چالشهای لایحه مشارکت عمومی- خصوصی (قسمت سوم)

اما ما می‌بینیم در سایت سازمان برنامه و بودجه بیان می‌شود که مخالفان لایحه دنبال منافع شخصی هستند. در این باره چه می‌گویید؟ به جنبه ظریفی از موضوع اشاره کردید، چند نفر دارند یک متن را وارد نظم حقوقی و حرفه‌ای کشور می‌کنند و ادعا می‌کنند عالی است و اگر کسی پیشنهاد بهبودی خارج از […]

اما ما می‌بینیم در سایت سازمان برنامه و بودجه بیان می‌شود که مخالفان لایحه دنبال منافع شخصی هستند. در این باره چه می‌گویید؟

به جنبه ظریفی از موضوع اشاره کردید، چند نفر دارند یک متن را وارد نظم حقوقی و حرفه‌ای کشور می‌کنند و ادعا می‌کنند عالی است و اگر کسی پیشنهاد بهبودی خارج از چارچوب معرفتی یا منفعی آن چند نفر بدهد، پیشنهاددهنده را آماج تهمت قرار می‌دهند. یک مورد که در مقدمه عرض کردم توجه به علوم انسانی بود. چند سال است روی توسعه «مهارت تفکر نقادانه» و «مغالطه‌شناسی» کار می‌کنم، دیگر خیرخواهان را نیز دعوت می‌کنم و یافته‌های خودم را نیز با آن‌ها به اشتراک می‌گذارم. یک مغالطه متداول، «مغالطه مسموم کردن چاه» است که در کتاب‌ها تشریح می‌شود. الان با گوشی موبایل جستجو کنیم و به صورت دم‌دستی از سایتی بخوانیم: «مغالطه مسموم کردن چاه چنین است که کسی ادعایی کند و برای جلوگیری از اعتراض و مخالفت دیگران، صف مذمومی را به مخالفان آن ادعا نسبت دهد و به این ترتیب، همه آنان را قبل از اینکه سخنی گفته باشند در جای خود بنشاند، زیرا اگر کسی بخواهد سخنی در اعتراض به گوینده مطرح کند، گویا خود را به عنوان مصداقی برای آن صف مذموم، معرفی کرده است.»

تهمت‌های آن‌ها در سایت سازمان و دیگر رسانه‌ها در واقع مسموم کردن فضا برای جلوگیری از به گوش رسیدن تحلیل کارشناسی است. همه توضیحاتی که درباره رفتار‌ها عرض کردم برای آن است که این شیوه‌ها ترک و بر حرف دقیق، فنی و کارشناسی تمرکز شود.

نکته دیگر که در مقدمه عرض کردم، رفتارشناسی‌های گوناگون و آثار آن رفتار‌ها بر نگارش متن لایحه و نیز تداوم رفتار‌ها در تفسیر و اجرای متن قانون بود. برای ما که رفتارهای خطرناک برخی مدعیان مشارکت را از نزدیک و مستقیم می‌دیدیم، پیش از این، دشوار بود که به «خیرخواهان» و حقیقت‌جویانی که درکمیسیون‌ها و جلسات دربسته حضور ندارند، نشان دهیم که واقعیت رفتاری مدعیان مشارکت چیست.

بداخلاقی‌هایی که این روز‌ها مدعیان می‌نویسند و منتشر می‌کنند، گوشه‌هایی از جهت‌گیری و منش این مدعیان را هویدا کرده است. من به غیر از آن که برای لایحه، برای مشارکت و برای مردم دلم می‌سوزد، برای نام ارزشمند سازمان برنامه هم دلم می‌سوزد.

نه فقط به خاطر انجام وظیفه شخصی یا تعلق خاطر به همکاران شریفم در سازمان برنامه، بلکه به احترام سابقه و نام سازمان معتبر برنامه و بودجه به عنوان یک سرمایه ملی نیز دلم می‌سوزد، خصوصاً وقتی می‌بینم برخی مطالب در سایت سازمان به جای استدلال فنی، آغشته به هتاکی، اتهام‌زنی، بی‌ادبی و ترور شخصیت شده است.

 

* … که مصداق بارز بداخلاقی حرفه‌ای است.

