سمیه مهدوی مدیریت منابع آبی الحقوالانصاف به قول وزیر نیرو، کار شاقی است. برداشتهای غیرمجاز، یکهتازی دلالان، بالا و پایین شدن سطح آب پشت سدها، مصرف بیش از اندازه آب در حوزه کشاورزی، مثبت و منفی شدن بیلان مصرف آب و صدویک مورد دیگراز این چالشها، از جمله مسایلی است که در آمار و ارقام […]
سمیه مهدوی
مدیریت منابع آبی الحقوالانصاف به قول وزیر نیرو، کار شاقی است. برداشتهای غیرمجاز، یکهتازی دلالان، بالا و پایین شدن سطح آب پشت سدها، مصرف بیش از اندازه آب در حوزه کشاورزی، مثبت و منفی شدن بیلان مصرف آب و صدویک مورد دیگراز این چالشها، از جمله مسایلی است که در آمار و ارقام اکثر قریب به اتفاق مدیران و مسؤولان به کرات شنیده و یا دیده میشود.
از دیرباز تاکنون، مشکل خشکسالی و بحران آب به دفعات مطرح شده و مورد بررسی مدیران و کارشناسان قرار گرفته است. در این سیر تحقیق و تفحصها کارشناسان یک راهی میروند، بخش خصوصی یک راه و مدیران دولتی راه دیگر. با این حساب بعید نیست با دیدن شواهد موجود پیشبینی کنیم که تا ۷ نسل بعدتر نیز این بحران ادامه داشته باشد!
گویا این مشکل قصد ریشهکن شدن ندارد و تا ابدالدهر با ما همسایه خواهد ماند. پیش روی این جریان، دو گزینه وجود دارد؛ در وهله اول مصرف بهینه آب که در امر فرهنگسازی نهادینه شده است و در وهله دوم مدیریت درست اوضاع از سوی افراد پشت میز نشین، که تا امروز نتایج مثبت و قابل قبولی در این دو حوزه کسب نشده است.
اما در این میان مقصر طولانی شدن بحران آب کیست و سرمنشأ آن را باید در چه زمینهای واکاوی کرد؟
مردمی که مصرفکننده نهایی این کالای حیاتی هستند، مدیرانی که فقط شعار میدهند و از روی کاغذ آمار و ارقام را قرائت میکنند و یا شرایط و جو طبیعی اعم از ابرهایی که از سرناسازگاری با ما، ناخن خشکی میکنند و نمیبارند؟ کدام یک به این بحران دامن میزنند؟
چرا مدیریت مناسبی برای کنترل و مساعد کردن اوضاع وجود ندارد؟ شاید به قول وزیر نیرو مدیریت منابع آبی در حال حاضر کار شاقی باشد اما اینکه مدیران از عهده این کار شاق برآمده باشند یا خیر؟ جای سؤال دارد.
در شرایط عادی وضعیت آبی شهرهای کشور چنگی به دل نمیزند و هرازگاهی میشنویم که کلانشهرهایی چون اصفهان در مرز هشدار آبی قرار میگیرند.
از سوی دیگر دولت هم برای طرحهای آبی بودجههایی را در نظر میگیرد ولی در مرحله اجرا خبری از تخصیص سرمایه نیست. در وضعیتی که دولت جیبش خالی است و مدیران دستشان پر از هیچ، اداره و مدیریت امور و پروژهها باید هم شقالقمر محسوب شود.
کمبود آب در تهران بهعنوان پایتخت کشور نسبت به سایر مناطق با حواشی دوچندانی مواجه شده است.
اجرای یک طرح آبی که اخیراً برای کنترل منابع زیرزمینی در نظر گرفته شده است نیاز به ۱۷ میلیارد تومان بودجه دارد. اما ابتدای سال کجا و پایان سال کجا؟ با گذشت این وقفه زمانی دریغ از حتی یک ریال سرمایه! پولی که قرار بود اوایل سال جاری به دست مدیران مربوط برسد تبدیل به یک سراب شده است.
اما گزینه دیگر درخواستهای مکرر مسؤولان از مردم برای صرفهجویی است. حال اجرایی شدن این امر تا چه حد امکانپذیر است و چقدر به مهار بحران آب کمک میکند؟
بهتر است علاوه بر فرهنگسازی بین مردم برای مصرف بهینه و اصولی، میان پیمانکاران، مدیران پروژهها و مشاوران و در یک کلام عوامل اجرایی و نظارتی نیز جلوگیری از هدررفت آب فرهنگسازی شود.
البته مدل فرهنگی صرفهجویی در دو مورد یاد شده؛ یعنی قشر مردم بهعنوان مصرفکننده نهایی و مسؤولان بهعنوان عامل اجرایی و رصدکننده، متفاوت است.
جنس صرفهجویی در میان قشر نخست _مردم_که پرواضح است و توضیح در این مورد تکرار مکررات؛ یعنی بستن شیرهای آب و جلوگیری از هدررفت آن.
اما این امر در میان مدیران رنگ دیگری به خود میگیرد و با عواملی چون تخصص و مهارت در اجرای پروژهها گره میخورد. بدین ترتیب قبل از آنکه آب وارد لولهکشی منازل و قسمتهای تجاری و صنعتی شود از هدررفتن آب ممانعت کنند.
رقم از بین رفتن آب در واحدهای صنعتی و پروژههای سدسازی کلان است. بهعنوان مثال در پروژهای مانند سد لار که از چند دهه گذشته با مشکل فرار آب دست به گریبان بوده رقمی در حدود ۲۰۰ میلیون متر مکعب آب بلااستفاده راهی دریا میشود و عملاً این مقدار از کف میرود!
در آخر باید گفت مدیران یک سوزن به خود بزنند و یک جوالدوز به دیگران یعنی فقط خطابه کردن در امر صرفهجویی برای مردم کارساز نخواهد بود. در این شرایط با به روز کردن دانش، تخصص و هشیاری پیمانکار و کارفرما علاوه بر دو عامل زمان و هزینه، کالای نهایی یعنی همان آب نیز محفوظ باقی خواهد ماند و با این رویه بیمه خواهد شد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.