روزگار خوش!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی روزگار خوش! می‌خواهید باور کنید، می‌خواهید باور نکنید، ولی این خط و این نشان، حال بورس در حال خوب شدن است (اگر بگذارند) بالاخره بعد از سال‌ها، قرار است بورس همان بورسی شود که باید باشد، این بورسی که معلوم نیست سر و تَه نمودار و بالا و پایین رفتن […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

روزگار خوش!

می‌خواهید باور کنید، می‌خواهید باور نکنید، ولی این خط و این نشان، حال بورس در حال خوب شدن است (اگر بگذارند) بالاخره بعد از سال‌ها، قرار است بورس همان بورسی شود که باید باشد، این بورسی که معلوم نیست سر و تَه نمودار و بالا و پایین رفتن و کف و سقف قیمتی و تحلیل فاندامنتال بنیادی و تکنیکی تفسیری‌اش، کجاست و خط و ربطش با ارزش ذاتی و اسمی و واقعی و صوری و حبابی چیست، کم‌کم در حال خداحافظی با اقتصاد و سرمایه‌های خلق‌ا… و وزن و اعتبار شرکت‌هاست صدی به نود، روزهای گرم و داغش یحتمل در همین زمستان سرد شروع می‌شود، البته همان‌طور که عرض کردیم، اگر بگذارند که خب در این اگر کلی داستان وجود دارد که هر کدام از آن‌ها می‌تواند کل کورسوی امید ایجاد شده را روی هوا ببرد!

عجالتاً راهی نداریم که کمی تا قسمتی صبر پیشه کنیم تا ببینیم که امورات سیاسی و امنیتی و اوضاع اقتصادی و ناترازی و دست‌های مداخله‌گر و نگاه قلکی و ایضاً رسم و راه حقوقی‌ها و جناب تورم و بازار ارز و سکه و تصمیمات در پیش و حمایت‌ها تدابیر وعده داده شده و کلی چیز دیگر، با خوش‌بینی هوشنگ‌خانی ما و همچنین متولیان این روزهای بورس، هماهنگ و هم‌داستان می‌شوند و یا واقعیت و اتفاقات به سمتی می‌رود و امید و تخیل و توهم ما به سمت دیگر!

به هرحال شما مختار هستید که حال خوش بورس در ماه‌های آتی را باور نکنید، از شما چه پنهان ما هم با دیدن سیاهه بلندبالای عواملی که هر کدام، خان‌هایی هستند که هفت‌خان رستم باید در مقابل‌شان لُنگ بیندازد و سر تعظیم فرود آورد و زیر لب فرمایش کنند که عزت‌زیاد سالار و عقب عقب رفته تا در افق محو شوند! بگذریم…

اما امروز می‌خواهم در مورد موضوعی دیگر هم خبر خوشی به شما بدهم که روزتان کاملاً ساخته شده و حالش را ببرید، و آن به نتیجه رسیدن FATF است و اگر در آن اولی، شما را مختار گذاشتیم که حرف ما را بپذیرید یا نپذیرید، در این یکی فقط یک راه دارید و آن پذیرفتن پیشگویی ماست، نمیشه و نداریم و مگه زوره و این قسم حرف‌ها را بریزید دور، همینه که هست!

قصه از این قرار است که ظاهراً خواهران و برادران چینی، کم‌کم به این صرافت افتاده‌اند که روش‌های قبلی مثل تخفیف هنگفت و تهاتر کالا با نفت و نمی‌دانم بازپرداخت طولانی‌مدت و دیگر مزایای خریدی که ایران برای ایشان قطار کرده است، کفاف نمی‌دهد (یا بهتر بگوییم، دوست دارند بیشتر و ارزشمندتر شود) البته خدای‌ناخواسته نمی‌خواهیم عرض کردیم که علاقه‌مندی شدیدی دارند که نفت را رایگان ببرند، اصلاً و ابداً ولی خب وقتی تقریباً مشتری انحصاری هستی و قدرت چانه‌زنی بالایی داری، چرا استفاده نکنی، این جنابان هم همین را نصب‌العین خود قرار داده‌اند و اخیراً نپیوستن ایران به FATF را مشکل‌ساز عنوان کرده‌اند و ساز ناکوکی را می‌نوازند!

بماند که آن تهاتر کالایی هم، کم عیب و ایراد ندارد و اینکه امروز کالای ارزشمند و مواد اولیه و نفت را به کشورهای طرف حساب چنین روش مبادله‌ای، صادر کنی، بعد هر موقع خواستی کالایی وارد کنی، محدودیت انتخاب داشته باشی و یا قیمت، براساس میل مبارک فروشنده تعیین شود و معلوم نباشد قرار است این وسط ما ایرانی‌ها هم به سود و منفعتی برسیم و یا فقط با هزار و یک ناز و کرشمه و انقولت کالای ما را بخرند و ما فقط به قدر رفع و رجوع امورات‌مان، کاسب شویم!

به هرحال نظر هوشنگ‌خانی ما این است که این قصه گیر و گور طرف‌های تجاری به نبود اف‌ای‌تی‌اف و آن روش تهاتر که قریب به اتفاق همه چربی و منافع‌‌اش یکطرفه است، یحتمل عزیزان مسئول و متولی و تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر را به این جمع‌بندی خواهد رساند که لااقل در این بازار مکاره بی‌رحم، قهر خود را با این ابزار دَم‌دست و کاربردی پایان داده و توافقی کرده و مُهر تأیید شد را بکوبند، برود پی کارش!

 

هوشنگ‌خان