البته بداخلاقی از چند هزار سال پیش هم بوده است. علیه سقراط، علیه پیشوایان و حتی معصومان نیز بوده است. علیه امام علی(ع) چنان سمپاشی کرده بودند که کسی پرسیده بود، مگر علی نماز هم می‌خواند؟ به علت گستردگی و پیچیدگی این بداخلاقی‌ها، آموزگارانی مانند آرتور شوپنهاور در تألیفات‌شان پرده را کنار زده‌اند از روش‌های زننده برای بر حق نشان دادن خود. اگر ما تمرین کنیم و ذهن‌مان در شناخت انواع ترفندهای سفسطه‌بازان ورزیده شود، در مقالات و جلسات و روابط، به خوبی می‌توانیم انحرافات‌شان را ببینیم. البته دقت کنید که تازه دروه جلسات چیزهایی دیگری می‌گویند که در سایت‌‌ها یا گروه‌های عمومی، خودشان همان حرف‌های خودشان را پنهان می‌کنند. اما تا همین اندازه هم که در سایت یا مجله هویدا شده است، نشان می‌دهد که مدعیان با چه منش، نگرش و روش‌هایی می‌خواهند موضوع کلیدی مشارکت، همکاری و هم‌اندیشی را در کشور جلو ببرند.

* می‌توانید به مصداقی اشاره بفرمایید!

بله، یک نمونه از آنچه در رسانه منتشر می‌کنند را نشان‌تان می‌دهم.

آقای امیر امینی در مصاحبه‌ای در نشریه ترابران- شماره ۱۸۷، در صفحه ۴۳ می‌گوید: «بی‌پرده بگویم که قانون برگزاری مناقصات کسب و کار پردرآمدی ایجاد کرده است، زیرا عده‌ای با وزارتخانه‌ها ودستگاه‌های دولتی قرارداد می‌بندند و کل مناقصات یک سال آن نهاد را مدیریت می‌کنند. این افراد هستند که برای پارادایم شیفتی که در این لایحه اتفاق می‌افتد، حاضر نیستند دانش خود را به سمت مشارکت عمومی- خصوصی آورند.» در صفحه بعد ایشان می‌گوید: «من مطالب منتقدان را خوانده‌ام همه آن‌ها از یک جا سرچشمه می‌گیرد. یکی از منتقدان این لایحه آقای احمد توکلی بود که …» گذشته از دیگر بداخلاقی‌ها، ببینید همین شیوه بیان مطلب چگونه است. همه منتقدان را به یک منشأ یا علت تقلیل دادن، در حالی که چندسطر قبل علت انتقاد یا مخالفت را سودجویی شخصی و قراردادهای آنچنانی نمایش داده است.

اگر آقای امینی واقعاً آن سودجویان و این روابط و سرچشمه را می‌شناسد، باید به عنوان مقام مسئول شجاعت گزارش صریح در سطح ملی را هم داشته باشد. واقعاً دکتر توکلی و دکتر رنانی با کدام سرچشمه واحد و قرارداد یک ساله کدام وزارتخانه ارتباط دارند؟

مگر منتقدان چه کسانی بوده‌اند، بیایید دقت کنیم و فضای بحث را شفاف کنیم و در پرده و لفافه صحبت نکنیم. از میان دلسوزانی که نگران انحرافات متن کنونی لایحه و رفتار مدعیان آن هستند، حدود ۱۰-۱۲ نفر روشن و شفاف حرفشان را در رسانه با مردم و کارشناسان درم یان گذشته‌اند که فهرست اسامی‌شان تقریباً این است. آقایان احمد توکلی، محسن رنانی، فرشاد مؤمنی، الیاس نادران، محمد فاضلی، احسان خاندوزی، مهرداد اشتری، حمیدرضا قاسمی، بهروز گتمیری، مرتضی کریمی، رضا ایکانی و شهرام حلاج.

 

* آیا این افرادی را که نام بردید در فرآیند مناقصات منافعی دارند؟

هرکس که با تهمت و سمپاشی، فضای بحث را مسموم کند باید نشان دهد که کدام یک از این نامبردگان، کجا یا کدام قراردادی را برای مناقصات سالانه وزارتخانه‌ها دارند. واقعاً این تهمت‌زنی و اتهام‌زنی آن هم در رسانه، روش عالمانه است؟

آیا با یک مسئله و تحلیل ملی می‌توان این طور «بزن در رو» برخورد کرد؟ تقوای کارشناسی پس یعنی چه؟ آیا واقعاً این‌گونه بی‌پروا فضای گفتگوی کارشناسی را گل‌آلود و مسموم کردن درست است؟ مدعی اگر صادق است، خیلی خوب بیاید صریح، با فکت و در شأن یک مدیر سازمان معتبر برنامه و بوودجه به مردم گزارش بدهد؛ البته بابت خدمت و روشنگری‌اش باید دستش را بوسید. اما اگر دروغ‌پراکنی و سمپاشی در سطح ملی و با امکانات و جایگاه دولتی باشد، درچنین موضع خطیری من یاد تعبیر دقیق امام علی می‌افتم که باید خاک بر صورت پاشید. من این تعبیر نزدیک به تعبیر امام در مورد فساد را اولین بار از دکتر توکلی شنیدم، عبارتشان چنین بود: «فسادرا گزارش کن و بگو اگر دروغ می‌گویم دهان مرا از خاک پرکنید و اگر راست می‌گویم دهان آن فاسد را» سوت‌زنی که به معنای اتهام‌زنی و بی‌ادبی و «بزن در رو» نیست. هر سوت‌زن واقعی باید شرف انسانی و حیثیت حرفه‌ای‌اش را پای حرفش بگذارد و وقتی حرف بزند که با ابزار متعارف انسانی و جدیت حرفه‌ای لازم، به باوری رسیده باشد.

