آب سرد بر آتش پلاسکو!

آب سرد بر آتش پلاسکو!      از آنجا که اساساً با بخش خصولتی و شبه‌دولتی، زیاد میانه خوبی نداشته و درک متقابلی بین خودمان و خودشان نیست و از آنجا که اساساً و اصولاً آن دولتی‌ها و نهادهای عمومی، آنقدر حواسشان در پی بند و تبصره و قانون و کش‌و‌قوس و بده‌بستان و بعضاً سیاسی‌کاری […]

آب سرد بر آتش پلاسکو!

     از آنجا که اساساً با بخش خصولتی و شبه‌دولتی، زیاد میانه خوبی نداشته و درک متقابلی بین خودمان و خودشان نیست و از آنجا که اساساً و اصولاً آن دولتی‌ها و نهادهای عمومی، آنقدر حواسشان در پی بند و تبصره و قانون و کش‌و‌قوس و بده‌بستان و بعضاً سیاسی‌کاری و کی بود کی بود و این قسم داستان‌های هزارویکشب می‌باشد که نه از در باغ سبزی که رونمایی می‌کنند، دلخوش می‌شویم و نه آن‌که از پا پیش کشیدن و با دست پس زدنشان ملول و مکدر می‌شویم.

     به هر حال آنها هم حق دارند و این نمی‌شود که بار همه مصیبت‌ها و مشکلاتی که اتفاق می‌افتد را به تنهایی به دوش بکشند. این همه کسبه را سر و سامان دادن و مشکل محل کسب و وضعیت پولی و معیشت و بیکاری کارگران و حادثه دیده‌ها و مال بر باد رفته‌ها را که نمی‌شود این ۴ تا دستگاه اجرایی و شهرداری و بانک و بنیاد و بیمه، حل و فصل نمایند. بقیه هم باید آستین بالا بزنند و مسؤولیت سهم خودشان را بر عهده بگیرند، از دستفروش روبه‌روی پلاسکو سابق‌نشین گرفته تا رهگذر و مشتری و کسانی که در شعاع یک کیلومتری، خانه و کاشانه دارند و یا کسب و کار می‌کنند، از ادارات برق و آب و گاز و هواشناسی و نظامی و انتظامی و درمانی گرفته تا تمامی جنبنده‌های خاکی و آبی و هوایی‌!

    حالا یک جایی، پول کرایه و سرقفلی میگرفته و حواسش به ایمنی و خطر و آوار نبوده یا آن یکی از یک ریال حق بیمه و تأمین اجتماعی‌‌اش نمی‌گذشته و یا دیگری به روز و ساعت و لحظه، حساب اقساط و بهره و سود را نگه می‌داشته و یا دستگاهی که اداره شهری را به ایشان سپرده‌اند. همه اینها که باز دلیل نمی‌شود که خلق‌ا… توقع داشته باشند که این جماعت بیایند شب عیدی همه کارهایشان را زمین بگذارند و دربست و کت بسته در اختیار کسبه و طلبکاران و بدهکاران و محل کسب و کار و بیکاری و این قسم مسایل حضرات باشند.

    حتی بنظرمان می‌آید این‌که یک نفر از مسؤولین و مقامات محترم این عمومی‌ها و شبه‌دولتی‌ها و خصولتی‌ها، زبان مبارکشان به عذرخواهی و به گردن گیری، باز نشد و خانه پرش احساس ندامت و یک کوه غم و غصه‌شان را پیشکش کردند هم‌، کار معقول و صد البته به‌جا و حسابی است و اصولاً این‌که برای هر مشکل و اتفاق کوچک و بزرگ یک عده خودشان را جلو بیندازند و عذرخواهی کنند، ارج و قرب این کار از بین می‌رود و لوس می‌شود و هر روز و دم به ساعت یک عده باید عذرخواهی کنند و عده‌ای دیگر عذر آنها را بپذیرند!

    با عنایت به این‌که، تمامی فرمایشات آقایان و حضرات مسؤول مربوطه، مبنی بر بخشودگی دیرکرد و استمهال وام و معافیت مالیاتی و جانمایی و اسکان کسبه و پرداخت بیمه بیکاری و پرداخت خسارت آنی و دادن قرض‌الحسنه جاری، همه و همه بدون کم و کاستی و وقت کشی و فی‌الفور، به اجرا در آمده و حتی یک نفر هم پیدا نمی‌شود که نمدی برای سرش دوخته نشده باشد. به نظر می‌رسد دیگر نیازی به تقسیم و تفکیک سهم هر یک از دستگاه‌ها و نهاد‌ها و استخراج میزان تقصیر ایشان در اتفاق فوق‌الذکر و بعد عذرخواهی هر یک از ایشان به اندازه و میزان سهام مربوطه هم نیست و حالا که همه کارشان درست است و به وظایف و تعهدات خود به‌طور کامل عمل نموده‌اند، دیگر نباید به واکاوی گذشته و پیدا کردن مقصر و کم کار و متهم، بپردازیم. می‌باید اجازه بدهیم که همه از این شرایط ایده‌آل گل و بلبلی حظ وافر ببرند و اوقات مبارک هیچکس علی‌الخصوص آن خصولتی‌ها و عمومی‌ها و شبه‌دولتی‌ها، آشفته نشود.

    هوشنگ خان