هرجایی که عمق دریا اجازه میداد خاک بریزند رفتند خاک ریختند و چین باند فرودگاه نظامی درست کردند. این موارد میتواند آینده دنیا را تحتتأثیر قرار دهد.
بخش دیگر هم این است که چین برای گسترش حوزه نفوذ اقتصادی یک بحثی را در یک الی دو دهه اخیر بهطور تئوریک مطرح کرده است که از سال ۲۰۱۲ علنی کرد« احیای جاده ابریشم» است. قصه این موضوع این طور نیست که یک دفعه جرقه زده شده باشد و ابتکاری باشد، این طرح، یک طرح مطالعه شده است که هم دسترسی را به بازارها راحتتر میکند و هم چین راحتتر میتواند تأمین مواد اولیه و انرژی پایدارتری داشته باشد. با این کار در واقع حوزه نفوذش را گسترش داده است. بهطور مثال یک بخش از راه دریا است که از همان دریای جنوبی چین به سمت اقیانوس هند و عمان گسترش پیدا میکند و بخش دیگر از طریق آسیای میانه به سمت آسیای غربی و جنوب اروپا میرود. توسعه این راهها از پیشبینیهایی که شده بود تندتر و بهتر انجام شده است. در بخش خطوط آهن، بهطور نمادین تا لندن یک قطار فرستادند و از طرف دیگر تا بارسلون قطار دیگری فرستاند. به عبارتی چینیها دارند خودشان را در منطقه توزیع میکنند. البته سند NDRC طرح ابریشم یک طرح بسیار گسترده است و مختص به یک خط آهن و یا جاده نیست. موضوعی است که در آن تبادل دانشجو و فستیوال فیلم، بانکها وجود دارد. به هر حال حوزه دعوای آمریکا و چین قابل پیشبینی بوده است.
+چه پیشبینیهایی در این زمینه شده است؟
کارشناسان پیشبینی میکنند تا چند ۱۰ سال دگر چین اولین اقتصاد جهان خواهد شد. قاعدتاً این بدون اصطکاک با منافع آمریکا انجام نمیشود. بخش عمده بازار مبادلات چین، آمریکا است چه خرید کالا و چه فروش آن. آمریکا نمیتواند به این راحتی بگذارد چین در این رقابت برنده شود. مضاف بر اینکه بالای هزار میلیارد دلار، دلاری است که چینیها دارند. اختیار دلار و اختیار طلا بخش عمدهای دست چین است.
به عبارتی از عصر صنعت به سمت عصر تکنولوژی رفتن حتماً یک خونریزی دارد. حالا در گذشته این خونریزی جنگ بوده ولی حتماً الان شکل آن عوض میشود. به همین ترتیب سرعت این فرایند نیز زیاد است. در حال حاضر بازههای زمانی هم اکنون کوتاه شده است.
+یکی از مواضع تند ترامپ نسبت به چین، ارزش یوان این کشور است. او در چندین سخنرانی خود چین را متهم کرده است که در ارزش یوان خود تقلب میکند و مخصوصاً آن را پایین نگه میدارد. نظر شما در این باره چه است؟
این دعوایی است که سالیان سال آمریکا و چین و اروپا با یکدیگر دارند. آمریکاییها معتقدند که رقم در حال حاضر یوان ارزانی است و یوان باید گرانتر از آن باشد. به همین ترتیب معتقدند که چین به عمد قیمت ارز خود را پایین میآورد برای اینکه بتواند کالا در دنیا بفروشد و رقابتناپذیر باشد. بهطوری که این کالا با یوان ارزان تولید میشود. خیلی سال است که این صحبت پیش آمده است.
مبتنی بر تجربه عرض میکنم که در حال حاضر نمیتواند این اتفاق بیافتد و نمیتوانیم کشوری را متهم کنیم که خیلی ارزش پولش را پایین آورده باشد، به دلیل اینکه یوان چین دو سال است در صندوق بینالمللی پول پذیرفته شده است. به هر حال نهادهای ناظر وجود دارد که این پول را نظارت میکنند. لااقل در ۵ سال اخیر این اتفاق محسوس نیست. اگر قیمت پایه را به اندازه قیمت ۲۰۱۰ بگذاریم اتفاق محسوسی نیفتاده است. همان قدر یوان پایین آمده که ارزش یورو نسبت به دلار پایین آمده است. واکنش غیرطبیعی در ارزش یوان نداشتیم. اواخر دهه ۹۰ یا شروع سال ۲۰۰۰ به بعد شاید بوده باشد ولی هم اکنون بعید میدانم.