ما داریم درباره یک قانون ملی و هزاران میلیارد تومان اموال و وجوه عمومی صحبت می‌کنیم. اظهارنظر در این سطح موجب ضمان است. سمپاشی، ترور شخصیت وملکوک کردن‌های بزن‌ دررو را می‌توان استدلال و حرف کارشناسی و در شأن نام بلند سارمان برنامه دانست؟ بی‌پروایی به جایی رسیده است که در جلسه نهایی رسمی که در مجلس کشور تشکیل شده، به منظور ارائه گزارش کارشناسی برای تصمیم‌گیری قوه مقننه، به راحتی در صحن رسمی کمیسیون مقررات‌گذاری و تصمیم‌گیری کشور دروغ می‌گویند و قهقهه می‌زنند. دروغی که بار‌ها درخواست کردم در جمع کارشناسان تکرار کنند اما حرفی که درکمیسیون رسمی مملکت زده بودند را از جمع کارشناسان پنهان می‌کنند.

تعارض نقش‌‌ها و تعارض منافع واقعی همین است. هر کارشناسی باید در هرجایی حرف واقعی خودش را بزند ونقش بازی نکند. اما متأسفانه امروز می‌بینیم که اصطلاحات و معانی دقیق فنی و اقتصادی مثل «تعارض منافع» را به عنوان فحش و برای اسکات و سرکوب منتقد استفاده می‌کنند. تا حد ممکن تمام فرآیند‌ها را در قالب شخص خودشان ومنافع خودشان تعریف می‌کنند اما برای سرکوب منتقدان، آنان را به «تعارض منافع» متهم می‌کنند.

* ظاهراً خبرگزاری فارس پرسش‌هایی را در این زمینه مطرح کرده است، آیا پاسخی به آن پرسش‌‌ها داده شد؟

خیر، پاسخی داده نشد. دقیقاً به نکته خوبی اشاره کردید. اگر واقعاً نگران تعارض منافع هستند، چرا به آن پرسش‌های صریح خبرگزاری فارس جواب ندادند؟ پرسش‌های فارس هنوز هم بی‌جواب مانده است. بیایید آن‌ها را هم در گوشی موبایلمان جستجو کنیم و از رویش بخوانیم. خبرگزاری فارس نوشته است که برای روشن شدن موضوع، بهتر است «امور برنامه‌ریزی، نظارت و آمایش سرزمین سازمان برنامه و بودجه کشور» به سؤالات زیر پاسخ شفاف ارائه دهد:

۱- آیا هنوز که لایحه تصویب نشده است، انجمن متعلق به کارمندان سازمان شروع به مکاتبه و درخواست برای قرارداد تدوین آیین‌نامه‌های مشارکت به برخی تشکل‌های بخش‌خصوصی فرستاده است یا نه؟

۲- آیا انجمن کارمندان سازمان و وزیر سابق، صورت‌حساب‌هایی تحت عنوان ترویج مشارکت برای تشکل‌‌ها ارسال کرده‌اند یا خیر؟

۳- آیا این انجمن علمی و مؤسسان آن واقعاً کار علمی و مطالعه و جلسات علمی برگزاری می‌کنند یا کار تجاری نیز خواهند داشت؟

۴- گردش مالی این انجمن‌های علمی و ترویجی در سال‌های آتی را چقدر پیش‌بینی می‌کنید؟

۵- آیا تدوین آیین‌نامه‌ها، مقررات و ضوابط به این انجمن‌ها سپرده خواهد شد یا خیر؟

۶- آیا تمام دعوت‌نامه‌های جلسات تدوین لایحه و کسانی از دوستان و رفقا که به جلسات آمده‌اند و نیز کسانی که گواهی مشارکت در تدوین لایحه دریافت کرده‌اند را در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهید یا خیر؟

۷- آیا پیشنهادهایی که در پاسخ به این دعوت‌‌ها از دستگاه‌های مختلف دریافت و اعمال کرده‌اید را نیز منتشر می‌فرمایید یا خیر؟

از تهمت‌زنندگان محترم می‌خواهیم که به همین پرسش‌‌ها صریحاً جواب دهند.

