قوانین ابوعطایی مجتبی قدیری قانوننویسی در ایران داستان جالبی دارد. داستانی که شنیدن آن خالی از لطف نیست، مثلاً زمانی که قرار است یک قانون در مجلس به عنوان قوه مقننه تصویب شود باید یاد ضربالمثل «تا گوساله گاو شود دل صاحبش آب شود» افتاد. چرا که تا یک قانون بخواهد تصویب و ابلاغ گردد، […]
قوانین ابوعطایی
مجتبی قدیری
قانوننویسی در ایران داستان جالبی دارد. داستانی که شنیدن آن خالی از لطف نیست، مثلاً زمانی که قرار است یک قانون در مجلس به عنوان قوه مقننه تصویب شود باید یاد ضربالمثل «تا گوساله گاو شود دل صاحبش آب شود» افتاد. چرا که تا یک قانون بخواهد تصویب و ابلاغ گردد، زمانی طولانی لازم است. در این پروسه طولانی زمانی، افرادی که قرار است از نبود قانون استفاده کنند، آنقدر سود کردهاند، که به قولی با «پولش روی سبیل شاه نقاره میزنند». یعنی بعد از اینکه «کار از کار گذشت» قانون تصویب میگردد.
حالا این قانون تصویب شده با توجه با چند تا تبصره، دستورالعمل، بخشنامه و آییننامه برای افراد سودجو همان «شیر بییال و دم است» که آنها را از آن باکی نیست. چرا که به راحتی با توجه به این تبصره، بخشنامهها و… میتوان «سبیل طرف را چرب کرد» از قانون معاف شد و به راحتی از اجرای آن در رفت.
مثلاً همین قانون مناقصات که بعد از سالها در مجلس تصویب و ابلاغ شده است چقدر درست اجرا میشود؟ قانونی که باید ساماندهی معاملات دولتی را بر اساس آن انجام داد تا علاوه بر شفافسازی این معاملات، فساد اداری را نیز به حداقل رساند.
اما بخشنامهها و دستورالعملهای سازمانی که از سوی دستگاههای اجرای برای این قانون تهیه شده است این قانون را همان «گاو بیشاخ و دم کرده است».
دستگاههای اجرایی به راحتی به جای برگزاری مناقصات عمومی به مناقصات محدود روی آوردهاند و بدتر از آن ترکتشریفات میباشد که به راحتی از سوی دستگاههای اجرایی انجام میشود بدون آنکه فرم درخواست مجوز ترکتشریفات را تکمیل نمایند و بالاترین مقام دستگاه اجرایی با آن موافقت نماید.
در حالیکه قرار بود با تصویب و ابلاغ این قانون «گربه را دم حجله کشت«، دستگاه اجرایی را «چهار میخه کرد» که جرأت نکند از این قانون تخلف و سرپیچی کند. اما چه سود که «راه در رو» را دستگاههای اجرایی با تبصرههای قانونی بلد هستند و پیمانکاران هم میدانند که «سوراخ دعا» کجاست تا حاجت بگیرند.
وقتی قوانین قدرت اجرایی ندارند و نهاد نظارت کننده بر اجرای قوانین کوتاهی میکند باید گفت به قول برخی که به راحتی قانون را دور میزنند و از آن شانه خالی میکنند، همان ضرب المثل «عاقل تا پی پل میگشت، دیوانه پا برهنه از آب گذشت» یعنی مفسدان اقتصادی رانت خود را برداشته رفتهاند.
باید گفت با این دست قوانین «عجب کشکی ساییدهایم» اگر «آب برای ملت نداشت نان که برای برخی داشت». قوانینی که مثل «آب سربالاست» ما را وادار به خواندن «ابوعطا» میکند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.