مدرک‌گرایی نیازمند واکاوی کارشناسانه

مدرک‌گرایی نیازمند واکاوی کارشناسانه محمدرضا عیوضی سیاست‌های غلط آموزشی؛ این سیاست‌ها نه‌تنها به دانشگاه‌ها لطمه زد بلکه بیش‌تر قشر جوان جامعه را تحت تأثیر قرارداد. تعداد دانشجو به نسبت ۱۰۰ هزار نفر جمعیت ایران حتی از انگلستان و فرانسه بیش‌تر است! در حقیقت این پدیده تورم آکادمیکی یا تورم مدرک تحصیلی است و وقتی رخ […]

مدرک‌گرایی نیازمند واکاوی کارشناسانه

محمدرضا عیوضی

سیاست‌های غلط آموزشی؛ این سیاست‌ها نه‌تنها به دانشگاه‌ها لطمه زد بلکه بیش‌تر قشر جوان جامعه را تحت تأثیر قرارداد.

تعداد دانشجو به نسبت ۱۰۰ هزار نفر جمعیت ایران حتی از انگلستان و فرانسه بیش‌تر است!

در حقیقت این پدیده تورم آکادمیکی یا تورم مدرک تحصیلی است و وقتی رخ می‌دهد که با وجود بیش از حد دارندگان مدرک در جامعه مواجه هستیم و در همان حال تقاضا برای کسب مدرک تحصیلی همچنان وجود دارد!

معنی تورم مدرک دانشگاهی این است که ناخواسته سیاست‌گذاری آموزشی توده‌ای در پیش گرفته می‌شود، یعنی تصمیم گرفته می‌شود که تعداد بیش‌تری از جوانان ۱۸ سال به بالا وارد آموزش عالی شوند؛ اما کشورهایی که آگاهانه و هدفمند این سیاست را پیش می‌گیرند بنا بر سیگنال‌هایی که بازار کار به سیستم آموزشی می‌دهد، پذیرش دانشگاه‌ها را بیش‌تر می‌کنند.

وقتی تونی بلر در انگلستان روی کار آمده بود، شعار «آموزش، آموزش، آموزش» را می‌داد و سیاست آموزش توده‌ای را دنبال کرد، چون مشاورانش به او گفته بودند که اگر انگلستان بخواهد در اقتصاد جهانی بماند باید نیروی متخصص داشته باشد و این نیرو را فقط دانشگاه‌ها تولید می‌کنند.

در آن شرایط در انگلستان تغییر ساخت بازار کار صنعتی به بازار کار دانش‌محور این سیاست آموزشی را ضروری کرده بود. اما در ایران ما به دنبال سیاست‌گذاری آموزش عالی توده‌ای رفتیم که ورود افراد به بازار کار را به تأخیر بیندازیم؛ یعنی سیاست گسترش آموزش عالی نه با هدف ارتقای اقتصاد به سطح دانش‌محوری بلکه برای نجات اقتصاد از خیل جوانان جویای کار پیگیری شد.

نتیجه اتخاذ این سیاست مهم است چون وقتی بازار کار به نیروی متخصص نیاز داشته باشد، نظام آموزش عالی باید کار خودش را انجام دهد. اگر انجام ندهد دیگر اسمش دانشگاه نیست. اما در دانشگاه‌های ما علامتی از بازار کار نمی‌آید؛ لذا تنها مدرک می‌دهیم آن هم بدون کیفیت.

وقتی مدرک دانشگاهی به دست جوانان می‌دهید بدون این‌که کار متناسب با آن در بازار وجود داشته باشد نه‌ تنها کیفیت دانشگاه‌ها را پایین آورده‌اید، بلکه نیروی کاری تربیت کرده‌اید که به سبب سطح انتظاری که برایش ایجاد شده دست به هر کاری نمی‌زند.

در حالی‌ که اگر سیاستی اتخاذ می‌شد که نیروی کار نیمه‌ماهر و فنی تولید کنیم؛ اگر برای این نیرو‌ها کار هم نداشتیم، می‌توانستیم آنها را به بازارهای کار منطقه‌ای و حتی جهانی صادر کنیم.