همچنین از آن تهمت‌زنندگان خواهش دارم که تمام روابط منتقدان رفتارشان را برملا کنند «تا سیه‌روی شود هرکه در او غش باشد». گرچه از طرف دیگر منتقدان حق یا وکالت ندارم اما از طرف خودم اعلام می‌کنم: هرچه درباره منافع و قراردادهای من، شهرام حلاج، درباره مناقصات دارند در اسرع‌وقت اعلان کنند. بلکه پیشنهاد می‌کنم برای مبارزه واقعی با تعارض منافع، دارایی‌های خود و خانواده کسانی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم در فرآیند تصویب این قانون نقش دارند در یک بازه‌زمانی حداقل ۱۰ سال، پیش و پس از تصویب قانون و مخصوصاً آیین‌نامه‌های قانون به دقت رصد شود، زیرا منافع ناشی از انحراف در این قانون و آیین‌نامه‌هایش می‌تواند رکوردهای جدیدی در تاریخ رانت‌جویی کشور به ثبت برساند.

 

* به نظر شما چرا این چنین برخورد می‌کنند؟

ترفندشان است، آن‌ها تعدادی از منتقدان را با طعنه نداشتن تخصص تحقیر می‌کنند و بقیه منتقدان را هم به سبب داشتن تخصص متهم به تعلق شخصی و ملکوک می‌کنند. در عمل یک هدف نامبارک را دنبال می‌کنند: سرکوب منتقد و سلب جرأت نقد و گفت وشنود. تداوم این رفتار قطعاً مانع جدی اصلاح لایحه است. در حالی که ما به شدت مشتاق و پیگیر اصلاح این لایحه و تصویب یک قانون خوب و دایمی مشارکت برای کشور هستیم. اما امروز کاملاً به یک قانون خوب و دایمی در یک فضای شفاف و محیط سالم برای «مشارکت عمومی و خصوصی» نیاز داریم. البته دکتر توکلی درباره همین موضوع مشارکت تشبیه خوبی را بیان و منتشر کردند؛ تشبیه ایشان این است که» «درست است که اصلاح ساختار‌ها به مثابه خشک کردن باتلاق، اولویت دارد؛ اما گاهی شدت حمله و نیش پشه‌ها مانع نزدیک شدن به باتلاق و درست کردن باتلا می‌شود.

 

سوتیتر

* دلسوزان توسعه کشور چند دهه است تشخیص داده‌اند که برای مدیریت مشکلات طرح‌های عمرانی، لازم است اصلاح و توسعه صورت گیرد و یکی از راهکارها را «مشارکت عمومی و خصوصی» یافته‌اند

 

* حوزه «سیاست‌گذاری پروژه‌ها» محدود و محصور در مباحث «مدیریت پروژه» نیست. حتی از جامع‌ترین و بالاترین سطح «مدیریت پروژه» هم فراتر است

 

* ما در بسترهای اجتماعی و اقتصادی «مشارکت عمومی و خصوصی»، اجزا و بازیگرانی واقعی داریم که اندازه درستی فهم ما از کلیت و واقعیت مشارکت، در گروی اندازه دقت و درستی شناخت ما از این بازیگران و رفتاهاست

 

* پیش‌نیاز فهم درست آنچه دارد تحت نام قانون مشارکت رخ می‌دهد، فهم درست سازوکار تدوین و تصویب این لایحه است؛ سازوکار یعنی هم ساختارها و هم رفتارها

 

* مرکز پژوهش‌های مجلس تأکید داشت «مشارکت عمومی و خصوصی» نیاز به قانون دائمی دارد. اما پس از تصویب دستورالعمل ماده ۲۷، ناگهان سازمان برنامه لایحه مشارکت را که در دولت نهایی شده بود، پس گرفت

 

* یکی از بدعت‌های دستورالعمل ماده ۲۷ این بود که به نویسندگان دستورالعمل در سازمان برنامه، برای واگذاری طرح‌ها و پروژه‌ها، حق رأی می‌داد

 

* تعدادی از منتقدان را با طعنه نداشتن تخصص تحقیر می‌کنند و بقیه منتقدان را هم به سبب داشتن تخصص متهم به تعلق شخصی می‌کنند. در عمل یک هدف نامبارک را دنبال می‌کنند: سرکوب منتقد و سلب جرأت نقد و گفت و شنود

 

* – آیا انجمن کارمندان سازمان و وزیر سابق، صورتحساب‌هایی تحت عنوان ترویج مشارکت برای تشکل‌ها ارسال کرده‌اند یا خیر؟

– آیا انجمن کارمندان سازمان برنامه و مؤسسات آن واقعاً کار علمی و مطالعه و جلسات علمی برگزاری می‌کنند یا کار تجاری نیز خواهند داشت؟

– گردش مالی انجمن‌های کارمندان سازمان برنامه، در سال‌های آتی را چقدر پیش‌بینی می‌کنید؟

 

* ما امروز کاملاً به یک قانون خوب و دائمی در یک فضای شفاف و محیط سالم برای «مشا