اگر ایرانخودرو واقعاً یک شرکت زیانده است، چرا دولتیها با تمام توان برای بازپسگیری آن تلاش میکنند؟ دلیل ساده است: چون این شرکت زیانده برای مردم است، اما به نظر میرسد برای برخی مدیران دولتی، رانتخواران و مافیا، سودآورترین بخش اقتصاد کشور محسوب میشود! به گزارش ایلنا، در حالی که ایرانخودرو با ۱۴۰ همت زیان […]
اگر ایرانخودرو واقعاً یک شرکت زیانده است، چرا دولتیها با تمام توان برای بازپسگیری آن تلاش میکنند؟ دلیل ساده است: چون این شرکت زیانده برای مردم است، اما به نظر میرسد برای برخی مدیران دولتی، رانتخواران و مافیا، سودآورترین بخش اقتصاد کشور محسوب میشود! به گزارش ایلنا، در حالی که ایرانخودرو با ۱۴۰ همت زیان انباشته و سالها مدیریت ناکارآمد دولتی دستوپنجه نرم میکند، مدیران دولتی همچنان با تمام قوا در تلاش برای بازپسگیری ایرانخودرو از بخشخصوصی هستند. این سؤال اساسی مطرح است: چرا دولتیها کارخانهای را که به ورشکستگی کشاندهاند، رها نمیکنند؟ به اذعان منتقدان، ایرانخودرو در تمام این سالها نه بهعنوان یک شرکت خودروساز، بلکه بهعنوان حیات خلوتی برای جناحهای سیاسی عمل کرده است. مدیرانی که بدون تخصص و تجربه، تنها براساس وابستگیهای جناحی بر این صنعت تحمیل شدهاند و آن را به یکی از بخشهای فاسد اقتصادی تبدیل کردهاند. رانتهای کلان در واردات قطعات، خریدهای دولتی، قیمتگذاری دستوری، انتصابات سفارشی و قراردادهای انحصاری، تنها بخشی از مافیا و فسادی است که سالها در این صنعت ریشه دوانده است. حالا که موضوع خصوصیسازی ایرانخودرو مطرح شده، دولتیهایی که سالها از این سفره بهرهمند بودند، حاضر به دل کَندن از آن نیستند. اینکه مدیرانی با کارنامهای فاجعهبار، ۱۴۰ همت زیان انباشته، نارضایتی عمومی از کیفیت خودروها، فساد در قراردادهای قطعهسازی و قیمتگذاریهای غیرمنطقی، همچنان بهجای پاسخگویی، در تلاش برای حفظ کنترل خود بر ایرانخودرو هستند، نشان از عمق رانت و فساد در این بخش دارد. جای تعجب و سؤال دارد که چرا وزیر صمت بهعنوان حافظ منافع ملی به جای بررسی وضعیت موجود، معرفی مسببان و ارائه گزارش از عملکرد مدیران دولتی ایرانخودرو به جریانسازیهای جناحهای سیاسی که در اذهان و افکار عمومی باید پاسخگوی وضعیت فعلی باشند، دل داده و با فرافکنیهای این جریان همسو شده است. اگر ایرانخودرو واقعاً یک شرکت زیانده است، چرا دولتیها با تمام توان برای بازپسگیری آن تلاش میکنند؟ دلیل ساده است: چون این شرکت زیانده برای مردم است، اما برای مدیران دولتی، رانتخواران و مافیا، سودآورترین بخش اقتصاد کشور محسوب میشود. جالب اینجاست که دولت میزان این زیانها را انکار نمیکند، اما چرا حاضر به رها کردن این حوزه نیست؟ زیرا ایرانخودرو برای برخی افراد خاص بهعنوان منبع درآمدی سودآور عمل میکند، حتی اگر این سود به قیمت کاهش کیفیت محصولات و نارضایتی عمومی تمام شود. بنابراین، این پرسش مطرح میشود که آیا سرنوشت این شرکت به سرنوشت صنایع دیگر و ناترازیهای اقتصادی گره خورده است یا خیر. در نهایت، آنچه مسلم است این است که برای حل مشکلات صنعت خودرو در ایران، به رویکردی شفاف و عاری از فساد نیاز است. به نظر میرسد تنها با اصلاحات اساسی در مدیریت و ساختار اقتصادی میتوان به بهبود وضعیت فعلی امیدوار بود.
دیدگاه بسته شده است.