+در بحث داخلی، با برداشته شدن تحریمها تجارت ایران و چین چه تأثیری دید؟ آیا توانست پیشرفت کند؟
منحنی تجارت ایران با چین کاملاً تا سال ۲۰۱۰ صعودی بود. عمده کالایی که به چین میفروشیم یا خود نفت خام است یا متأثر از نفت خام مانند پتروشیمی، گاز و میعانات نفتی است. این شاکله فروش ما به چین است. در رده دوم مواد خام معدنی به چین میفروشیم، مانند سنگآهن، مس و کبالت. ما از سال ۱۳۶۳ با کمتر از یک میلیارد دلار مبادله بین ایران و چین روابط را نگه داشتیم که این میزان در سال ۱۳۹۲ به ۵۲ میلیارد دلار رسید. افزایش قیمت نفت در این افزایش میزان تجارت مؤثر بوده است. بهطوری که تحت تأثیر کاهش قیمت نفت از سال ۹۲ به بعد این میزان تجارت روندی کاهشی داشته است. در سال ۲۰۱۴ الی ۲۰۱۶ ارزش مبادلات سقوط کرده است. در این سالها تمامی قیمت مواد خام پایین آمده است.
مقاطعی بوده که تبادل تجاری ایران با چین نسبت به ۷۰ به ۳۰ بوده است. اما در حال حاضر این میزان ۵۲ به ۴۸ به نفع چینیها رسیده است. به خاطر این که شاکله فروش ما به چین مواد خام یا انرژی است و شاکله خریدمان از آن چین کالای ساخته شده، تکنولوژی و خدمات است. یعنی متوسط فروش کالای ایران به چین حدود ۲۵۰ دلار برای هر تن است اما متوسط صادرات غیرنفتی ایران به همه جای دنیا ۳۵۰ دلار بر هر تن است. این در حالی است که مقداری که به چین میفروشیم تقریباً ۱۰۰ دلار فرق میکند. به عبارت دیگر خیلی شکل آن خامتر است. به همین ترتیب متوسط خرید ایران از چین هزار و ۳۰۰ دلار برای هر تن است. در واقع داریم کالاهای حجیم ارزان قیمت میفروشیم و کالاهای کم حجم گران قیمت میخریم. به عبارتی اوضاع مبادلات ایران با چین وزنی تغییری نکرده است ولی ارزشی پایین آمده است.
+آیا برجام توانسته به بهبود روابط ایران و چین کمک کند؟
از نظر آماری در زمان قبل از تحریم و بعد از تحریم با چینی تقریباً یک شکل عمل کردیم. حتماً قبل از تحریم مبادلات بسیار راحتتر بود به خاطر اینکه بخشی از تحریمها در چین هم علیه ما صادر شده است. چین کشوری است که خود عضو شورای امنیت ملی است و این تحریمها در چین نیز علیه ما اعمال شد.
آنچه که در چین و هند و ترکیه بود متفاوت بود راههای فراری بود که تحریمکنندگان ما برای ما قرارداده بودند. چون هدف از تحریمها این نبود که در یک سال ما را از بین ببرند، یک کوچههای باریکی را برای ما باز گذاشته بودند. همانطور که ما میتوانستیم در ترکیه از بانکی به اسم هالک استفاده کنیم همانطور در چین نیز میتوانستیم از یک بانکی استفاده کنیم. منتهی ما نفت به چینیها میفروختیم و در مقابل میتوانستیم کالا وارد کنیم. مازاد اینکه اگر نفت زیاد میفروختیم و نمیتوانستیم کالا وارد کنیم در بانکهای چینی باقی میماند و قابل انتقال نبود.
چینیها به ایران کالا میفروختند و برگه ترخیص را به بانک چینی میبرد و پولشان را میگرفتند. اگر این راه فرار نبود در زمان تحریمها بسیار وضعیت سختتر میشد. البته ناگفته نماند که این طرز فکر که اگر ما ایرانیها نبودیم تجارت چین رونق نمیگرفت کاملاً غلط است و ایران در تجارت خارجی چین کمتر از یک هزارم نقش دارد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.