برخورد قاطع!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی برخورد قاطع! شما را نمی‌دانم ولی ما لااقل به تعداد سنوات عمر گرانمایه، این عبارت «برخورد قاطع» را از مدیران و مسئولین شنیده‌ایم، برخورد قاطع با احتکار، برخورد قاطع با قاچاق، رانت و اختلاس، برخورد قاطع با شرکت‌ها و سازمان‌های متخلف، برخورد با هرگونه دریافت پول از والدین برای ثبت‌نام […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

برخورد قاطع!

شما را نمی‌دانم ولی ما لااقل به تعداد سنوات عمر گرانمایه، این عبارت «برخورد قاطع» را از مدیران و مسئولین شنیده‌ایم، برخورد قاطع با احتکار، برخورد قاطع با قاچاق، رانت و اختلاس، برخورد قاطع با شرکت‌ها و سازمان‌های متخلف، برخورد با هرگونه دریافت پول از والدین برای ثبت‌نام مدرسه، برخورد خیلی قاطع با اخلالگران اقتصادی و ارزی و طلایی و رمزارزی و اینترنتی و خیلی قاطع‌ترتر با کلاهبرداران مالی و پیامکی و تلفنی و مضاربه‌ای و هرمی و کلی برخورد با شدت و حِدت و سخت دیگر، کلاً در رابطه با هر چیزی که بوی جرم و تخلف و بزه و ناهنجاری می‌دهد، برخورد قاطع و محکم و سفت و سخت، وِرد زبان‌ها و وعده و شعار‌ها بوده و هست و یحتمل خواهد بود.

البته برخورد قاطع با گران‌فروشی و کم‌فروشی از آن دست قاطع‌هایی است که به‌طور معمول، پرتکرار و دائم‌الحضور بوده، هرچند در این دو، سه سال اخیر، کمی محجور و عزلت‌نشین شده و کمتر کسی سراغش را می‌گرفت، شاید به این خاطر بود که همین تکرار مکررات کار را به جایی رساند که گوش‌های خلق‌ا… شنیدن خبر مبارز با گران‌فروشی برایشان علی‌السویه شده است و اگر در روزگار دورتر، با شنیدن این عبارت، چشم‌شان برق می‌زد و کلی دعا بدرقه راه مسئولین مربوطه می‌کردند، اما فی‌الحال که دیگر حس و حالی برای ذوق‌زدگی بابت شعار و وعده و حرف و سخن وجود ندارد!

در خبر است که بالاخره دولت جوانبخت مسعود هم به سراغ جناب برخورد قاطع با گران‌فروشی و افزایش قیمت بی‌ضابطه رفته و علی‌الحساب در وعده و قول، به ایشان بارعام داده و همچین سفت و سخت و با سمبه پُرزور اعلام کرده است که «هرگونه افزایش قیمت بی‌ضابطه به ویژه در سبد معیشتی، غیرقانونی و غیرقابل قبول است و برخورد قاطع دولت با گران‌فروشی تأکید می‌شود» (یا یک چیزی قریبه به این مضمون)، لابد می‌فرمایید خب… ما هم می‌فرماییم خب که خب، خیلی هم عالی!

راستش را بخواهید چند وقتی بود که دلمان برای این جناب مبارزه با گران‌فروشی تنگ شده بود و آنچه در کوی و برزن و فروشگاه و شرکت و صنعت و فلان کالا و بهمان خدمات‌شان می‌دیدیم، بیشتر از نظارت و کنترل و برخورد و مبارزه، چشم بستن و باری به هرجهتی و پاس دادن مسئولیت به دیگران و به دوردست نگاه کردن و سوت زدن بود، البته اینکه عرض می‌کنیم برای همه ما خلق‌ا… ایرانی جماعت خاطره و تجربه هر روزه و دَم‌به‌ساعت است!

به هرحال امید است این وعده مبارزه با گران‌فروشی و برخورد با قیمت‌های یهویی و من‌درآوردی و فشار مضاعف به خلق‌ا…، در مجاورت قول و شعارهای رفع فیلترینگ و پیوستن به اف‌ای‌تی‌اف قرار نگیرد و گرفتار مرور زمان و امروز و فردا و نمی‌دانم کارگروه و تحلیل و ضابطه‌مندی و این قسم آدرس‌ها نشود و اولاً قانون و مقررات مربوطه را اصلاح و تند و تیز و بازدارنده نموده، ثانیاً همچین سر راست و تکلیف معلوم‌کن سراغ بچه‌زرنگ‌های گران‌فروش و محتکر و کم‌فروش و غش‌کننده و پیچاننده و دور زن بروند و بعد از مدت‌ها معلوم کنند که یک من ماست چقدر کره دارد و معنی و مفهوم اصلی مبارزه و برخورد چیست و روش و منش آن چگونه است که جماعت سودجو (فرقی ندارد شرکتی و سازمانی باشند و یا خصوصی و خصولتی و کسبه کف بازار و شهر و دیار) حساب کار دستشان بیاید و ماست‌ها را کیسه کنند، وگرنه اگر باز قرار است، عمل و رفتار‌ها بر سیاق قبل باشد که یا یک‌دوره کوتاه پرفشار و مؤثر انجام شود و بعد ر‌ها شود و یا از همان اول مِلو و نرم نرم و نیم‌بند مثل آن خانی که نیامده رفته است باشد، این مبارزه و برخورد جدی و قاطع، شروع نشود به مراتب بهتر است که باز زورش به جماعت رند موج‌سوار نرسیده و امید دوباره مردم، کمرنگ شده و یا از بین برود و در اصل قصه، نقض غرض شود!

هیچ چیزی بدتر از کار نصفه‌نیمه و گهی تند و گهی خسته و تب تندی که زود به عرق می‌نشیند و جهت رفع مسئولیت و ویترینی و نمایشی نیست که نیست که نیست… .

هوشنگ‌خان