انتظار می‌رود که رابطه متقابلی بین مدرک و منزلت، جایگاه اجتماعی، حقوق اقتصادی و وضعیت شغلی وجود داشته باشد و احتمالاً مدرک‌گرایی به همین دلیل، اهمیت پیدا کرده است. اما وقتی این کارآمدی، اتفاق نمی‌افتد، طبیعتاً بحران به وجود می‌آید.

در ارتباط با مدرک‌گرایی در دنیا دو اظهارنظر وجود دارد؛ برخی مدرک‌گرایی را مثبت تلقی می‌کنند و معتقدند تولید مدارک بالا و تخصصی، در سطح کلان می‌تواند به توسعه اقتصادی کمک کند. نتیجه این امر، ارتقای رفاه فردی، موقعیت اجتماعی و اقتصادی افراد است.

اما در ارتباط با مدرک‌‌گرایی، یک تلقی منفی هم وجود دارد؛ تحلیلگرانی که در این دسته قرار می‌گیرند بر این باورند که اگر تنها معیار پاداش‌دهی را مدرک قرار دهیم، از سایر پتانسیل‌های افراد در پاداش‌دهی چشم‌پوشی کرده‌ایم. بنابراین، با سطحی از «شکل‌گرایی» مواجه می‌شویم که در نتیجه آن، همه برای کسب مدرک هجوم می‌برند، آسیبی که اکنون ما با آن دست به گریبان هستیم.

به گفته دکتر بیژن زارع (دانشیار دانشگاه خوارزمی)، مادامی می‌توان بر مدرک «ارزش» بار کرد که مدرک «اثرگذاری فردی و اجتماعی» داشته باشد. این در حالی است که متأسفانه در جوامعی همچون  جامعه ما چنین امری رخ نداد و بسیاری از دانش‌آموختگان حتی جذب سیستم اقتصادی و اجتماعی نشدند.

 پدیده مدرک‌گرایی محصول یک جبر اجتماعی هنجاری است که عوامل و متغیرهای زیادی در بروز آن دخیل هستند و بخشی از آن ریشه در سیستم آموزشی و بخش دیگر، ریشه در نظام اجتماعی و اقتصادی دارد.

تحقیقات داخلی گویای این واقعیت است که ارتقای علمی برای خدمت بیش‌تر به جامعه، ارتقای ارزش‌های انسانی، کسب مزایای مادی شغلی، کسب ارزش‌های اجتماعی، فشار و خواست خانواده، فرار از سربازی، گریز از بیکاری و… بخشی از دلایل شخصی گرایش به مدرک‌گرایی در کشور است. گفتنی است که فارغ از دلایل شخصی، بخشی از علل مدرک‌گرایی، به ساختارهای جامعه و فرهنگ ما باز می‌گردد.

تحصیل برای ایرانیان همواره به لحاظ تاریخی و فرهنگی امری ارزشمند بوده است اما این‌که چرا امروز هدف از تحصیل به مدرک‌گرایی تقلیل یافته است؟ موضوعی قابل تأمل است.

شاید بتوان این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که اولاً، ما با مدرک به شکل صوری برخورد کرده‌ایم و احساس کرده‌ایم صرف داشتن مدرک بالا کفایت می‌کند. دوم، شاید می‌خواستیم به دنیا نشان دهیم که ما برای علم و علم‌آموزی اهمیت بسیار قائل هستیم؛ در نتیجه تنها به افزایش شمار فارغ‌التحصیلان بسنده کردیم. سوم، نداشتن یک استراتژی روشن برای توسعه آموزش عالی است که همگی باعث «فربگی مدرک‌گرایی» در کشور شده است.

در انتها امیدواریم معضل مدرک‌گرایی در کشور واکاوی کارشناسانه شود و راه‌حلی برای آن یافت شود و همچنان شاهد آن نباشیم که مدیران و مسؤولان تنها حرف از این معضل بزنند و راه‌حل و سیاست‌گذاری خاصی برای توقف این رویه اجرا نشود.

اگر به این نتیجه رسیده‌ایم که مدرک‌گرایی در ایران رو به فزونی است، پس چرا همچنان فقط دانشجو تولید می‌کنیم؟

بازار کار این دانشجوی امروز و فارغ‌التحصیل آینده کجاست؟!

 

آموزش عالی ضربه‌گیر بازار کار نیست بلکه باید به نیاز بازار کار جواب دهد.