کلاً باحالیم!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

کلاً باحالیم!

من که خودم باورم نمی‌شود، شما هم باور نکنید که با این وضعیت اقتصادی و تورمی و معیشتی که عجالتاً یقه ما را سفت چسبیده است و ول‌کن ماجرا هم نیست، اینقدر مردم و مسئولین باحال و سرخوشی باشیم! یعنی اینکه یک روز آفتابی و نسبتاً گرم را برای مدیریت انرژی تعطیل می‌کنیم و روز پر از برف و کولاک و سرما را مثل یک روز عادی به سر کار و زندگی و تحصیل می‌رویم و برای مدیریت انرژی تَره هم خورد نمی‌کنیم، یکی از همین قسم باحالی ماست که البته بیشتر مرتبط با حس لطیف و یحتمل شوخ‌طبعی برخی مسئولین است.

اینکه برای یک عمر هم که کار کنی بعید است بتوانی با حقوق کارمندی و کارگری صاحب خانه بشوی، ولی وقتی جوان جویای نام که هنوز کار درست‌درمانی ندارد، با زور و ضرب خانواده، پا پیش می‌گذارد برای ازدواج و از او خانه و کار و ماشین خواسته می‌شود و یا مهریه‌های سنگین چند صد سکه‌ای جلو پایش قرار می‌گیرد، معلوم نیست خانواده دختر باحال هستند، خود اینجناب جوان باحال است یا خانواده محترم مربوطه، البته که ما فکر می‌کنیم همه باحال هستند!

اینکه خودروی ظاهراً ملی تولید می‌کنیم که حداقل دو برابر خودروهای روز دنیا سوخت مصرف می‌کند و از نظر کیفیت و آپشن در رده‌های فوق تصور است ولی در قیمت پا‌به‌پا و بعضاً یک سر و گردن بالاتر می‌ایستد و به زمین و زمان هم فخر می‌فروشد و برای خریدش خلق‌ا… صف بسته و پول پیشاپیش می‌فرستند، و نکته بامزه و جذاب آن هم این است که برای این مصرف بالا، خلق‌ا… شماتت می‌شوند که ‌ای داد و بیداد از این همه مصرف بنزین و باید قیمت بنزین چنین شود و چنان شود تا مصرف درست شود، در اینجا هم به‌نظر می‌رسد افراد و دست‌اندرکاران باحال زیادی حضور فعال دارند، مخصوصاً اینکه بدانیم یک مشت قاچاقچی این وسط به قاعده یک‌چهارم کل سوخت مملکت را قاچاق می‌کنند و آنقدری آش شور است که داد مسئولین را هم درآورده است که عجالتاً این یکی آنقدر‌ها هم باحال نیست، هرچند برای خودش خوش‌نمک است!

قرار بود یکی، دو ماه چند اپلیکیشن فیلتر شوند و بعد دومرتبه به زندگی عادی برگردند، و الان که دو سال و اندی از آن زمان گذشته چندتایی از فیلتر درآمده و چندتایی هنوز گرفتار فیلترینگ هستند و هر روز قول و وعده‌ها برای آزاد‌سازی داده می‌شود ولی همچنان آن موعد دو ماه سر نیامده است، که به‌نظر ما در اینجا فقط و فقط این زمان است که باحال تشریف دارد، که باید بر صدر نشیند و قدر ببیند!

وقتی بازار محصول یا کالایی به هم می‌ریزد و عزیزان مسئول وارد گود شده و قول و وعده مدیریت و ساماندهی می‌دهند، صدی به نود آن بازار‌ها بیشتر به‌هم می‌ریزد ولی وقتی به روی خودشان نمی‌آورند دو حالت دارد یا به‌هم ریختگی برای مردم عادت می‌شود و یا خود‌به‌خود راه آرامش و سامان را طی کرده و به ساحل امن می‌رسند و نشان می‌دهند که اصل قصه بی‌سامانی و به‌هم‌ریزی باحال است و کار پیچیده‌تر از آن است که ما به چشم و گوش‌هایمان اعتماد کنیم!

خلاصه از این دست باحالی‌ها تا دلتان بخواهد هست، اما چون تکرار مکررات است و همین چند موردی هم که عرض کردیم، آنقدر گفته شده که نخ‌نما شده است، بی‌خیال بقیه می‌شویم و بهتر است شما حدیث مفصل بخوانید از این مجمل، امیدوارم که این باحالی از ما گرفته نشود، راستش را بخواهید آنقدر‌ها هم که به‌نظر می‌رسد ترسناک نیست، شاید در این روزگار همین میزان خجستگی برای گذران لازم و ضروری باشد که فرموده‌اند، چون می‌گذرد خوش باشد…

 

 

هوشنگ‌خان